سرویس سیاسی جوان آنلاین: امریکا زمانی تصور میکرد همانند دوره اوباما با محکمکردن حلقه تحریمها بر ضد ایران میتواند بار دیگر امتیازات گستردهای از ایران دریافت و این کشور را در حوزه موشکی و منطقه به طور کامل خلع سلاح کند، اما وقایع دو ماه اخیر نشان داده است که ایران به هیچ عنوان زیر بار تکرار آنچه در دوره اوباما اتفاق افتاد نخواهد رفت و تنها بازگشت به برجام است که تهران را راضی خواهد کرد.
زمانی که دونالد ترامپ رئیسجمهور فعلی امریکا در مبارزات انتخاباتی خود از بحث برجام و مقابله با ایران سخن میگفت، به نکتهای اشاره میکرد که تقریباً پایه اصلی سیاستهای وی را بر ضد ایران تشکیل میداد. وی بارها و بارها این نکته را تأکید میکرد که دولت اوباما با امضای برجام و سبک کردن تحریمها دولت ایران را از یک ورشکستگی تمامعیار نجات داد و در صورت ادامه این وضعیت میتوان امتیازات بسیار بیشتری را از ایران گرفت.
بر همین مبنا بود که امریکا از برجام خارج شد و شدیدترین تحریمهای یکجانبه را علیه کشورمان با هدف فروپاشی اقتصادی ایران اعمال کرد تا نه تنها بازارهای انرژی ایران را تصرف بلکه شروط دوازدهگانه خود را بر ضد ایران تحمیل کند. نگاهی به سابقه این سیاستها نشان میدهد دولت قبلی امریکا به دنبال این بود تا با استفاده از ظرفیتهای بینالمللی به وجود آمده علیه ایران به معامله با دولت ایران دست پیدا کند.
اوباما با چه ابزاری به دنبال معامله با ایران بود
باراک اوباما با شعار تعامل و دیپلماسی وارد کاخ سفید شد، اما با گذشت مدت کمی نشان داد سیاستهای امریکا در قبال ایران دارای یک برنامه مشخص است و تحریمها یکی از مهمترین این برنامهها هستند. اوباما از همان ابتدای دوره ریاست جمهوری خود در ۱۲ مارس ۲۰۰۹ قانون تحریمهای اقتصادی ایران را تمدید کرد. همچنین چند روز پس از انتخابات ۲۰۰۹ ایران، در ۳۰ جولای ۲۰۰۹ مجلس سنای امریکا تحریم شرکتهای صادر کننده بنزین به ایران را تصویب کرد.
اما از سال ۲۰۱۰ به بعد مسئله تحریمها جدیتر شد به طوری که پس از قطعنامه ۱۹۲۹ امریکا و متحدانش از جمله اتحادیه اروپا تحریمهای مستقل دیگری را علیه ایران اعمال کردند که بخش نفت، انرژی و بخش مالی و بانکی ایران را هدف گرفته بودند. این تحریمها در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ تشدید و موارد جدیدی به تحریمهای قبلی اضافه شد، اما در تحریمهای بعد از ۲۰۱۰ نکته مهم و اساسی حضور سایر کشورها در اعمال تحریمهای شدید علیه ایران بود.
از آنجایی که روابط اقتصادی ایران و امریکا در گذشته و طی تحریمهای قبلی به حداقل ممکن رسیده بود، هر تحریم دیگری از طرف امریکا بیمعنی و بدون اثر بود، چون رابطه اقتصادی بین این دو کشور وجود نداشت، به همین دلیل ورود سایر کشورها به جمع تحریمکنندگان لازم و حیاتی بود. نکته دیگر تحریم سایر کشورها توسط امریکا بود که در صورت نقض قوانین تحریمی، از طرف امریکا مورد مؤاخذه قرار میگرفتند و جریمه مالی میشدند.
امریکا با تلاشهای گسترده خود توانست قطعنامه ۱۹۲۹ را به تصویب برساند و اغلب کشورها را در مسیر تحریمهای ایران با خود همراه کند، اما قطعنامه تنها بستری بود برای تحریمهای شدیدتر بعدی که قرار بود با همکاری گسترده متحدان امریکا اعمال شود. امریکا پس از تصویب قانون سیسادا با فاصله چند روز پس از قطعنامه ۱۹۲۹ زمینه را برای اعمال تحریمهای گستردهتر در خارج از چارچوب قطعنامه فراهم کرد. قرار بر این بود پس از سازمان ملل از اتحادیه اروپا برای تقویت تحریمها درخواست شود. به گفته برخی منابع شمار زیادی از کشورها پیش از این به صورت فردی متعهد شده بودند صادرات قطعات یدکی یا حتی محصولات پالایش شده نفتی را به ایران محدود کنند.
کلینتون در خاطراتش تحریمهای علیه ایران را یک حمله همهجانبه توصیف کرده و مینویسد: «من سالها در مورد تحریمهای فلجکننده صحبت کرده بودم و بالاخره این تحریمها در حال تبدیل شدن به واقعیت بود.»
رابرت آینهورن مشاور وزارت خارجه که کارشناس طرح مبادله سوخت نیز بود، با دیوید کوهن معاون وزیر خزانهداری برای پیدا کردن خلاقانهترین و مؤثرترین راههای اجرای تحریمهای جدید همکاری میکردند. جو بایدن معاون رئیسجمهور امریکا نیز از تحریمهای ایران با عنوان شدیدترین تحریمها در تاریخ یاد کرده است.
تحریمها؛ تاکتیک یا راهبرد
هدف امریکا این بود که آنقدر فشار مالی بر ایران از جمله علیه سوداگریهای تجاری و ارتش رو به رشد این کشور وارد کند تا هیچ راهی نداشته باشند، جز اینکه با یک پیشنهاد جدی به میز مذاکره برگردند. امریکا صنعت نفت، بانکها و برنامههای تسلیحاتی ایران را هدف گرفته بود. همچنین شرکتهای بیمه، خطوط حمل و نقل، معاملهگران انرژی، مؤسسات مالی و بسیاری از بازیگران دیگر را در لیست تحریمها نوشته بودند تا سهم ایران را از تجارت جهانی قطع کنند و در این میان تلاش امریکا برای متقاعد کردن مصرفکنندگان اصلی نفت ایران و یافتن جایگزین نفت ایران برای آنها، از همه چیز مهمتر بود.
برخی رسانهها از تحریمهای ایران به عنوان یک جنگ تمامعیار یاد میکنند و رژیم تحریمها را مرگبار میخوانند و آن را جنگ اقتصادی علیه ایران تعبیر میکنند. جنگ آشکار و پنهان علیه ایران به تحریک امریکا و اسرائیل، به دنبال منزوی ساختن ایران از نظر سیاسی، نظامی و مهمتر از همه اقتصادی است. امریکا و غرب هدفشان یک جنگ تمام عیار با ایران، به عنوان یک قدرت منطقهای کلیدی و قدرتی که امریکا نتوانسته بر آن کنترل داشته باشد یا آن را تغییر دهد، میباشد. میتوان تحریمها را به عنوان یک تاکتیک در یک بازی شطرنج سیاسی و دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران ملاحظه کرد. در واقع هدف این بود که ایران زیر بار تشدید تحریمها تاب نیاورده و در مذاکرات پس از تحریمها رفتار خود را تغییر داده و تن به خواستههای غرب دهد.
بسیاری از کارشناسان و رسانهها ایران را ناگزیر به تأثیرپذیری از این تحریمها میدیدند و منتظر اثرگذاری تحریمها بودند. آنها بر این باور بودند که ایران پس از تحریم کشوری منزوی خواهد شد. وال استریت ژورنال اقتصاد بیشتر از گذشته دولتی شده ایران را زیر فشار تحریمهای سازمان ملل و امریکا به شدت متزلزل و منزوی توصیف کرد. مارک والاس از مقامهای اسبق وزارت خارجه امریکا معتقد بود که تشدید تحریمها میتواند ایران را منزوی کند. وی در همین باره میگوید: ما با روندی تدریجی روبهرو هستیم که در حال شدت گرفتن است. ما شاهد آن هستیم که حکومت ایران روی سراشیبی تندی ایستاده است و اگر شرکتهای بیشتری روابط خود را قطع کنند ایران به خدمات بینالمللی کالا و سرمایه دسترسی نخواهد داشت و با مشکلی واقعی روبهرو خواهد شد.
دست پر ایران
نگاهی به پیشنهادات مداوم ترامپ نشان میدهد که همان راهکار با مختصات دیگری در حال تکرار است، اما دقیقاً با همین هدف که امتیارات بیشتری از ایران گرفته شود. متأسفانه انفعال ایران در مقابل اقدامات ترامپ سبب شد تا امریکاییها به این محاسبه برسند که ایران هیچ اقدامی در مقابل اقدامات مخرب امریکاییها انجام نخواهد داد. تصرف کشتی گریس ۱ از سوی انگلستان و با همکاری امریکا دقیقاً در این راستا صورت گرفت تا آخرین توانمندیهای ایران روی آبها نیز به طور کامل مصادره شود و امکان هیچ گونه صادارت نفتی برای ایران فراهم نباشد. با این حال راهبرد ایران برای مقاومت فعال علیه اقدامات امریکا تا اینجا توانسته تمام این اتفاقات را نقش بر آب کند.
مصادره نفتکش انگلیسی از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داد ایران هیچ گونه کوتاهیای در حفظ امنیت ملی خود ندارد و از این پس با تمام قدرت با تمام تحرکات طرف مقابل برخورد خواهد کرد. در حقیقت میتوان گفت اگرچه امریکاییها زنجیره تحریم علیه ایران را محکم کردهاند، اما هم اکنون زرادخانه آنها در مقابل ایران خالی است و باید منتظر نشست تا ایران با ضربات خود قدرت مقاومت امریکا و متحدان آنها را آزمایش کند.