کد خبر: 964628
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۵:۳۰
مواجهه با تکثر آرا در دیدگاه انقلاب
جامعه تک‌صدا؛ جامعه‌ای است مرده و ارزش‌های اجتماعی حاکم بر جامعه زمانی می‌تواند اثربخش باشد که سایر نظرات نیز شنیده شود و سخن و مکتب حق در تناظر با سایر اقوال، خود را بروز دهد.
علیرضا پدرام
سرویس اندیشه جوان آنلاین: از جمله نتایج پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فراهم شدن زمینه ابراز عقاید و سلیقه‌های متفاوت و حتی متعارض در حوزه‌های مختلف موضوعی اعم از سیاست، اقتصاد، مسائل فرهنگی و ... است. این تعارض نظرات تا آنجا پیش می‌رود که نظریه‌های مختلف در خصوص یک موضوع از حیث محتوایی گاه کاملاً مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند، اما طبیعتاً رویکرد فضای باز در ابراز عقاید با همه محسناتش به صورت بالقوه می‌تواند جامعه را از حیث هدایت عمومی با اختلال مواجه نماید. همین آسیب‌های تبعی ایجاد فضای تکثر آرا، منجر به شکل‌گیری دو گونه رویکرد متفاوت در نسبت با آن‌ها در تفکر جمهوری اسلامی شده است. رویکرد نخست سیاست تثبیت‌گر است که حضور اختلاف آرا را منتج به سلب امنیت تلقی و یکرنگی اجتماعی را توصیه می‌کند. رویکرد دوم نیز اعتقاد به بازگذاشتن فضا برای اعمال هرگونه نظر دارد. اما رویکرد سومی را می‌توان در ادبیات رهبران انقلاب اسلامی سراغ گرفت که به‌رغم تأکید بر ثبات جامعه و پرهیز از آسیب‌های ناشی از ادبیات مخل وفاق عمومی، ضرورت تکثر و اختلاف آرا را نیز در فضای اجتماعی در نظر می‌گیرند. در ادامه امکان‌سنجی رویکرد اخیر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

رویکرد یکسان‌اندیشی

یکی از رویکرد‌های حاکم بر برخی نظامات سیاسی تلاش برای رساندن جامعه به رأی و نظر واحد در خصوص باور‌ها و ایدئولوژی است. این نوع گرایش که اغلب در سیستم‌های دیکتاتوری، فاشیستی یا گاه سوسیالیستی قابل مشاهده است، بستر را برای پذیرش نظرات مختلف فراهم نمی‌کند و صرفاً پذیرنده نظرات در حدود و مرز‌های ایدئولوژی حکومت است.
برخی حامیان این نگرش بر این باورند که رسیدن به وحدت اجتماعی صرفاً با همانندسازی تفکرات و وجود چشم‌انداز واحد برای نظریاتی است که قرار است توسط صاحبان قلم و سخن در سطح جامعه پراکنده شود. طبعاً رویکردی که تنها مسیر وحدت حرکت را وحدت نظرات می‌انگارد، اجازه طرح نظرات ناهمگون با ایدئولوژی غالب را نمی‌دهد یا تا حد ممکن آن را محدود می‌سازد تا از رهگذر طرد تفکرات معارض و پررنگ کردن خطوط قرمز اندیشه، جامعه‌ای یکدست و با هدفی یکسان و هماهنگ شکل دهد.

یکی دیگر از موضوعاتی که برخی را به این سمت سوق می‌دهد نگرانی برای تثبیت وضعیت سیاسی و اجتماعی و احتمال ایجاد مخاطره امنیتی به تبع طرح موضوعات مخالف ایدئولوژی حاکم است، لذا اولویت خود را نظم سیاسی در نظر می‌گیرد و سعی می‌کند عوامل برهم زننده آن را تا حد امکان بکاهد.
در واقع این گرایش می‌کوشد با ابزار تنظیم گرایش‌های ایدئولوژیک توسط قدرت و اکراه ولو به قیمت به حاشیه رفتن یا طرد برخی جریانات فکری به ایجاد نظمی بپردازد که الزاماً مبتنی بر اراده همه گروه‌ها نیست.

تکثرگرایی

اندیشه تکثرگرایی نظریه‌ای است که بسیاری از اندیشمندان غرب مدرن برای رهایی مردم از چنگ جنجال‌های فکری یا دینی ارائه نمودند و مبتنی بر آن کثرت نظرات و عقاید بدون هرگونه حد و مرز در جامعه باید به رسمیت شناخته شود. نظامات سیاسی لیبرال عمدتاً حدود آزادی عقاید خود را مبتنی بر تکثرگرایی پایه‌ریزی می‌کنند.

در نگاه تکثرگرایانه نمی‌توان و نباید به دنبال کشف حقیقت واحد از میان نظرات بود و اختلاف آرا تا بالاترین سطوح اعتقادی قابل طرح است.
تکثرگرایی ادعا دارد زمینه را برای ابراز نظرات مختلف و حتی معارض باز می‌گذارد و از آنجا که امکان قضاوت ارزشی میان آن‌ها وجود ندارد؛ در نتیجه هر ایده‌ای که جامعه بیشتر به آن اقبال کند ملاک اعمال نظر قرار خواهد گرفت.
البته قابل ذکر است نظام سیاسی لیبرال گرچه از حیث معرفتی و نظری خود را ملتزم به پلورالیسم می‌داند، اما در عمل نشان داده است چارچوب خود را برای تکثرگرایی اعمال می‌کند. بسیاری از اصول مکتب سرمایه‌داری به عنوان خط قرمز شمرده شده و نظراتی که در نقد این نظام مطرح می‌شود، هیچ گاه فرصت عینیت و در معرض رأی مردم قرار گرفتن نمی‌یابد.

وفاق در پرتو تضارب آرا

رویکردی که متصل به ایدئولوژی انقلاب اسلامی و توسط رهبران آن تبلیغ می‌شود هیچ یک از دو مدل بالا را به صورت کامل تأیید نمی‌کند. از یکسو تک‌صدایی و یگانگی ایدئولوژی را به صورت الزام و انسداد فکری برنمی‌تابد و از سوی دیگر موضوع امنیت و ثبات را به عنوان موضوعی واجد اهمیت می‌داند که در قالب تکثر آرا نباید اجازه داده شود ماهیت حرکت انقلاب دچار اختلال گردد.

اهمیت همبستگی اجتماعی و ایجاد وحدت در جامعه به رویکرد دینی انقلاب بازمی‌گردد. دین اسلام چنانچه در قرآن و روایات اشاره شده است همبستگی و ایجاد وفاق را مکرراً به عنوان اصلی اساسی مطرح می‌کند که معروف‌ترین توصیه قرآن در این زمینه آیه شریفه «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» است. حضرت امیر (ع) در کتاب شریف نهج‌البلاغه خود را با صفت حریص نسبت به یکپارچگی جامعه بیان می‌نمایند: «در امت اسلام، هیچ کس همانند من وجود ندارد که به وحدت امت محمد (ص) از من حریص‌تر و انس او نسبت به همبستگی جامعه از من بیشتر باشد. من از این کار، پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا می‌طلبم.»

حال سؤال اینجاست که آیا لازمه شکل‌گیری اتحاد و انسجام یکرنگی و پیروی همه افراد جامعه از تفکری واحد و قرائتی رسمی است؟ یعنی همه گروه‌های فکری باید همچون نظامی تک حزبی به یک مدل بیندیشند و صرفاً در چارچوب عقاید حزب حاکم ارائه نظر نمایند؟ به نظر می‌رسد پاسخ بنیانگذار انقلاب اسلامی به این سؤال منفی است. از نگاه ایشان وفاق و اتحاد آن هنگام به صورت پایدار و غیرشکننده اتفاق می‌افتد که همه اظهارنظر‌ها در جامعه شنیده شود و حکومت با مدیریت صحیح تعارضات آن‌ها را به اشتراک نظر رسانده و بر همین مبنا به تقویت انسجام اجتماعی و اتحاد ملی بپردازد.

جامعه تک‌صدا؛ جامعه‌ای است مرده و ارزش‌های اجتماعی حاکم بر جامعه زمانی می‌تواند اثربخش باشد که سایر نظرات نیز شنیده شود و سخن و مکتب حق در تناظر با سایر اقوال خود را بروز دهد و تبدیل به قوانین و هنجار‌های اجتماعی گردد.
در منطق انقلاب اصل آزادی و تکثر اندیشه‌ها و عقاید، پذیرفته شده است و قاعدتاً در چنین منطقی نمی‌توان عقیده را به دیگری تحمیل نمود. چنانچه امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «کسى مردم را الزامشان نمى‌کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمی‌کند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمی‌کند که باید این را انتخاب کنى.»

و در جای دیگر تأکید می‌نمایند: «بر هیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمی‌شود. اسلام با تحمیل مخالف است... ما فقط اسلام را ارائه می‌کنیم. هرکس خواست می‌پذیرد و هرکس نخواست نمی‌پذیرد.»
این سخن امام مبتنی بر منطق شفاف قرآنی است که «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه؛ آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند.» می‌توان سخنان دیگران را شنید و به بهترین آن‌ها که از نظر اسلامی اشتباه نباشد گوش فرا داد.

حضرت امام خمینی، بار‌ها آزادی تفکر و ارائه اندیشه را به عنوان یکی از ملزومات استقلال برشمرده و اظهار داشته‌اند: «ما اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید اول افکارمان را مستقل کنیم، آزادى فکرى این است که انسان در فکرش آزاد و بدون اینکه متمایل به یک طرف باشد، فکر کند، در مسائل علمى هم همین طور است.»

رهبر انقلاب نیز هرگونه برخورد و مواجهه با افراد به دلیل طرح مسائل خلاف قرائت رسمی حکومت را ممنوع و مخل آزاداندیشی می‌دانند: «در جمهوری اسلامی کسی که مخالف نظر حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمی‌گیرد. هرکس ادعا کند «من مورد فشار قرار گرفته‌ام، چون عقیده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقیده حکومت بوده» هرکس این‌گونه ادعایی کند، دروغ گفته و چنین چیزی نیست. افراد متعدد در رسانه‌های مختلف، افکار گوناگون ضد حکومت را - که عقیده‌شان است- ابراز می‌کنند و کسی هم با این‌ها کاری ندارد؛ بنا هم نیست که کسی متعرض این‌ها شود.»

البته باید دقت شود پذیرش تکثر آرا در انقلاب اسلامی از جنس تکثر معرفتی پلورالیستی نیست که در فلسفه مورد بحث قرار می‌گیرد، چراکه تکثر حقایق از جمله ایده‌های باطل در اندیشه شیعه است. به عبارتی ماهیت حقیقت واحد است و نیز ادراک ما از حقیقت گرچه می‌تواند متکثر باشد لکن به حیث تفکرشناسی جریان فکری تشیع، همه ادراکات و ابرازات متأثر از این برداشت‌ها نمی‌توانند صحیح باشند و قاعدتاً ملاک پذیرش و اعمال نظرات و رویکرد‌های فکری نیز تا حد ممکن قرابت آن‌ها با اصول و موازین اسلامی و نه میزان اقبال عمومی است، چراکه اندیشه شیعی ملاک‌هایی برای سنجش مسیر حقیقت در اختیار افراد قرار داده است که استنباط و گزینش مسیر اصلح را نسبت به همه طرق و تفکرات مطرح در سطح جامعه عملیاتی می‌سازد.

حدود تکثر آرا

دو سؤال مهم اینجا مطرح است؛ اول آن که آیا وجود تکثر آرا نمی‌تواند برای ثبات کشور مخاطره ایجاد کند؟ و دوم اینکه آیا حد و مرزی در تفکر انقلاب برای ابراز نظرات قائل هستیم یا خیر؟
در پاسخ به سؤال نخست باید گفت اتفاقاً در نگرش انقلاب، توسعه و پیشرفت محصول مشارکت عموم مردم با تفکرات متفاوت و شکل‌گیری وفاق اجتماعی بر سر اشتراکات است. در این نگرش، وجود هر گرایش فکری با اندیشه‌های مختلف و نیز تضارب آرا نه تنها حاکمیت را بی‌ثبات نمی‌کند بلکه حتی اگر در نقد یا نفی روش حکومت نیز باشد منجر به اصلاح و تقویت حاکمیت می‌شود. به همین دلیل حکومت برای حفظ مشروعیت خود هم که شده، موظف به رعایت حقوق همه تفکرات و اقلیت‌های فکری است.

استاد شهید مطهری با تعبیری زیبا در پاسخ به نگرانی‌ها در خصوص تبعات تکثر آرا می‌نویسد: «وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می‌کنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی‌روح باشند که در مقام جواب برنیایند؛ یعنی عکس‌العمل نشان ندهند. از اسلام فقط با یک نیرو می‌شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار و مواجهه صریح و روشن با آنها.»

در همین جا می‌توان نکته مهمی استخراج نمود و آن ضرورت پاسخ علمی و آزاد به نظرات افراد دگراندیش در جامعه است. قاعدتاً زمانی که افرادی در سطح جامعه و تراز نخبگان وجود نداشته باشند که مدعای دگراندیشان را مستدل و منطقی با قلم و سخن خود پاسخ گویند؛ رفته‌رفته تفکراتی که چه بسا نسبتی با حقانیت نیز نداشته باشد به عنوان نظرات فراگیر در جامعه طرفدار خواهد یافت، لذا باب آزادی اندیشه که انقلاب اسلامی برای همه گروه‌ها باز می‌کند وظیفه را برای نخبگان حامی انقلاب دشوار می‌سازد و مسئولیت آنان را در پاسخ به شبهات یا پذیرش نقد‌های منجر به اصلاح از سوی همه گروه‌ها و مکاتب فکری مضاعف می‌نماید.

در پاسخ به سؤال دوم نیز باید اشاره کرد مرز تکثر آرا تا جایی است که یک ایدئولوژی با تبلیغات خود قصد توطئه علیه نظام نداشته باشد و منجر به تبلیغ کفر و الحاد، انحراف و اضلال مؤمنان و توهین به مقدسات یا بدعت و تشریع نگردد.
بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی در تشریح حدود آزادی اندیشه در حکومت اسلامی می‌فرمایند: «مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کند. البته باید دقت کرد توطئه انگاری نباید در پذیرش تفکرات وجود داشته باشد و به این بهانه که تفکرات غیررسمی یا معارض ایدئولوژی حکومت بوی توطئه می‌دهد جلوی همه نظرات متفاوت گرفته شود. امام خمینی (ره) حتی در تشریح حدود آزادی، مارکسیست‌ها را که از تفکری الحادی برخوردارند در بیان مطالب خود تا زمانی که توطئه‌ای از سوی ایشان در کار نباشد آزاد می‌دانند: «در جامعه‌اى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیست‌ها (هم) در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است با ایدئولوژى آن‌ها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسئله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار می‌کرده‌اند. ما هیچ گاه آزادى آن‌ها را سلب نکرده و به آن‌ها لطمه وارد نیاورده‌ایم. هرکس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست.»

برآیند سخنان فوق نشان می‌دهد رویکرد انقلاب اسلامی و رهبران آن در قبال تکثر آرا و ارائه نظرات مخالف قرائت رسمی، رویکردی است همراه با سعه صدر و البته قید ملاحظات که منجر به توطئه و مخل امنیت نباشد، لذا هر دو گروهی از روشنفکران یا صاحبنظران درون حکومت که روش خود را مبتنی بر محدودیت آزادی نظرات یا از سوی دیگر بستر دادن به توطئه‌گران برای طراحی جنگ روانی علیه نظام ابتنا نماید در تفکر انقلابی مردود است. گرچه مرز سخن آزاداندیشانه معارض قرائت رسمی با سخن توطئه آمیز باید شفاف‌تر شود و با بحث آزاد در عموم و میان صاحبان قلم و سخن به جمع‌بندی دقیق‌تر برای عدم اعمال سلیقه‌ای این چارچوب برسد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر