سرويس حقوقی جوان آنلاين: قوام زندگی مشترک نه به قانون بلکه به اخلاق نیازمند است. در اصل باید گفت در حقوق خانواده، تا زمانی که محبت و علاقه میان طرفین حکمفرماست، صحبت از قانون چندان معنا ندارد. تمکین یکی از همان عواملی است که باعث استوار شدن زندگی خانواده بر مبنای همان علاقه میشود. اما جالب این است که در دعواهایی که در دادگاه خانواده مطرح میشود، یکی از دلایل اختلافات زن و شوهر به تمکین نکردن مربوط میگردد. این وظیفه و تکلیف در زندگی زناشویی، در قانون مدنی هم بیان شده که طبق آن همین که ازدواج و نکاح به شکل صحیح واقع شد، روابط زوجیت بین دو طرف به وجود میآید و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود.
یکی از اثرات مهمی که ازدواج به همراه دارد و بخشی از مسئولیتی که روی دوش زن و مرد قرار میگیرد مسئله تمکین است. مقصود از تمکین به معنای عام فرمانبرداری و اطاعت کردن و به معنای خاص، برقراری روابط زناشویی است. به زبان ساده یعنی اینکه هر کدام از زن و شوهر وظایفی را که به موجب قانون و عرف در مقابل یکدیگر بر عهده دارند انجام دهند و بدون داشتن عذر موجه از انجام آنها سرپیچی نکنند.
انواع تمکین
تمکین به دو نوع خاص و عام تقسیم میشود. تمکین عام به معنای خوش رفتاری یا به اصطلاح حسن معاشرت با همسر و اطاعت از خواستههای شرعی همسر است. مانند رعایت نظافت و آرایش برای همسر خود به طوری که مقتضای زمان، مکان و شأن خانوادگیشان است و در واقع به این معناست که خانم خانه ریاست شوهر را در خانواده بپذیرد. در قانون کشور ما و بسیاری از کشورهای اسلامی ریاست خانواده از نظر مدیریت و رهبری بر عهده مرد است و این مسئله به این معنا نیست که توافق و همکاری زن و شوهر با یکدیگر در زندگی لازم نیست. در هر حال این اطاعت کردن شامل اموری میشود که از نظر قانونی بر عهده زن است و اگر آقایی از همسر خود کاری خلاف قانون یا شرع یا خارج از حدود متعارف را بخواهد، خانم تکلیفی به اطاعت ندارد.
تمکین به معنای خاص یعنی اینکه زن در روابط زناشویی از همسرش اطاعت کند و از برقراری رابطه با همسر در صورت درخواست او خودداری نکند. البته این وظیفه مخصوص زن نیست و مرد هم در حدود صحیح و معمول از برقراری رابطه با همسر خود نباید خودداری کند، اما این تمکین یک حکم همیشگی و بیچون و چرا نیست و یکسری استثنائاتی در قانون پیشبینی شده است که در آن شرایط زن میتواند از شوهرش اطاعت نکند و در عین حال از همه حقوقی که دارد برخوردار شود. مانند وقتی که شوهر دارای بیماری مقاربتی است که طبق ماده ۱۱۲۷ قانون مدنی زن حق دارد از رابطه جنسی با او خودداری کند.
در اصل میتوان گفت با تحقق تمکین عام و سرپیچی از تمکین خاص یا بر عکس نفقه تعلق نمیگیرد و هر کدام از شرایط یاد شده معنای تمکین کامل را تداعی نمیکند، بنابراین حق نفقه زوجه ساقط میشود. در کل اثبات انفاق در صورتی که دلایل و شواهد مشخصی بر عدم تمکین زوجه نباشد با مرد است و همینطور زمانی که ادعای عدم تمکین وجود دارد مرد باید ادعای خود را با مدارک، شواهد و اسناد به اثبات برساند.
عدم تمکین
اما در شرایطی هم که زوجه حاضر به تمکین کامل باشد و زوج سرپیچی نماید هر چند تمکینی وجود ندارد به لحاظ وفای زوجه به حقوق قانونی مرد مستحق نفقه است و باید توجه شود مفهوم نشوز و عدم تمکین دو مفهوم جدا هستند. بحث دیگر حق حبس برای زن است که طبق این قاعده حقوقی که در قانون نیز به آن اشاره شده است مادام که مهریه زن به او تقدیم نشود او میتواند از تمکین خودداری کند و این عدم تمکین مسقط حق نفقه نیست.
اثبات تمام این شرایط با مدعیاست، لذا به محض درخواست نفقه از طرف زن، مرد ملزم به ارائه ادله مبنی بر عدم تمکین زن است که این کار با روال معمول حقوقی جامعه ما از طریق ارسال اظهارنامه صورت میگیرد. البته فقط به همین یک روش خلاصه نمیشود بلکه هر چیزی که نشان دهنده درخواست تمکین زن و عدم اجابت این خواسته از طرف زن باشد همین مفهوم را تداعی خواهد کرد. به عنوان مثال دادخواست تقابل مبنی بر الزام به تمکین زوجه که در مقابل درخواست نفقه زوجه صورت میگیرد همین مفهوم را دارد و نشان میدهد مرد در زمانی که زوجه تمکین کند قانوناً حاضر به پرداخت حقوق او است.