سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: همانطور که در هفتههای اخیر مدام درباره مهاجرت یک مجری رشد کرده در تلویزیون به شبکهای معاند میشنویم، در دو سال گذشته هم درباره مهاجرت بازیگران و برخی عوامل پشت صحنه سینما و تلویزیون به شبکه «جم» میشنیدیم. در آن روزگار، «جم» مانند کعبه آمال آنانی بود که مدتها بود در وطن بیکار یا کمکار بودند و پیش خود گمان میکردند «جم» آنقدر توان دارد که میتواند تا سالهای سال آنها را تأمین کند.
با این حال رؤیاهای مسافران «جم» زودتر از حد تصور نقش بر آب شد و با قتل مشکوک مدیر این شبکه نه تنها بخش عمده تولیداتش متوقف شد که بسیاری از کارکنانش تعدیل شدند و مسافران ایرانی این شبکه نیز یا به وطن بازگشتند یا مجبور شدند به مهاجرت به کشورهای غربی و ارتزاق از مسیری کاملاً ورای تخصصشان.
آنچه داستان مسافران «جم» را پیوند میدهد کلیدواژه مشترک آنها مبنی بر احتیاج مالی است. اغلب آنها که زمانی طرفدار «جم» بودند و بعداً برگشتند یا حتی برنگشتند وقتی در برابر این پرسش قرار میگیرند که چرا به «جم» رفتند از کمبودهای مالی در وطن میگویند و اینکه سراب «جم» آنها را فریب داده! اشتباه نکنید؛ این فریبخوردگان نوجوانان یا جوانانی نورس نیستند بلکه برخی از آنها میانسالانی هستند که اتفاقاً در وطن شهرت قابل قبولی هم داشتهاند.
این نشان میدهد که ملاک گول خوردن نه سن و سال و شهرت آدمی که درک آدمی از واقعیات پیرامونش و توهم داشتن نسبت به تواناییهاست. بازیگری که به واسطه یک سریال مطرح تلویزیون گل میکند و مدام در تیررس گفتگوهای رسانهای قرار میگیرد در مدت زمانی کوتاه چنان توجه حبابی را تجربه میکند که انگاری هنرمندی جهانی است و همین است که باعث میشود بیتوجهی و کمکاریاش در ادوار بعدی به تصمیمگیریهایی غلط همچون دل سپردن به رؤیاهای شبکههای معاند منجر شود.
اینکه این فریب سراب دنیای بهتر مدام رخ میدهد هم ناشی از همان کمتجربگی است. هرکدام از فریبخوردگان فکر میکنند الگوریتم او با الگوریتم بقیه و الگوریتم شبکهای تازه با «جم» متفاوت است. این یک واقعیت است که به دلایل مختلف بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون مانند دهههای قبل، مجال کار ندارند ولی واقعیت بزرگتر آن است که وقتی بزرگترین هنرمندان این مملکت هم خارج از مرزها کاملاً عقیم و منفعل نشان میدهندچه کاری از یک بازیگر یا کارگردان یا تکنیسین میانمایه خارج از مرزها برمیآید؟
آنها که این روزها دستمزد هنگفت مجری مهاجرت کرده به یک شبکه معلومالحال ماهوارهای را در بوق کردهاند و از تفاوت فاحش این دستمزد با دستمزدش در رسانه ملی میگویند آیا پاسخی دارند برای این سؤال که کدام یک از این شبکهها به اندازه رسانه ملی، امکان سرمایهگذاری چنددههای روی امثال این مجری را فراهم خواهد کرد؟ بله، شاید شایعات درست باشد و مجری مذکور در بدو همکاری با آن شبکه هم قراردادی هنگفت ببندد ولی برای بعدش چه؟ آیا این شبکه معلومالحال مانند رسانه ملی سالهای سال مجری مذکور را ساپورت خواهد کرد؟
جهانگیر کوثری مجری باسابقه در خلال گفتوگویی درمورد مهاجرت مجری مذکور از حمایتهایی گفت که در سالیان مختلف نثار امثال ایشان شد و بر این امر تأکید کرد که به واسطه حمایت از امثال وی بوده که بسیاری از جوانان فرصت عرضاندام نیافتهاند! باز باید یکی پیدا شود و پاسخی دهد به این سؤال که کدام یک از این شبکههای ماهوارهای که مثل قارچ میرویند روی قدیمیترین نیروهای خود سرمایهگذاری چنددههای کرده و میکنند؟
مهاجرت به قصد حل مشکلات اقتصادی اولین پاسخ همه مهاجران است ولی کجا هستند مهاجرانی که از سرنوشت مسافران «جم» و فریبی که آنها در درک دنیای بهتر داشتند درس بگیرند؟ بماند که در حیطههایی مانند بازیگری یا اجرا این تسلط به زبان مقصد است که به جهانی شدن هنرمند میانجامد؛ هنرمندی که زبان مادری را هم الکن و پرتپق ارائه میکند را چه به ادعای جهانی شدن با مهاجرت به یک شبکه فارسیزبان؟