سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، اوایل اردیبهشتماه امسال بود که زنی به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی شوهرش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: شوهرم وحید نام دارد و در کار خرید و فروش طلا و نقرهجات فعالیت میکند. امروز صبح مثل همیشه از خانه بیرون رفت، اما دیگر به خانه برنگشت. تلفن همراهش هم خاموش بود و دوستانش هم از او خبری نداشتند که نگرانش شدم و به اداره پلیس آمدم تا ردی از شوهرم پیدا کنم. پس از این شکایت تیمی از کارآگاهان ادارهیازدهم پلیسآگاهی تهران به دستور قاضی غلامی، بازپرس شعبهسوم دادسرای امور جنایی برای یافتن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند.
در حالی که تحقیقات مأموران برای پیدا کردن مرد ۴۴ساله به بنبست رسیده بود، بررسیهای میدانی نشان داد وحید شریک کاری به نام سیامک داشته که پس از حادثه به طرز مرموزی ناپدید شدهاست. بنابراین مأموران، سیامک را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دو روز قبل مخفیگاه وی را در شهرستان ملارد کرج شناسایی و وی را دستگیر کردند. متهم ابتدا مدعی شد که از سرنوشت وحید خبری ندارد، اما وقتی مأموران گوشی تلفن همراه وحید را در خانه او کشف کردند، ناچار به قتل شریکش اعتراف کرد.
وی در شرح ماجرا گفت: مدتی بود من و مقتول با هم به صورت شراکتی طلا و نقرهجات خرید و فروش میکردیم. از آنجایی که خانه او امن بود، او طلاها و نقرهها را در خانهاش نگهداری میکرد و در فرصت مناسب به من تحویل میداد تا بفروشم. چند روز قبل از حادثه یککیلو طلا که از قبل خریده بودیم تحویل من داد تا به طلافروشی در بازار بفروشم. وقتی طلاها را به طلافروش تحویل دادم در کمال ناباوری طلافروش به من گفت که طلاها تقلبی است. ابتدا باور نکردم و به طلافروشی دیگری بردم که او هم حرفهای طلا فروشی قبلی را تأیید کرد که متوجه شدم وحید طلاهای اصلی را با طلای تقلبی جابهجا کردهاست تا از من کلاهبرداری کند. به همین سبب به سراغ وحید رفتم، اما او قبول نکرد و گفت طلای واقعی تحویل من دادهاست و مدعی بود که من طلاها را با طلاهای تقلبی جابهجا کردهام تا او را فریب دهم. هر چقدر با او حرف زدم فایدهای نداشت و قبول نکرد تا اینکه روز حادثه او را به خانهای که در حوالی میدانامامحسین (ع) اجاره کردهبودم دعوت کردم تا درباره اختلافمان با هم حرف بزنیم. آن روز ساعتی با هم حرف زدیم، اما قبول نکرد که طلاها را با طلای تقلبی جابهجا کردهاست و در نهایت وقتی میخواست خانه را ترک کند، بامیلهآهنی از پشت سر ضربهای به او زدم که به قتل رسید. آن روز همسایهمان در خانه نبود که جسد را به زیرزمین بردم و در نزدیکی موتور خانه گودالی به عمق دو متر کندم و آنجا دفن کردم و بعد روی آن بتون ریختم و در آخر هم همه جا را رنگ زدم تا کسی متوجه نشود. چند روز بعد خانه را تحویل صاحبخانه دادم و به ملارد گریختم و آنجا خانهای اجاره کردم، اما در نهایت دستگیر شدم. پس از اعتراف متهم، مأموران به محل حادثه رفتند و پس از کندن زیرزمین جسد مقتول را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. متهم به دستور قاضی غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.