سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: حرکات چپ و راست و بالا و پایین دوربین با اکستریم لانگشاتهای متعدد همراه با باران و فضای مهآلود قطعاً باعث فرم نمیشود و این را اضافه کنید که این فرم از سینمای فیلمسازانی مثل آنتونیونی یا تارکوفسکی میآید و حالا قرار است این حجم از فرم در سینمای ایران به کار گرفته شود.
فیلمساز فکر کرده میتواند با دو خط طرح به سراغ ساختار فرمالیستی برود. این ساختار و شکل روایت به حدی غلو شده درآمده که اساساً انگیزه ثقفی از ساخت این فیلمها مشخص نیست. «روسی» همانند فیلمهای دیگر ثقفی ظاهری بدشکل، کثیف و ناامیدکننده دارد. فیلمساز دهه ۶۰ ما بعد از ساخت پنج فیلم هنوز نگرشش به جامعه و آدمها تیره و تار است و این ناامیدی در سراسر فیلمش مخاطب را اذیت میکند. او هنوز نتوانسته وارد شهر شود و همچنان درگیر کوه، بیابان، جاده خاکی و ماشینهای امریکایی است.
آدمهای فیلم ثقفی افسرده، مریض و اختهاند که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و فقط اهل جملات قصار گفتن هستند یا خیانت کردهاند یا دچار خیانت شدهاند. یک تیپ سیاه و چرکی که هیچ امیدی به زندگی و فردا ندارند، خب با این مقتضیات و افکار مأیوس چرا باید فیلمهای ثقفی را ببینیم؟ در فیلمهای او چه چیزی قابل اهمیت است؟ هیچ، در این چند فیلمی که از این فیلمساز جوان دیدهایم هیچ چیز به یاد نداریم، چراکه فیلمهایش به قدری خشونتآمیز و نافرجام است که مخاطب با دیدن آنها کاملاً تا مرز افسردگی میرود.
ثقفی در هر فیلم خود نگاهش به آدمها و جامعه وحشتناکتر میشود. «روسی» با یک طرح دوخطی ساخته شده و اساساً یک فیلم موقعیتمحور است. یک تجاوزی صورت گرفته که شوهر مجبور شده برای انتقامجویی از زندان فرار کند. اینکه چطور فرار کرده، ظاهراً به ما ربطی ندارد! اینکه آن پلیس خوشتیپ که در اول فیلم میبینیم که بعد میرود و تا آخر فیلم هم سروکلهاش پیدا نمیشود، کیست هم باز به ما ربطی ندارد!
فیلم «روسی» یک شوخی بزرگ است، چراکه اساساً نمیشود هیچ کدام از عناصر این فیلم را درک کرد. به مرجان تجاوز شده و روی تخت خوابیده و مثل دیوانهها شوکزده است و در یک نمای بیدلیل طولانی با توماج برخوردی دارد و کات!
مرجان چند دیالوگ به زنی میگوید که نسبتش با او مشخص نیست و بعد هم خیلی سریع از فیلم حذف میشود. مرجان در جایی از یوسف معشوقه سابقش درخواست میکند که از این شهر فرار کنند. فیلمساز حتی وقت صرف نکرده تا با جستوجویی در اینترنت بداند وقتی مرد در زندان است و زن طلاق غیابی میگیرد، مرد زندانی از طلاق مطلع میشود. به یاد آورید که زمانی آن زن پرستار بیهویت، وقتی به توماج از طلاق غیابی یکساله مرجان میگوید، توماج بهتزده میشود و ما این بهت را باید سه دقیقه در میزانسنی پیشپا افتاده و بیمنطق تحمل کنیم و پس از آن سکانس عرقخوری یوسف با دوستش (صابر ابر) را که از لحاظ بازی هر دو و میزانسن فاجعه است، میبینیم که هیچ چیزی به فیلم اضافه نمیکند، جز گوشهای از زندگی صابر ابر که به فیلم مربوط نمیشود. اگر این آدم و دختر ناشنوایش را از فیلم حذف کنیم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد، اما در شرایط کنونی ابر یک الکلی است که یک تعویض روغنی متروکه در وسط بیابان دارد و هیچ کاری آنجا انجام نمیشود، فقط چهار دقیقه ابر در آنجا عربده میکشد! چرا؟ نمیدانیم.
فیلمساز از این نکات بیمنطق و هالیوودی استفاده کرده، اما مثلاً نمیگوید یوسف چه کاری در گذشته انجام داده که باعث شده آدم کثافتی باشد یا چگونه و به چه دلیل از مرجان گذشته است. فیلمساز دوست داشته بیشتر موقعیتهای وسترنی به وجود بیاورد، مثل همان سکانس آخر که توماج و یوسف با هم درگیر میشوند و یوسف با اینکه باید فرار کند، برمیگردد تا توماج او را خفه کند. این نگاه افسردهوار فیلمساز نگرانکننده است که مردی برای اینکه به پوچی رسیده، فرار کردن را به مرگ ترجیح میدهد تا ثابت کند هنوز عاشق است.
برخلاف خلاصه این فیلم در سایتهای مختلف «روسی» به هیچوجه عاشقانه یا تراژدی نیست، این فیلم نشانی از نفرت و اندوه است. نگرش این فیلم نهیلیسم است و فیلمساز در تعلیق دنیای کیمیایی و تارکوفسکی گیر کرده و نمیداند به خیانت برسد یا به نماهای مهآلود طولانی که هیچ منطق بصری در آن نیست. توماج آگاه است که مرجان دیگر زن او نیست، اما بحث غیرت است و سینمای کیمیایی!
«روسی»، یک فیلم سطحی موقعیتمحور است. یک اثر جوزده و ملغمهای از سینمای غرب که اساساً این شکل روایت و ساختار برای سینمای ایران نیست و بیش از حد دچار ادا و اطوار بصری شده است. ثقفی بیشتر میتوانست یک عکاس خوب باشد تا یک فیلمساز. او در ساخت این پنج فیلم هیچ پیشرفتی نداشته و هنوز در حال تجربه کردن و فیلم خارجی دیدن است که نتیجهاش میشود کپی فرمیک. هیچ بازی درست و استانداردی در فیلم شاهد نیستیم. بازی غلو شده صابر ابر و طناز طباطبایی از نقاط ضعف فیلم است و باعث تعجب میشود که چگونه این بازیگران حاضر شدهاند در چنین فیلمی بازی کنند. فیلمی که یک اثر کاملاً تجربی است، اما باید بگویم در حالی که مشغول نوشتن این یادداشت هستم در خبرها آمده که طناز طباطبایی و میلاد کیمرام برای بازی در فیلم جدید ثقفی قرارداد بستهاند!
ثقفی برای رسیدن به سینمای استاندارد باید از قالب مضمونی، ساختاری و نگرش تکراریاش فاصله بگیرد و به اجتماع واقعی نزدیک شود.