سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: یکی از هنرهای بزرگ تلویزیون این است که به هر مناسبتی شده از تولیداتش تعریف کند و به خرج مردم به سازندگان آن برنامهها جایزه بدهد یا اینکه فرصتی برای تعریف و تمجید از آنها را در آنتن زنده فراهم کند. اتفاقی که نمونه اخیرش در برنامه «حوالی نگاه» شبکه اول سیما رخ داد. این برنامه که یکشنبه شب پخش شد به تمجید از یک سریال پربحث تلویزیونی پرداخت.
با پایان سریال «بوی باران»، شبکه یک سیما نشست تحلیل این سریال را با حضور محمود معظمی کارگردان سریال، رضا محبوبی معاون امور آسیبها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی وزارت کشور و محمد ترحمی مدیرکل دفتر حقوقی و امور مجلس ستاد مبارزه با موادمخدر برگزار کرد. اجرای این ویژهبرنامه برعهده محمود گبرلویی بود که به دلیل خنثی بودن، برنامه هفت را از دست داد. اما آنچه در این نشست گذشت بیش از آنکه تحلیل سریال باشد تمجید آن بود. صداوسیما حتی در پخش گزارشهای مردمی نیز هیچ اعتقادی به چندصدایی نداشت و مصاحبههای مردمی فقط از چند نفر پخش شد که به تعریف از «بوی باران» پرداخته بودند.
در علم ارتباطات، نظریهای به نام «مارپیچ سکوت» وجود دارد. در بخشی از این نظریه به شکلگیری و انتشار عقاید و نقش رسانهها در تقویت و القای اینکه یک عقیده نظری همگانی است، پرداخته میشود. اتفاقی که شبکه یک سیما پس از پایان سریال «بوی باران» به آن پرداخت، نمونهای از تلاش برای استفاده از مارپیچ سکوت و القای نظرات مدنظر تلویزیون به عنوان نگاه مردم به سریال «بوی باران» بود. در این برنامه تعمداً از یک مجری خنثی برای اجرای برنامه استفاده شد، چون برای سازنده مشخص بود که محمود گبرلو چندان اهل ایجاد چالش نیست و در یک میدان یکطرفه به خوبی میتواند با نظرات مثبت خود، برنامه را به سمتی که از پیش تعیین شده، هدایت کند.
سریال بوی باران که با بیش از ۶۰ قسمت از شبکه یک سیما پخش شد، یکی از ضعیفترین، پرگافترین و شاید بیمنطقترین مجموعه تلویزیونی بود که در آن جایگاه قانون و مردان قانون هجو شده و با تحمیق بیننده تلاش داشت داستان خود را پیش ببرد. عوامل این سریال که در مدت پخش آن از سوی افکار عمومی و رسانهها با انتقادهای زیادی روبهرو بودند برای فرار رو به جلو و کاهش بار نقدها، یک برنامه تماماً یکسویه و تکصدایی را روی آنتن بردند که در آن دو نماینده دولت در مقام دفاع از برنامههای مبارزه با موادمخدر صحبت کردند و گاهی هم گبرلو و معظمی فرصت پیدا میکردند تا از سریال تعریف کنند.
تلویزیون در نقد فیلمهای سینمایی برنامههایی مانند «هفت» و «نقد سینما» را روی آنتن میفرستد که در آنها منتقدها و اهالی رسانه بر سر اینکه فیلمهای سینمایی چه نقاط ضعف و قوتی دارند به بحث میپردازند، اما زمانی که پای نقد سریالهای تلویزیونی به میان میآید، حتی حاضر نمیشود اسم برنامه را «نقد» بگذارد و برای شوآف هم که شده یک مخالفخوان یا منتقد واقعی را دعوت کند که نقاط ضعف سریال «بوی باران» را گوشزد کند.
برنامه «حوالی نگاه» که قرار بود تحلیل سریال «بوی باران» باشد، به خاطر خالی بودن دست مجری و کارگردان سریال عملاً به میدان ارائه نظریات و آمارها درباره مبارزه با موادمخدر تبدیل شد. مدیریت بحث از سوی دو نماینده بخش دولتی توانست این برنامه را به محل ارائه گزارش عملکرد تبدیل کند و اصل تحلیل سریال را به حاشیه براند. در حالی که اگر صداوسیما میخواست یا میتوانست دو منتقد فیلم و سریال را به برنامه دعوت کند و از آنها تحلیل فرم و محتوای سریال را بخواهند، قطعاً نتیجه بهتری به دست میآمد. «حوالی نگاه» هدر دادن وقت مردم با استفاده از پول مردم بود و در طول آن تلاش شد برای یک سریال بد تلویزیونی به خرج مردم نوشابه باز شود، فارغ از اینکه بینندگان سریالهای تلویزیونی نظراتشان را در برنامه «بوی باران» در فضای مجازی و رسانهها مستقل بیان میکنند که تشابهی به محتوای «حوالی نگاه» ندارد.