سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، ساعت۲۱ شامگاه چهارشنبه ۲۳مردادماه امسال بود که مأموران کلانتری۱۲۲ دربند درگیری مرگباری را به قاضی دشتبان بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند. مأموران اعلام کردند چهار پسر جوان در رستورانی با هم درگیر شدهاند که در جریان آن یکی از آنها به قتل رسیده و یک نفر دیگر هم زخمی شده و قاتل هم از محل گریخته است. لحظاتی بعد از اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی در محل حاضر شدند. تیم جنایی در محل حادثه با جسد پسر ۲۰سالهای به نام کامران روبهرو شدند که با اصابت چاقو به قلبش از پای در آمده بود. نخستین بررسیها نشان داد مقتول و دوستش که هر دو شهرستانی هستند، ساعتی قبل برای خوردن شام به این رستوران میآیند که با دو پسر تهرانی که همراه دختران مورد علاقهشان در رستوران بودند چشم در چشم میشوند و درگیری مرگباری را رقم میزنند که در جریان آن یکی از پسران شهرستانی به قتل میرسد و یکی از پسران تهرانی هم به شدت زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل میشود.
دوست مقتول به مأموران گفت: من و کامران دو روز قبل از یکی از شهرهای جنوبی برای کار به تهران آمدیم. یک شب در پارکی خوابیدیم و روز بعد در رستورانی حوالی میدان امام حسین کار پیدا کردیم. امروز پس از پایان کار برای تفریح به دربند آمدیم که برای خوردن شام وارد رستوران محل حادثه شدیم که چشممان به سهدختر و دوپسری که روی نیمکتی نشسته بودند، افتاد. ما با دو پسر چشم درچشم شدیم که این درگیری رخ داد.
در ادامه مأموران با تحقیق از پسر زخمی و بررسیهای دوربینهای مداربسته محل حادثه و تحقیقات فنی هویت قاتل را شناسایی کردند و در نهایت پس از گذشت ۱۶روز از قتل، وی را دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به قتل پسرشهرستانی اعتراف کرد. متهم در ادامه به دستور قاضی دشتبان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
هرمز هستم ۱۹ ساله.
سابقه داری؟
نه، تا قبل از حادثه به کلانتری هم نرفته بودم.
به چه کاری مشغولی؟
بیکار بودم و پس از پایان درسم قرار بود به سربازی بروم.
مقتول را میشناختی؟
نه، اولین بار بود که همراه دوستش او را دیدم.
چه شد که در این سن کم دست به قتل زدی؟
نمیدانم، فکر کنم میخواستم پیش دوستانم کم نیاورم و الان فهمیدم که اشتباه بزرگی کردم.
درباره درگیری توضیح بده؟
آن شب طبق قرار قبلی که با دوستم شایان داشتم همراه دختر مورد علاقهام به رستورانی در دربند رفتم و شایان هم همراه دختر مورد علاقهاش و دختر دیگری به رستوران آمدند. قرار بود ابتدا قلیان بکشیم و بعد شام بخوریم. در حالی که روی نیمکتی نشسته بودیم دو پسر شهرستانی وارد رستوران شدند و مقابل ما نشستند. آنها به دختران مورد علاقه ما خیره شدهبودند و بعد هم با ما چشم در چشم شدند که با هم مشاجره کردیم و بعد از اینکه از رستوران خارج شدیم با هم درگیر شدیم.
چه شد که دست به چاقو بردی؟
وقتی با هم درگیر شدیم مقتول با مشت ضربهای به سرم زد که گیج شدم و بعد چاقو را از جیبم بیرون آوردم و به او ضربهای زدم. من قصد قتل نداشتم، اما ضربهام به قسمت حساسی از بدن او اصابت کرد.
چرا چاقو با خودت همراه داشتی؟
من همیشه همراه خودم چاقو داشتم، چون فکر میکردم برای دفاع از خودم لازم است.
با دختر مورد علاقهات چطوری آشنا شدی؟
مدتی قبل در خیابان با او دوست شدم.
چرا پس از حادثه فرار کردی؟
واقعیتش خیلی ترسیده بودم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، چون نه دختر مورد علاقهام و نه شایان اطلاعاتی واقعی از من نمیدانستند. من تازه با شایان دوست شده بودم و او حتی آدرس خانه ما را نمیدانست.
بعد از فرار کجا مخفی شدی؟
به خانهمان در حوالی خیابان پیروزی رفتم و مخفی شدم.
میدانستی پسر شهرستانی به قتل رسیده است؟
اول که فکر نمیکردم، اما چند روز بعد از طریق برادرم فهمیدم که فوت کرده است.
عذاب وجدان نداشتی؟
مگر میشود که دست به قتل بزنی و عذاب وجدان نداشته باشی؟ آنقدر عذاب وجدان داشتم که هر شب کابوس میدیدم و نیمههای شب با داد و فریاد از خواب بیدار میشدم.
پس چرا خودت را معرفی نکردی؟
چند باری تصمیم گرفتم، اما برادرم مرا میترساند و اجازه نمیداد از خانه خارج شوم.
در این ۱۶ روز چه کار میکردی؟
در خانه حبس بودم و حتی یکبار هم تا دم در نیامدم. هر وقت که صدای زنگ خانه نواخته میشد، تن من میلرزید و در نهایت هم مأموران خانه ما را شناسایی و مرا در دستگیر کردند.
حرف آخر؟
خیلی پشیمان هستم. ایکاش چاقو همراه خودم نداشتم و الان به جرم قتل دربند نبودم.