سرویس ایران جوان آنلاین: سالهاست که در مورد عوامل مخرب در دریاها صحبت میشود. بخصوص در جنوب کشور که آلودگیهای نفتی مزید بر علت شدهاند و اکوسیستم این موهبت الهی را تحت الشعاع قرار دادهاند.
اگر قرار باشد در مورد دردهای دریا بگوییم حرف زیاد است. از صید بیرویه آبزیان گرفته تا ورود فاضلاب و بیتوجهی به سواحل و دریاخواریها و حضور صیادان بیگانه که مشتی از خروار است.
به گفته بسیاری از صیادان جنوبی، دریا دیگر چیزی برای بخشش ندارد و صیدهای بیرویه نسل بسیاری از آبزیان را به مرز انقراض کشانده است. حالا دریا بیشتر به فاضلاب خانهای میماند که هر کس میتواند زبالههایش را در آن بریزد. شهرهای ساحلی به جای اینکه مواظب این نعمت عظیم باشند، لولههای فاضلاب را به درون آن کشیدهاند و نفت کشهایی که بدون پروا مواد شیمیایی و آلوده خود را در آبهای نیلگون رها میکنند. به گفته کارشناسان سیلابهای اخیر نیز به نوبه خود تأثیرات منفی زیادی بر روی دریاها داشتهاند که در همین رابطه قرار است اقیانوس پیمایی، گشتهای خود را در دریاهای جنوب آغاز کند که اندازهگیری فیزیک و شیمی دریا، نمونهگیری زیست شناسی دریا، آلودگیهای زیستمحیطی، اکولوژی دریا، زمین شناسی دریا و مطالعاتی درباره موضوعات جوی و هواشناسی توسط آن صورت گیرد.
هر چند این گشت تحقیقاتی که بخشی از برنامه پایش بلندمدت خلیج فارس و دریای عمان محسوب میشود، تأثیرات سیلابهای اخیر جنوب کشور بر وضعیت محیط دریایی خلیج فارس را نیز مورد پایش قرار میدهد. اما نباید فراموش کرد، وقتی هنوز باور و تصمیمی برای جلوگیری از ورود آلایندهها وجود ندارد، کارهای تحقیقاتی هم در حد یک تحقیق و بینتیجه باقی خواهند ماند.
ناگفته نماند که درد دریاها به جنوب ختم نمیشود و از شمال کشور هم خبر میرسد که سالهاست خزر فریاد میزند و کسی صدایش را نمیشنود. بزرگترین دریاچه دنیا که تراز آبش کاهش یافته است و در بخشهای عمیق به محیطی مرده تبدیل شده است.
خزر دریاچهای است که به دلیل وسعت و بزرگیاش دریا نامیده میشود. اما طی دهههای اخیر و با ساخت سدها، توسعه کشاورزی و افزایش شهرها، حجم زیادی از مواد مغذی که عمدتاً شامل ترکیبات نیتروژن و فسفر میشود، از طریق فاضلابها وارد این دریا شده است. در چنین شرایطی دو پدیده روی داده که سبب سختتر شدن شرایط اکولوژی خزر شده است. یکی افزایش تراز آب است که باعث کاهش سرعت چرخه آب و دیگری افزایش دمای هوا و بهتبع آن افزایش دمای آب سطحی است که خود سبب کاهش سرعت چرخه آب و افزایش تولیدات اولیه میشود. اما فاضلاب موضوعی است که همواره گریبان دریاهای ایران را چسبیده و وضعیت اسفباری را به وجود آورده است. ورود فاضلاب به دریا باعث آلودگی شدید آن شده و علاوه بر مشکلاتی که برای آبزیان و موجودات دریایی ایجاد کرده، بهداشت آب را نیز با مخاطره روبهرو کرده است. همچنین ورود پسماند شناورها به دریا که انواع پلاستیک و بطریها را در آن رها میکنند ضربات مهلکی به آبزیان وارد میکند.
به هرحال آلودگی ناشی از سکوهای نفتی دورتا دور خلیج فارس و دریای عمان، قاچاق سوخت بنزین و گازوییل، دپوی فاضلاب شهری و بیمارستانی در کشورهای جنوبی خلیج فارس، دریاخواری و پروژههای بلندمدت صنعتی عواملی هستند که حال این روزهای آبزیان و اکوسیستم خلیج فارس را وخیم کرده است.
در مظلومیت دریا همین بس که صخرههای مرجانی دریای عمان و خلیج فارس که روزگاری شهرت جهانی داشتند، حالا و به همت فعالیتهای بیش از حد بشر، با سرعت سرسام آوری روبه کاهش است.
اگر روزگاری خلیجفارس مقام چهارم جامعه آبزیان زینتی را در دنیا داشت اکنون در این زمینه بسیار عقب مانده است.
فراموش نکنیم چه در شمال ایران و چه در جنوب، کشورهای دیگری نیز همسایه دریا هستند که آنها هم کم از ما ندارند. کشورهای حاشیه خلیج فارس به مراتب بیشتر از ایران در آلوده کردن این آبها نقش دارند. آنها فاضلاب شهری و بیمارستانی خود را در خلیج فارس رها و بدتر از همه دریاخواری یا همان خشک کردن بخشی از دریا را در برنامه دارند که اکوسیستم این منطقه را به هم میزند. به هرحال اگر کمی دلمان برای دریا بسوزد، کاری برای آن میکنیم.