کد خبر: 969935
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۴:۳۸
در گفت‌وگو با دکتر بیژن عبدالکریمی مطرح شد
در ذهنیت اکثر قریب به اتفاق روشنفکران و جوانان متفکر ما، صندوق رأی یا اجماع آرا تعیین‌کننده منافع ملی است. در حالی که منافع ملی حاصل جمع آرای مردم نیست، یعنی چنین نیست که مردم جمع شوند و تصمیم بگیرند منافع ملی چه باشد. منافع ملی یک نحوه تحقق حیات اجتماعی است.
محمد صادق عبداللهی
سرويس سياسی جوان آنلاين: پس از طرح ایده «وحدت جریانات سیاسی حول منافع ملی» از سوی دکتر بیژن عبدالکریمی و تأکید ایشان بر لزوم تجدید نظر برخی جریانات روشنفکری در مخالفت با ساختار سیاسی، سؤالاتی را از ایشان پرسیدیم تا مجالی فراهم شود حول منافع ملی و ابعاد آن گفتگو و دلایل مخالفت جریان روشنفکری را با این نظر واکاوی کنیم.

از دکتر عبدالکریمی پرسیدیم: «در ایده شما برای وحدت حول منافع ملی، چه کسی تعیین کننده منافع ملی است؟ اگر ملت تعیین کننده است، چه مکانیسمی برای آن پیشنهاد می‌کنید؟ اگر بهترین مکانیسم، انتخابات است، در مواردی که امری فوری پیش‌آمد می‌کند و فرصتی برای برگزاری انتخابات یا گفتگو ملی نیست یا مواردی که محرمانه و نظامی است و قابل طرح در سطح عمومی نیست، چه راه حلی وجود دارد؟»

دکتر عبدالکریمی در فایلی صوتی به سؤالات ما پاسخ دادند که مشروح آن تقدیم می‌گردد:

در ذهنیت اکثر قریب به اتفاق روشنفکران و جوانان متفکر ما، صندوق رأی یا اجماع آرا تعیین‌کننده منافع ملی است. در حالی که منافع ملی حاصل جمع آرای مردم نیست، یعنی چنین نیست که مردم جمع شوند و تصمیم بگیرند منافع ملی چه باشد. منافع ملی صرف یک اندیشه نیست بلکه یک نحوه تحقق حیات اجتماعی است؛ بدین معنا که در یک روند تاریخی در جوامع مدرن ساختاری اقتصادی و اجتماعی، مشخصاً نظام سرمایه‌داری شکل گرفت که در این ساختار افراد به دنبال منافع فردی خودشان حرکت می‌کنند و در مجموع حاصل جمع تلاش افراد برای منافع فردی خویش تحقق بخش منافع ملی است.

در واقع منافع ملی، نوعی ساختار و نظام اجتماعی است که فرد در بستر حرکت خویش برای تأمین منافع فردی، به طور طبیعی منافع جمعی را محقق می‌سازد. برای مثال وقتی تولیدکننده‌ای کالایش را صادر می‌کند نه اینکه به دنبال تحقق منافع ملی باشد، بلکه کالایش را صادر می‌کند تا منافع فردی خود را محقق سازد، اما در همین حال منابعی را برای کشور و در راستای منافع ملی ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر منافع ملی حاصل جمع کنش افراد جامعه و نه حاصل جمع ایده‌های آنان است.

روشنفکر ایرانی تصور می‌کند منافع ملی یعنی جمع آرا و ایده‌های مردم و با این پیشفرض این سؤال را مطرح می‌کند که چه کسی باید منافع ملی را ایجاد کند و به کسانی که قدرت در دستشان است سوءظن دارد. چرا؟ چون وقتی ساختاری که بدان اشاره شد وجود نداشته باشد، هر جریانی بر اساس ایده‌ها و آرای خودش فکر می‌کند منافع ملی تنها در پرتوی اندیشه او محقق خواهد شد و هر کسی با اندیشه او مخالفت ورزد، در جهت خیانت به منافع ملی گام برمی‌دارد. از همین روست که منافع ملی و تأمین آن را منتسب به آدم‌ها می‌کنیم و هر جریانی فکر می‌کند که اگر آدم‌ها و شخصیت‌های مورد پذیرش او به روی کار آید، منافع ملی محقق خواهد شد. با توجه به آنچه بیان گردید ما نیاز به شیفت پارادایمی در اندیشه سیاسی خودمان داریم تا منافع ملی را نه در جمع ایده‌ها بلکه در حاصل جمع کنش‌های واقعی افراد در زندگی طبیعی‌شان دنبال کنیم.

اکنون نبود این ساختار موجب شده است در بسیاری از مواقع کنش‌های افراد جامعه و دوندگی‌های آن‌ها برای تأمین منافع فردی زندگی‌شان آگاهانه یا ناآگاهانه و بیشتر ناآگاهانه در تضاد با منافع ملی باشد. مثلاً وقتی ارزش دلار بالا می‌رود و پول ملی سقوط می‌کند همه به سوی بازار ارز، سکه، ماشین و زمین هجوم می‌بریم تا ارزش پول خود را حفظ کنیم. این کار خیانت به منافع ملی است و سبب سقوط هر چه بیشتر پول ملی می‌گردد، اما هیچ کس از نظر اخلاقی محکوم نیست؛ چون هیچ کداممان، فارغ از عده‌ای قلیل، با نیت خیانت به منافع ملی به چهارراه استانبول یا سایت ثبت‌نام خودرو نمی‌رویم، ما فقط می‌خواهیم پولمان را تبدیل به دلار، یورو، سکه و پراید کنیم تا منافع زندگی شخصی‌مان خسارت نبیند. قصد خیانت نداریم، اما ناخودآگاه و به نحو غیرعمدی خیانت کرده، در جهت تضعیف منافع ملی گام برمی‌داریم، یعنی کنش ما به طور طبیعی در جهت خیانت به منافع ملی است. حتی برای مثال من استاد دانشگاه نیز که می‌دانم تبدیل ریال به دلار و یورو خیانت به کشور است، این کار را می‌کنم، چرا؟ چون چاره دیگری برای حفظ ارزش پول خود در جهت صیانت از زندگی شخصی و خانوادگی خود ندارم.

در خصوص تحقق منافع ملی نیز چنین است. یعنی چنین نیست که مردم تصمیم بگیرند منافع ملی چیست و منافع ملی را تأمین کنند بلکه ما باید به ساختاری اجتماعی دست پیدا کنیم که وقتی مردم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، در بستر این ساختار برای خودشان و در راستای منافع فردی خودشان تلاش می‌کنند، حرکت آن‌ها منافع ملی و جمعی را محقق سازد. به همین جهت من معتقدم بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب، باید به ساختاری بیندیشیم که مردم در آن به طور طبیعی که زندگی می‌کنند، منافع ملی را محقق کنند. اگر این ساختار ایجاد نشد، هر دولت و حکومتی هم که سر کار بیاید و حتی اگر به خواست برانداز‌ها نظام سیاسی نیز تغییر کند باز عده‌ای هستند که معتقدند منافع ملی محقق نمی‌شود و باز آن‌ها در جایگاه مخالف می‌نشینند، چراکه منافع ملی را در سطح اندیشه یا قدرت سیاسی جست‌وجو کرده و، چون وضعیت را با ایده‌های ذهنی خودشان منطبق نمی‌بینند، معتقدند منافع ملی در خطر است. بدین ترتیب ما با دور باطل و پیوسته تعارض دولت- ملت روبه‌روییم، آنچنان که از زمان مشروطه تا کنون روبه‌رو بوده‌ایم و گامی در جهت اصلاح ساختار‌ها به پیش ننهاده‌ایم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
غمشاد
|
Turkey
|
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
0
1
با سلام! و عرض ادب خدمت استاد عزیز
ایشان در این بیانات صرفا به یک سری کلی گویی اکتفا کردند باید مراحل تحقق گفتارشان را در طی فرآیندی توضیح بدهند
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار