سرویس سیاسی جوان آنلاین: انتشار خبر رزمایش مشترک ایران، چین و روسیه در منطقه دریای عمان و اقیانوس هند پیامی جدی است که ایران از سوی بخش مهمی از دنیا به عنوان مهمترین لنگر حفظ امنیت به خصوص در حوزه انرژی شناخته میشود؛ اتفاقی که با توجه به شرایط امروز جهان میتواند فرصتهای جدی اقتصادی در اختیار ایران قرار دهد.
بدون شک همان گونه که مقامات نظامی ایران نیز به آن اشاره کردهاند این اتفاق میتواند تاثیرات مهمی در برآوردهای راهبردی در دنیا داشته باشد و نگاه به جایگاه امنیتی ایران در منطقه را به صورت بنیادین تغییر دهد.
همزمان با شور و هیجان کاذبی که با سفر روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سوی برخی محافل سیاسی درباره یک سورپرایز گسترده و امکان مذاکره مستقیم ایران و امریکا به رغم تمام خط قرمزهای موجود در تهران ایجاد شده، اتفاقات جدی در منطقه دریای عمان و اقیانوس هند در حال روی دادن است؛ اتفاقی که چندی پیش سردار قدیر نظامی معاون بینالملل و دیپلماسی دفاعی ستاد مشترک نیروهای مسلح از آن رونمایی کرد.
وی در گفتگو با فارس تصریح کرد: «به زودی برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی، رزمایش مشترک دریایی را با روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ به صورت سهجانبه در شمال اقیانوس هند و دریای عمان برگزار خواهیم کرد.» برآوردها و تحلیلهای سیاسی و نظامی بسیاری روی این اتفاقات حساب باز خواهند کرد و در تحولات راهبردی مدنظر قرار خواهند داد.
سردار قدیر نظامی در خصوص کیفیت و موقعیت این رزمایش میگوید: منطقهای که قرار است در آن رزمایش مشترک انجام شود، شمال اقیانوس هند و دریای عمان است که آبهای بینالمللی و آزاد است. ما به هیچ عنوان چنین رزمایشی را در خلیج فارس برنامهریزی نکردهایم، البته ما با کشوری مثل عمان که هر دو در ساحل خلیج فارس و تنگه هرمز قرارداریم در این منطقه رزمایش برگزار کردهایم و یک موضوع کاملاً طبیعی است، پس رزمایش بناست در آبهای بینالمللی برگزار شود.
به طور حتم خبر رزمایشهای مشترک بین ایران و سایر کشورها همیشه خبری جدی است که میتواند برای منابع رسانهای مهم باشد، اما سؤال اصلی این است که چرا اصل برگزاری این رزمایش میتواند تحولات راهبردی را به طور کامل دگرگون کند؛ دگرگونیای که اتفاقاً منطبق با برخی تغییرات جدی در سطح جهانی است.
لنگر امنیت در منطقه به سمت ایران میچرخد
از زمان جنگ جهانی دوم و تشکیل نظام کنونی، منطقه خلیج فارس و دریای عمان همواره به عنوان یکی از مناطق نفوذ غرب و امریکا تعریف شده است. وابستگی شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس و همپیمانی ایران، پاکستان و ترکیه در قالب پیمان سنتو جلوی نفوذ هر قدرت دیگری از جمله اتحاد جماهیر شوروی را در زمان جنگ سرد گرفت.
پیروزی انقلاب اسلامی اگر چه توانست یکی از مهمترین ستونهای این اتحاد را به طور کامل از بین ببرد، اما تحولات بعدی از جمله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و همچنین جنگ اول خلیج فارس تسلط امریکا را بر منطقه خلیج فارس تحکیم کرد.
با این حال از دهه اول قرن بیستم و با ناکامی جدی امریکاییها در عراق و افغانستان زمینه تضعیف هیمنه امریکاییها در منطقه آغاز شد و این روند زمانی تشدید شد که کشورهای قدرتمند دیگری در عرصه جهانی ظاهر شدند.
این تحول جدی به همراه قدرتگیری ایران در منطقه نشاندهنده این تحول جدی بود که دیگر امریکا تنها قدرت فعال در این منطقه نیست. هدفگیری پهپاد متجاوز امریکایی و هدفگیری تاسیسات آرامکو توسط انصارالله یمن به عنوان یکی از قدرتهای همپیمان ایران از نشانههای عوض شدن این مسیر است.
نشانههایی که از تغییر توازن در دنیا خبر میدهد
حرکت دنیا به سمت ایجاد یک توازن جدید و نظام تکقطبی در جهان به سالهای اخیر باز میگردد.
در سالهای اخیر چینیها توانستهاند با رشد اقتصادی مداوم خود عملاً گوی سبقت را در حوزه اقتصادی از امریکاییها بربایند و خود را به عنوان اولین قدرت اقتصادی در دنیا مطرح کنند. برخی از برآوردها حاکی است که چینیها عملاً در حوزه اقتصاد امریکاییها را پشت سر گذاشتهاند. همین مسئله سبب شده تا امریکاییها از سال ۲۰۱۷ چین را به عنوان یکی از قدرتهای متعارض با خود تعریف کنند.
اگرچه روابط ایران و چین پس از برجام به دلیل برخی بیتوجهیهای دولت رو به زوال گذاشت و حتی چینیها با اعمال برخی محدودیتها روابط مالی خود را محدود کردند، اما خروج امریکا از برجام سبب شد تا بار دیگر تلاشها برای گسترش روابط آغاز شود.
سفر حسن روحانی رئیسجمهور اسلامی ایران به اجلاس شانگهای در سال گذشته نشان داد که ایران برای همکاری با شرق تصمیم قاطعی گرفته است. اگرچه برخی نخبگان ایرانی به دلیل گرایش با غرب چندان تمایلی به همکاری با شرق ندارند، اما خروج امریکا از برجام و اتحاد نزدیک با اعراب جایگاه آنان را در بین افکار عمومی تضعیف کرده است.
از سوی دیگر چینیها به اتکای اقتصاد قدرتمند خود نقش جدیتری در دنیا ایفا میکنند. ارائه شاخص جدید نفتی به یوان در بازار شانگهای نشانهای جدی از همین تحرک است.
ایران نیز امیدوار است با صدور گسترده نفت به بازار چین که هم اکنون تبدیل به بزرگترین واردکننده نفت در دنیا شده با تحریمهای یکجانبه امریکا مقابله کند.
در کنار این روسها هم سالهاست به عنوان یکی از رقبای جدی امریکا در سطح جهانی فعال هستند و همکاریهای مستمری را با ایران آغاز کردهاند که شاید نقطه اوج آن را بتوان تلاش برای در هم کوبیدن داعش و گروههای تروریستی در منطقه دانست.
روسیه نمیتوانست متحد جدیتری از ایران بیابد؛ کشوری که از همان ابتدا به کمک نیروهای متحد در سوریه در مقابل تکفیریها جنگیده بود. روسها در تابستان سال ۲۰۱۵ نیروهای خود را در پایگاه هوایی حمیم مستقر کردند و عملیات مشترک ایران در زمین و روسها در آسمان برای شکست داعش و تروریستها آغاز شد. شاید اوج این همکاری سفر ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به ایران برای شرکت در اجلاس کشورهای صادرکننده گاز بود. در سایه انفعال اروپا در مقابل خروج ترامپ از برجام شکی نیست که اتحاد ایران و شرق استوارتر خواهد شد. شاید زود باشد که بخواهیم از ایجاد یک اتحاد جهانی صحبت کنیم، اما شاید در آینده روند حرکت به چنین هدفی آغاز شود.
ایران؛ حافظ امنیت انرژی برای شرق
با این حال سؤال اصلی این است که چگونه همکاری بین ایران، چین و روسیه میتواند تبدیل به یک مانور در منطقه اقیانوس هند و دریای عمان شود.
چین برای ادامه یافتن رشد اقتصادی خود به دنبال احیای دوباره جاده ابریشم است و برای این کار سرمایهگذاری هنگفتی را آغاز کرده است.
هم اکنون چینیها سرمایهگذاری گستردهای در بندر گوادر پاکستان و همچنین بندر دقم در عمان آغاز کردهاند. در کنار این علاوه بر صادرات کالاها تکیه چین به دلیل رشد مصرف انرژی برای واردات نفت از منطقه خلیجفارس به شدت رو به افزایش است. هم اکنون بزرگترین واردکننده نفت از کشورهایی همچون امارات، عربستان و کویت کشور چین است. بدون شک ادامه یافتن رشد اقتصادی چین بدون امنیت انرژی در این کشور امکانپذیر نخواهد بود. روسها نیز مدتهاست که به دنبال حضور در منطقه خلیج فارس و دریای عمان هستند، البته تلاش روسها تنها متکی به ایران نیست بلکه مذاکرات جدی بین این کشور و جنبش انصارالله در یمن آغاز شده که هدف از آن حفظ امنیت در منطقه بابالمندب است. همچنین کشور روسیه تلاش میکند تا برخی کشتیهای جنگی خود را در منطقه شاخ آفریقا مسلط کند.
در این میان تحولات اخیر در منطقه ثابت کرده است که هرگونه تلاش برای حفظ امنیت باید با رضایت ایران حاصل شود. به این ترتیب رزمایش مشترک ایران، روسیه و چین میتواند نشاندهنده این باشد که مهمترین قدرت اقتصادی در جهان به دنبال همکاریهای گسترده امنیتی با ایران است.
از آنجا که مهمترین تحولات اقتصادی با زیرسازیهای امنیتی حاصل میشود، میتوان با قاطعیت گفت که حرکتهای اینچنینی مقدمه گسترش و رشد اقتصادی ایران به خصوص در شرایط تحریمی فعلی از سوی امریکاییهاست.
تحلیلگران در این باره چه میگویند
جالب این است که یک نشریه چینی نیز درباره این رزمایش آن را نشانه همراهی چین با ایران در مسائل حساس و جدی منطقهای میداند.
روزنامه مورنینگ پست به نقل از لیجی تحلیلگر امور دریایی در پکن در این باره مینویسد: زمان انجام این رزمایش شاید کمی حساس باشد و ممکن است بیانگر حمایت چین از ایران در صورت بروز درگیری نظامی تلقی شود، البته اگر این رزمایش در آبهای بینالمللی برگزار شود، میتواند یک تبادل نظامی معمول بین کشورها باشد. همچنین یک تحلیلگر دیگر در این باره مینویسد: این رزمایش ارسال پیام حضور چین در کنار ایران در سناریوهای شدید است. این رزمایش دریایی ارسال پیام ارعاب (دشمنان) است.
با در نظر گرفتن این اظهار نظرها و سناریوی پیش رو میتوان با جدیت گفت که روسها و چینیها برای حفظ امنیت خلیج فارس حساب ویژهای روی ایران باز کردهاند؛ حسابی که میتوان نشانه آن را در رزمایش اخیر به وضوح دید.