پروندههای بسیاری با موضوع تعرض به نوامیس مردم در ادارههای پلیس تشکیل میشود. خبر شکلگیری این پروندهها به دلیل جریحهدار شدن عفت عمومی جامعه کمتر به رسانهها راه پیدا میکند هر چند به دلایل مختلف، بسیاری از پروندههای جنایی دیگر مثل قتل یا آدمربایی هم به همین عمل مجرمانه ختم و اطلاعات آن در رسانهها منتشر میشود. البته همه جرائم جنسی منجر به طرح شکایت نمیشود؛ چراکه بسیاری از بزهدیدگان یا به دلیل بیم از جریحهدار شدن آبروی خود یا تهدید شدن از سوی مرتکبان از طرح شکایت ممانعت میکنند. دشواری طرح نشدن شکایت در مورد این دسته از اعمال مجرمانه سبب میشود تا مرتکبان این دسته از جرائم همچنان به رفتار مجرمانه خود ادامه دهند، بدون اینکه قانون از ماجرا با خبر شود و آنها را تحت تعقیب قرار دهد. عمدهترین بزهدیدگان این حوزه را کودکان یا محارم و بستگان نزدیک فرد مرتکب تشکیل میدهند.
رسانهای شدن پروندهها، اما امتیازهایی به همراه دارد و آن اینکه در صورت فراری بودن متهم یا متهمان پرونده، تلاش پلیس برای بازداشت مجرمان آن با سرعت بیشتری پیگیری و رویه قانونی برای مجازات عاملان آن هم با سرعت بیشتری دنبال میشود. همچنین مرتکبان چنین پروندههایی به این صرافت خواهند افتاد که در صورت ارتکاب عمل مجرمانه از سوی قانون تحت پیگرد قرار خواهند گرفت. عدم تشکیل یک پرونده در این بین هم به منزله نجات زندگی یک فرد خواهد بود. تأکید پلیس در این دسته از پروندهها همواره حفظ آبروی شاکیان و دعوت از آنها برای طرح شکایت بودهاست که در صورت توجه بزهدیدگان به توصیه پلیس، مجازات مرتکبان این جرائم خواهد توانست تا حدودی آلام آنها را التیام بخشد.
یکی از مهمترین موضوعات در این پروندهها خسارتهای جبرانناپذیر به بزهدیدگان است. زنان و کودکانی که در جریان تعرض جنسی قرار میگیرند بدون تردید به دنیای تاریکی پرتاب میشوند که به جز خودشان کسی نمیتواند سیاهی آن را درک کند. آنها در اولین گام باید تحت درمان و نظارت روانشناسی قرار گیرند. تجربه نشان داده است که بسیاری از این زنان با گذشت سالهای زیاد از وقوع حادثهای سیاه قادر به بازگشت به زندگی عادی نبودهاند. عمده آنها در صورتی که متأهل باشند، با طلاق از سوی شوهرانشان مواجه میشوند. یکی از قربانیان این پروندهها که ۱۲سال قبل مورد تعرض قرار گرفته است، می گوید دیماه همیشه برای من و خانوادهام کابوسوار بوده است. پس از حادثهای که برایم اتفاق افتاد شوهرم من را طلاق داد. هر سال که به دهم دیماه نزدیک میشوم دچار اضطراب و وحشت میشوم. هر چند مرتکب پروندهام اعدام شده و کمی آرام شدهام، اما دیگر نمیتوانم به شرایط قبل از حادثه برگردم. با این حال خانوادهام در این سالها از من حمایت کردهاند. حقیقت این است که کابوس آن شب هنوز رهایم نمیکند.
درباره مجازات مرتکبان این پروندهها هم خواسته عمومی اشد مجازات برای متهم یا متهمان پرونده است که در هر پرونده براساس محتویات شکل گرفته، قضات دادگاه درباره آن تصمیمگیری خواهند کرد. به یاد دادم چند سال قبل در شهرستان شهریار چوبهدار را برای دو محکوم به مرگ برپا کرده بودند. یکی از متهمان به جرم تعرض جنسی و دیگری به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شدهبودند. قبل از اجرای حکم فردی که به اتهام حمل مواد، محکوم به مرگ شدهبود، وقتی فهمید فرد دوم به اتهام تعرض به نوامیس مردم مجازات شده با فریاد از قاضی اجرای حکم خواست او را در محل دیگری اعدام کنند. علت را که سؤال کردند گفت دوست ندارد در کنار کسی که به نوامیس مردم تعرض کرده اعدام شود که خواسته او از سوی تماشاگران صحنه مورد استقبال قرار گرفت و او در محل دیگری اعدام شد.
در تازهترین پروندهای که با همین موضوع در پلیس تهران تشکیل شد و تحقیقات آن در مراحل مقدماتی قرار دارد، زنی متأهل در دام چند مرد افغان گرفتار شده و آنها به صورت گروهی در مدت چند ساعت به وی تعرض کرده و سپس گریختهاند. با طرح شکایت، پلیس موفق شده متهمان را بازداشت کند که در اولین بازجوییها به جرائم خود اعتراف کردهاند.
در مورد مجرمان افغان، دشوارترین موضوع برای پلیس غیرمجاز بودن آنها است. براساس آنچه تا کنون مشخص شده، دو متهم بازداشت شده به صورت غیرمجاز وارد کشور شده و در تهران کار میکردند و به طور یقین سه متهم فراری هم به صورت غیرمجاز در کشور اقامت و فعالیت داشتند. این دسته از اتباع غیرمجاز هیچگونه سابقه ثبتشدهای در مراکز قانونی کشور ندارند و میتوانند با هویتهای مختلف در هر کجای کشور تردد کنند و دست به اعمال مجرمانه بزنند و به راحتی از کشور خارج شوند، بدون اینکه دست پلیس به آنها برسد. مسئولیت قانونی در این باره متوجه سارختارهای قانونی کشور است که نسبت به تردد آسان اتباع غیرمجاز افغان و فعالیت غیرقانونی آنها در کشور چشم پوشی میکنند و نسبت به جرائمی هم که مرتکب میشوند پاسخگو نیستند در حالی که باید در این باره جوابگو باشند. پلیس همواره اقدامهای پیشگیرانه را مقدم بر اقدامهای انتظامی میداند که سخن درستی است منتهی این موضوع باید در مورد خود ساختارهای قانونی هم مصداق داشته باشد و خود به آن چه دیگران را به آن توصیه میکنند هم عمل کنند. پروندههایی از این دست قبلاً با عناوینی مثل خفاش شب، متهم چشمآبی، عقرب سیاه و... تشکیل و عاملان آن هم مجازات شدهاند. مهمترین موضوع درباره شکلگیری و اطلاعرسانی در این حوزه باید فراهم شدن اقدامهای پیشگیرانه برای بروز اعمال مجرمانه باشد که این امر با همگرایی عمومی حاصل خواهد شد.