کد خبر: 971547
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۱
واقعیت‌هایی از جبهه‌های جنگ از زبان یک راوی
کسی که اوایل می‌ترسید و ضعف نشان می‌داد، کم کم تبدیل به یک شیرمرد می‌شد. این روند تکاملی قشنگ است. وگرنه کسی که هیچ ترسی در وجودش نداشته باشد انسان نیست. آدم می‌ترسد، دچار احساسات می‌شود، خوف می‌کند و...، اما عاقبت از پس این ترس‌ها برآمدن و جا نزدن هنر رزمنده‌ها بود
غلامحسین بهبودی
سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: چند وقت پیش در جمعی دوستانه، بحث روی این موضوع بود که باید رزمنده‌ها را صرفنظر از هر گونه غلو یا زیاده‌روی، آن طور که بودند معرفی کنیم. بر همین اساس با حسین میرجوادی یکی از رزمنده‌های دفاع مقدس گفتگو کردیم و از ایشان خواستیم واقعیت دفاع مقدس را از چنین منظری بیان کنند.

گاهی وقت‌ها با غلو‌هایی در خصوص جبهه‌های دفاع مقدس مواجه می‌شویم؛ اینکه آنجا اخلاص و ایثار بود حقیقت دارد. کسی هم منکرش نیست. ما هم موارد بسیاری در ذهن داریم. اما خب غلو‌هایی هم صورت می‌گیرد. طوری که گاه یک جوان نسل حاضر فکر می‌کند رزمنده‌های دفاع مقدس آدم‌های دست نیافتنی بودند.

اولین بار که خود من به جبهه اعزام شدم، در سنین نوجوانی بودم. خیلی‌ها در شهر و در پایگاه بسیج ادعا می‌کردند اگر پایشان به جبهه برسد، دمار از روزگار عراقی‌ها درمی‌آورند ولی همیشه چند نفری در سختی آموزشی جا می‌زدند یا وقتی پایشان به منطقه می‌رسید، با صدای توپ و خمپاره معرکه را خالی می‌کردند. اگر شما به آمار جبهه‌رفته‌ها نگاه کنید، می‌بینید یک نفر چند سال تمام به جبهه رفته و دیگری فقط یکبار اعزام گرفته است. (در مقام قضاوت نیستیم) ولی در بین این افراد بودند کسانی که با همان یکبار رفتن متوجه می‌شدند برای جبهه و جهاد ساخته نشده‌اند.

من یک دوستی داشتم که نامش را نمی‌آورم. ایشان اوایل جنگ به جبهه رفته بود. پیشکسوت ما هم بود. اما بعد، چون سمتی را که مد نظر داشت به او ندادند، از اردوی رزمنده‌ها که سهل است از اردوی انقلاب هم خارج شد یا خیلی‌ها در آزمون ولایتمداری کم آوردند و در بحث‌های سیاسی، چپ کردند و از جرگه رزمنده‌ها خارج شدند.
مگر نه آنکه اکبر گنجی عضو سپاه تهران بود. حاج سعید قاسمی می‌گوید اکبر گنجی مرتب می‌گفت بنا به دلایلی از رفتن به جبهه عذر دارد. لابد در تحلیل خودش هم عذر شرعی داشت. این آقا (اکبر گنجی) هم با احمد متوسلیان مشکل داشت و هم با شهید همت. ماجرای دست به یقه شدن شهید همت با او شاهد عینی دارد. خب گنجی هم مثلاً در زمره رزمنده‌ها بود. البته رزمنده پادگان‌نشین! نمونه اکبر گنجی به خوبی نشان می‌دهد که بین آدم‌های حاضر در دفاع مقدس افراد ناخالص و منافقی بودند که بعد‌ها نفاقشان رو می‌شد.

یا گاهی در فیلم‌ها نشان می‌دهند که غالب رزمنده‌ها چیزی از ترس نمی‌دانند. در صورتی که خود من در اولین درگیری شدیدی که ورود کردم، زانوهایم از شدت ترس به وضوح می‌لرزید. کم مانده بود خم شوم و روی زمین بیفتم. این‌ها طبیعی بود. یادم است می‌گفتند آدم نیم ساعت اول عملیات هنگ است. بعد کم کم راه می‌افتد. شما حتم بدانید آن شیرمردی که آرپی‌جی می‌گرفت و صاف به دل تانک‌های دشمن می‌زد، بار اول که این‌کاره نبود. اغلب آرپی‌جی‌زن‌ها یا غواص‌ها یا نیرو‌های اطلاعات عملیات یا هر کسی که مسئولیت خطیری به عهده می‌گرفت، از رزمنده‌های با تجربه بودند که ترسشان ریخته بود. وگرنه من خودم شاهد گریه یک رزمنده کم سن و سال در یک عملیات بودم. همین آدم چند سال بعد به شجاعت شهرت یافت، چرا؟ چون رفته رفته بر ترسش غلبه کرد و ترس را به شجاعت تبدیل کرده بود.

در عملیات کربلای ۵ من در دریاچه ماهی شاهد بودم که تعدادی از مجروحان با صدای بلند از ما درخواست می‌کردند که آن‌ها را هم به عقب منتقل کنیم. خب انسان بودند و با حال نزار داخل کانال پر از آب، خونریزی داشتند و به حکم انسان بودن تلاش می‌کردند از آن وضعیت نجات پیدا کنند. این را نمی‌شود به حساب ضعف گذاشت، یک واکنش طبیعی بود. اما به نظرم چنین واقعیت‌هایی را باید گفت تا جوان نسل حاضر بداند رزمنده‌ها آن سوپرمنی نبودند که برخی فیلم‌ها به تصویر می‌کشند. قشنگی کار هم در همینجاست که انسان‌های عادی، رزمنده‌های کم سن و سال، کسی که اوایل می‌ترسید و ضعف نشان می‌داد، کم کم تبدیل به یک شیرمرد می‌شد. این روند تکاملی قشنگ است. وگرنه کسی که هیچ ترسی در وجودش نداشته باشد انسان نیست. آدم می‌ترسد، دچار احساسات می‌شود، خوف می‌کند و...، اما عاقبت از پس این ترس‌ها برآمدن و جا نزدن هنر رزمنده‌ها بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار