کد خبر: 971766
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۸
مرد ۵۰‌ساله که در ۱۸‌سالگی پیرزن همسایه‌شان را با انگیزه سرقت به قتل رسانده‌بود در دادگاه «کیفری یک» استان تهران محاکمه می‌شود.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، رسیدگی به پرونده از ۳۲‌سال قبل و همزمان با قتل زن سالخورده در محله عبدل‌آباد به جریان افتاد. جسد متعلق به زن ۷۰‌ساله به نام پروین بود که با ضربات چاقو کشته شده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی در تحقیقات مشخص شد، قتل با انگیزه سرقت از سوی پسر ۱۸‌ساله همسایه به نام پرویز اتفاق افتاده است. به این ترتیب تلاش‌ها برای شناسایی پسر نوجوان آغاز شد تا اینکه متهم ۳۲‌سال بعد در دوم تیر‌سال‌۹۶ در آژانسی در شرق تهران بازداشت شد. پسر نوجوان که حالا مردی ۵۰‌ساله و صاحب همسر و دو فرزند بود به پلیس آگاهی منتقل شد و در بازجویی‌ها به قتل پیرزن اعتراف کرد و گفت: «زمان حادثه ۱۸‌سال سن داشتم و در یاغچی‌آباد زندگی می‌کردم. پدرم وضع مالی خوبی نداشت. روزی با او درگیر شدم و او مرا از خانه بیرون کرد. به خانه خواهرم در عبدل‌آباد رفتم تا چند روزی آنجا بمانم. در این مدت متوجه شدم پیرزنی که مقابل خانه خواهرم زندگی می‌کرد وضع مالی خوبی دارد. روز حادثه در کوچه بودم که دیدم یک موتوری مقابل خانه او آمد و ۲۵۰هزار تومان به پیرزن پول داد. او داخل خانه رفت و این بار با بُزی که در خانه نگهداری می‌کرد به کوچه برگشت. او مقداری علف به حیوان داد و دوباره داخل خانه رفت.»

متهم ادامه داد: «از آنجائیکه کار و درآمدی نداشتم وسوسه شدم و به فکر سرقت از خانه پیرزن افتادم. برای انجام نقشه وارد حیاط خانه او شدم. پیرزن داخل حیاط شد که مرا دید و شروع به فحاشی کرد. او مرا هل داد تا مرا از خانه‌اش بیرون کند که روی زمین افتادم. ناگهان چشمم به چاقویی افتاد که روی زمین بود. آنرا برداشتم و مقتول سعی کرد آن را از من بگیرد. تیغه چاقو در دستش بود به همین دلیل وقتی چاقو را کشیدم، دستش برید.»

متهم در خصوص قتل گفت: «مقتول فریاد می‌زد و به طرف حمام خانه‌اش که در حیاط بود، می‌دوید. دنبالش کردم و در حمام چهار یا پنج‌ضربه چاقو به او زدم. فکر کردم فقط زخمی شده باشد به همین دلیل دستش را با پارچه‌ای به شیر آب حمام بستم و چاقو را شستم. از حمام بیرون آمدم و اتاق‌های خانه مقتول را گشتم، اما بی‌فایده بود و دستم به هیچ پولی نرسید. وقتی از آنجا بیرون آمدم به خانه خواهرم رفتم و به مادرم زنگ زدم و تلفنی همه ماجرا را تعریف کردم. سپس مادر و خواهرم را تهدید کردم درباره این موضوع به کسی حرفی نزنند.»

متهم در آخر گفت: «وقتی شنیدم پسر مقتول با پلیس تماس گرفته به شهرستان فرار کردم و مشغول کار شدم. فکر کردم در این مدت پرونده بسته شده باشد به همین دلیل به تهران برگشتم و ازدواج کردم و حالا هم صاحب دو فرزند هستم. در این سال‌ها همیشه حرف مادرم در گوشم بود که می‌گفت خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر می‌شوم! ۳۰ سال از ماجرا گذشته و حالا من دستگیر شده‌ام و پشیمانم.»

با اقرار‌های متهم پرونده در حال کامل شدن بود که پسر مقتول درخصوص درخواستش گفت: «زمان حادثه با همسرم برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده رفته بودیم و، چون دخترم دوساله بود او پیش مادرم ماند. وقتی همسایه‌ها گفتند مادرم کشته شده است بلافاصله به خانه برگشتیم. متوجه شدیم زمان حادثه وقتی دخترم خواب بوده این حادثه اتفاق افتاده است. حالا بعد از گذشت سال‌ها مأموران توانستند متهم را با شهادت یکی از همسایه‌ها که او را هنگام خروج از خانه‌مان دیده بود، شناسایی و دستگیر کنند. خودم یک مرد سالخورده هستم، اما اجازه نمی‌دهم خون مادرم پایمال شود. برای متهم قصاص می‌خواهم.»

در ادامه دیگر اولیای‌دم نیز درخواست قصاص کردند، اما با فوت یکی از اولیای دم پرونده که برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شده‌بود به دادسرا برگشت تا بعد از انحصار وراثت، متهم در آن شعبه محاکمه شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار