سرویس بین الملل جوان آنلاین: به رغم اینکه چین در سند راهبردی جدید خود به جای کسب جایگاه هژمونی در جهان، تعامل با دیگران و رونق اقتصادی را سرلوحه برنامههای آتی خود قرار داده است، در کنار آن با رونمایی از سلاحهای مخوف که قادرند خاک امریکا را هدف قرار دهند، پیام هشداری را به واشنگتن ارسال کرده است تا از هر گونه تنش جدی با پکن خودداری کنند.
در شرایطی که امریکا جنگ تجاری با چین را به اوج خود رسانده و تلاش میکند با این اقدامات توان رقیب خود را تضعیف کند، چین سند راهبرد امنیتی خود برای سالهای آینده را ترسیم کرده است. سند سیاست خارجی چین که با عنوان «چین و جهان در عصر جدید» به تازگی منتشر شده است، تأکید دارد که بر خلاف تبلیغات صورت گرفته در رسانههای غربی، پکن به دنبال هژمونی و استیلا بر جهان نیست. همچنین در این سند تأکید شده است که توسعه طلبی و هژمونی با منافع چین و اراده مردم این کشور در تضاد است و روابط چین با دیگران بر مبنای احترام متقابل، برابری دو همکاری دوجانبه پایهگذاری شده است.
با توجه به اینکه در این سند از چین به عنوان مهمترین عامل ثبات و بزرگترین قطب اقتصادی در جهان یاد شده است، این سند نشان میدهد که چینیها همچنان روی توسعه اقتصادی به عنوان عامل قدرت در جهان امروزی تأکید دارند. چین تحت هدایت شی جینپینگ، رئیسجمهور این کشور از سال ۲۰۱۲، پیشرفتهای زیادی در عرصههای نظامی و اقتصادی داشته است و توسعه روزافزون این کشور، زنگ خطر را برای امریکاییها به صدا درآورده است. دولت امریکا در سند راهبردی خود که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، از چین به عنوان رقیب اصلی خود در جهان یاد کرده است. بر اساس آمارهای جهانی، چین تا چند سال آینده به عنوان اولین قطب اقتصادی در جهان خواهد بود و جای امریکا را خواهد گرفت و به همین منظور، امریکاییها به دنبال این هستند با به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه چین و به چالش کشیدن امنیت ملی این کشور، چین را از رسیدن به جایگاه برتر جهان بازدارند.
عدمتمایل چین به هژمون بودن
هر چند چین قدرت اقتصادی و نظامی خود را روز به روز تقویت میکند، اما برخی شرایط سبب شده تا این کشور از تبدیل شدن به هژمون جهان پرهیز کند. کسب جایگاه هژمونی جهانی، به اقتصاد قوی و ارتش قدرتمند و صرف هزینههای مالی و نظامی گسترده نیاز دارد که در شرایط کنونی چین از چنین قدرتی برخوردار نیست و به همین منظور تمایلی برای کسب چنین جایگاهی ندارد؛ چراکه وضعیت هژمونی سبب میشود تا چینیها بر مسائل بینالمللی تمرکز بیشتری داشته باشند و همین مسئله قدرت ملی آنها را هدر میدهد.
از طرفی چینیها از تجربه هژمونی امریکا پس از جنگ جهانی دوم در جهان، درس عبرت گرفتهاند و قصد ندارند مسیر شکستخوردهای را که واشنگتن پیموده است، آنها نیز تجربه کنند. اکنون بسیاری از درگیریهایی که در اقصی نقاط جهان به ویژه خاورمیانه در جریان است به خاطر سیاستهای مداخلهجویانه امریکا رخ داده است ولی پکن همواره خود را از مناقشاتی که در خاورمیانه رخ داده، دور نگه داشته است. چینیها از اینکه در ۷۰ سال گذشته از زمان تأسیس خود به خاک هیچ کشوری تعرض نکردهاند و چهرهای صلحطلب از خود به نمایش گذاشتهاند، بر خود میبالند، اما امریکا در این مدت در تعدادی از کشورها مداخله نظامی کرده و همین مسائل به تضعیف وجهه جهانی واشنگتن منجر شده است.
خیز نرم برای هژمونی
به رغم عدم تمایل به هژمون بودن، پیشرفت چین در عرصههای مختلف که در یک دهه گذشته روند سریعی به خود گرفته است، خود به خود جایگاه هژمون را برای این کشور به ارمغان خواهد آورد. چین در یک دهه گذشته به طور نرم و خزندهای نفوذ اقتصادی خود را در سایر کشورها افزایش داده و با سرمایهگذاریهای کلان، دیگر کشورها را به خود وابسته کرده است که در درازمدت اثرات آن به نفع چینیها خواهد بود. چینیها به خوبی این مسئله را درک کردهاند که در جهان کنونی، قدرت اقتصادی حرف اول و آخر را میزند و صرف داشتن قدرت نظامی بدون پشتوانه اقتصادی کارایی نخواهد داشت. چینیها تجربه شوروی سابق را به خوبی به یاد دارند که به رغم برخورداری از قدرت نظامی برتر، اما به دلیل ضعف اقتصادی، نتوانست در رقابت تسلیحاتی با غرب موفقیتی کسب کند. بنابراین پکن سعی میکند ابتدا زیرساختهای اقتصادی را تقویت کند و همزمان توان نظامی را نیز ارتقا دهد.
چین برای کسب جایگاه هژمونی اقتصادی ابتکارهایی هم به خرج داده است و تأسیس بانک توسعه و زیرساختهای آسیایی که رقیبی برای نهادهای مالی غرب به شمار میرود، از جمله این اقدامات است. عضویت کشورهایی مثل آلمان و فرانسه در این بانک، حاکی از نفوذ مالی و اقتصادی چین در جهان است و دورنمای روشنی را برای تبدیل شدن این کشور به قطب اول اقتصاد در جهان نشان میدهد. آمارهای ارائه شده از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بیانگر این است که سهم امریکا از ثروت جهان به طور قابل توجهی کاهش یافته و بدهیهای این کشور روند صعودی پیدا کرده است؛ لذا با توجه به اینکه هژمونی امریکا در یک دهه گذشته متزلزل شده و در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، در آینده نه چندان دور چین این جایگاه را تصاحب خواهد کرد و به گفته تحلیلگران غربی، ثقل قدرت از غرب به شرق منتقل خواهد شد.
خط و نشان نظامی برای امریکا
اگرچه چین در سند راهبردی، مسئله اقتصاد را در اولویت قرار داده است، اما قدرت نظامی را نیز برای دفع تهدیدات خارجی ضروری میداند. اعلام سند جدید که تنها دو روز قبل از رژه ارتش چین در هفتادمین سالگرد تأسیس این کشور انجام شد، یک اقدام برنامهریزی شده برای نمایش اقتدار نظامی چین بود. در این رژه از موشک سوخت جامد قارهپیمای «دانگ فنگ ۴۱» که دوربرترین موشک بالستیک ساخت چین است، رونمایی شد. پکن اعلام کرده است این موشک که برد آن به ۱۲ هزار کیلومتر میرسد، قابلیت حمل ۱۰ کلاهک اتمی هدایتشونده را دارد. موشکی که به اذعان رسانههای چینی میتواند در مدت ۳۰ دقیقه به خاک امریکا رسیده و خواب را از چشم مقامات کاخ سفید برباید. چین همچنین موشکهای اتمی میانبرد جدید خود را نیز به نمایش گذاشت. همان موشکهایی که گفته میشود دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا یکی از دلایل خروج خود از پیمان موشکی با روسیه را تهدیدهای ناشی از این موشک عنوان کرده است. ترامپ با خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد، سعی دارد پیمان جدیدی امضا کند که چین هم بخشی از آن باشد، چراکه واشنگتن، چین را تهدید اصلی برای تضعیف جایگاه خود در جهان میداند.
در سالهای گذشته ارتش چین متحول شده و چینیها تلاش میکنند تا ۳۰ سال آینده که یکصدمین سالگرد تأسیس دولت کمونیستی خواهد بود، چین را به ابرقدرت نظامی در جهان تبدیل کنند و به همین منظور در سالهای اخیر بودجه نظامی پکن به طور چشمگیری افزایش یافته است و بعد از امریکا، دومین بودجه نظامی جهان را دارد. قدرت رو به رشد چین، نگرانیها در بین مقامات امریکایی را افزایش داده است و افزایش تحرکات نظامی واشنگتن در مرزهای چین که هدفی جز به چالش کشیدن قدرت نظامی این کشور ندارد، بر همین اساس انجام شده است. مقامات پکن بارها اعلام کردهاند که هرگز دنبال جنگ با امریکا نیستند، اما برای حفظ موجودیت خود از هر ابزاری برای مقابله با واشنگتن استفاده میکنند. رئیسجمهور چین سال گذشته دستور داد تا ارتش این کشور برای شرایط اضطراری خود را آمادهتر از هر زمانی نگه دارد.
در بحبوحه تنشهای تجاری با امریکا و مداخلات واشنگتن در امور داخلی چین، مقامات پکن بیش از گذشته بر قدرت نظامی خود متمرکز شدهاند تا با افزایش آمادگی نیروهای نظامی، با تهدیدات غربیها مقابله کنند. دستیابی چین به قابلیت ساخت ناو هواپیمابر و برگزاری رزمایشها با متحدان، تلاشهایی است که چین در سالهای اخیر برای ارتقای توان نظامی خود انجام داده است. تلاشهای پکن حاوی پیامهای مهمی برای دولتمردان کاخ سفید است تا حساب کار دستشان بیاید که هر گونه رویارویی احتمالی با چین تبعات جبرانناپذیری خواهد داشت.
در مجموع میتوان گفت تا زمانی که اقتصاد چین با اقتصاد جهانی در هم تنیده شده باشد، این کشور گامی برای کسب موقعیت هژمونی در جهان برنخواهد داشت و سند جدید راهبردی این کشور هم بر این مسئله تأکید دارد، زیرا این اقدام میتواند به بهای قربانی شدن اقتصاد در حال رشد چین تمام شود، اما نباید از این مسئله غافل شد که تمایل چین به گسترش نفوذ خود در مناطق دیگر، به سیاستهای آتی دیگر بازیگران بینالمللی و به ویژه امریکا بستگی دارد. به همین خاطر، چین همزمان با رشد اقتصادی، قابلیتهای نظامی خود را نیز برای تبدیل شدن به قدرت اول جهان در دهههای آینده تقویت میکند تا در صورت زوال هژمونی نیم بند امریکا، بتواند برای جلوگیری از خلأ قدرت، جای این کشور را پر کند.