سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: سید میثم موسویان از نویسندگان جوان حوزه دفاع مقدس، متولد ۱۳۶۲ است. وی رتبه نخست سومین جشنواره داستان انقلاب (بخش رمان بزرگسال) و رتبه دوم سومین جشنواره داستان انقلاب (بخش داستان کوتاه کودک و نوجوان) و برگزیده دومین و چهارمین جایزه ادبی یوسف (داستان کوتاه دفاع مقدس) را کسب کرده است. در این مجال به معرفی دو نمونه از کتابهای این نویسنده، «ما هم هستیم» روایتی از جنگ ۳۳ روزه لبنان و «من محمد بروجردی هستم، مصاحبه نمیکنم» میپردازیم.
«ما هم هستیم»
کتاب «ما هم هستیم» یک رمان جنگی است که حوادث آن در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان اتفاق میافتد و شاید تنها رمان ایرانی باشد که به این مسئله پرداخته است. این داستان از چند منظر به جنگ نگاه کرده و زوایای روانشناختی آن را مورد توجه قرار داده است.
شخصیت اصلی ماجرا راه را گم کرده است که تحت تأثیر شخصیت فقید «شهید همدانی» قرار میگیرد و تلاطم روحی و اعتقادی خود را با رفاقت او تسکین میدهد. در واقع سردار همدانی با او به صورت تصادفی آشنا میشود و بعد به او ابراز محبت میکند. اما در زمان جنگ ۳۳ روزه موفق به دیدار شهید همدانی نمیشود و بعد از پیگیری متوجه میشود که سردار به لبنان رفته است. برای همین تصمیم میگیرد با یک اعزام دانشجویی خودش را به لبنان برساند. او نسبت به جنگ موضعی علیالسویه دارد و همراه با گروهی از بچههای حزباللهی به سمت مرز میرود و به کارهایشان هم ایراداتی دارد.
یکی از محورهای این رمان، شخصیت و مشکلات روانی قهرمان داستان است. محور دوم این رمان، فرمانده اسرائیلی است که ناوچه اسرائیلیاش توسط حزبالله مورد اصابت قرار میگیرد و از ناحیه چشم و صورت مجروح و به تلآویو منتقل میشود. در این انتقال به پرستارش علاقهمند میشود و زندگی شخصی و ماجراهای ارتقای درجه و مشکلات سازمانی خودش را پشت سر میگذارد که با از دست دادن چشمش، به دنبال گرفتن انتقام از حزبالله است. برای همین بعد از دوران نقاهت، برای درخشش در پست سازمانی درگیر عملیاتی میشود که در آن باید به بیمارستانی در بعلبک حمله کند و سیدحسن نصرالله را که در آن بیمارستان به زعم اسرائیلیها بستری است، برباید و به اسرائیل منتقل کند.
محور سوم رمان هم شخصیتی است که زندگی عادی در لبنان دارد و زن ایرانیالاصلی دارد که با هم خیلی هم سازگار نیستند. او میخواهد به حزبالله در جنگ کمک کند، اما همسرش به شدت از جنگ هراسان است و از او میخواهد زودتر به ایران بروند. در آخر او و همسرش به مرز میآیند و مورد تهاجم هواپیماهای اسرائیلی قرار میگیرند و زن ایرانی به خاطر موج انفجار به کما میرود. این اتفاق همزمان است با رسیدن شخصیت محور اول به مرز لبنان. از این به بعد شخصیت محور یک و سه، همراه هم هستند و به بیمارستان بعلبک میروند تا زن ایرانی مداوا شود.
«من محمد بروجردی هستم، مصاحبه نمیکنم»
«من محمد بروجردی هستم، مصاحبه نمیکنم» دیگر کتاب سید میثم موسویان در حوزه تاریخ شفاهی و برگرفته از خاطرات قدرتالله شهبازی راننده شهیدان بروجردی و محمد کاوه است. «شهبازی» رانندهای در تیپ ویژه شهدا بود که پنج فرمانده این تیپ را تا شهادت درک کرده و با آنها همرزم بود. راوی در کتاب، شهادت هر کدام از این فرماندهان را تعریف میکند. راوی کتاب، رک و راست از ناپدریاش و از کودکی سختش تا ملحق شدن به ارتش شاهنشاهی، از زمانی که ازدواج کرده و در کرمانشاه راننده ارتش بوده است، تعریف میکند. ما در کتاب «من محمد بروجردی هستم مصاحبه نمیکنم» با سرگذشت راوی کتاب «قدرتالله شهبازی» بدون سانسور آشنا میشویم و با او از کنارهگیریاش از ارتش و از اینکه مجبور میشود برای امرار معاش پای تنور نانوایی بایستد، پیش میرویم.
شهبازی مثل بقیه مردم در انقلاب اسلامی فعالیتهایی داشته و با شروع جنگ وارد سپاه پاسداران میشود. او با بزرگان جنگ خاطرات ناب زیادی دارد. بخش اصلی کتاب خاطرات راوی از جنگ و تا زمان شهادت محمود کاوه است، خاطراتش بعد از شهادت کاوه هنوز روایت نشده است. از مشخصههای این کتاب، رک بودن و خودمانی بودن راوی است. او تیپ مشتیمآب دارد و از این زاویه به زندگی نگاه میکند. گلههای خودش را از مسئولان دارد و همه این موارد در کتاب منعکس شده است، اما آنچه این کتاب را خاص کرده عشق او به «بروجردی» و «کاوه» است. البته کتاب بیش از بروجردی به کاوه پرداخته است. یکی از دلایل انتخاب عنوان برای کتاب، عدم پذیرش مصاحبه از سوی شهید بروجردی است. موضوع از این قرار است که در یکی از درگیریها با ضدانقلاب، خبرنگار صدا سیما از محمد بروجردی میخواهد مصاحبه کند و او میگوید: «من محمد بروجردی هستم، مصاحبه نمیکنم...!» و شاید دلیل دیگر انتخاب این اسم برای کتاب، علاقه شخصی نویسنده به شخصیت بروجردی باشد. در ادامه مخاطبان را دعوت میکنم این دو کتاب را که روایت مجزایی از دو جنگ حق علیه باطل دارند، مطالعه کنند.