سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: خوش به حالم که زیر سایه یک مرد زندگی میکنم. چتر غیرتش مرا پوشانده و گاهگاهی که ابلیس هوس گربه رقصاندن میکند او مراقب من است. خوش به حال من که یک زن ایرانیام. با آرامش و امنیت توی کوچه پسکوچههای شهر کنار همسرم راه میروم و کسی جرئت یک نگاه چپ را ندارد.
خوش به حالم که همسرم خوشش نمیآید برای مردهای غریبه خود را نقاشی کنم و برای خوش آمدن آنها خودم را تبدیل به مداد رنگی!
شکرگزارم برای داشتن چنین نعمتی که چشمهای همسرم هرز نمیپرد و کسی جز مرا مقابل دیدگانش نمیبیند. قرارمان از اول رعایت خط قرمزهای یکدیگر بود. او گفت تو یک انسان آزادی. مخیری به هر انتخاب و تصمیم عقلانی. میدانم که میدانی دوستت دارم. میدانی که قصدم محدود کردن و تحقیر جنس لطیف تو نیست. میدانی که لحظهای به تو و آن حیای دلنشینت به شک نیفتادم. خدا میداند که قصدم حکمرانی بر تو نیست و تو را مثل خیلی از تفکرهای باطل ضعیفه نمیدانم، اما نمیخواهم آنچه تو را مورد قضاوت قرار میدهد اندام ظریفت باشد. نمیخواهم نگاههای بیمار روی جسم لطیفت خیره بماند. اکنون که به لطف فرقههای هزار رنگ ماهواره و اینترنت، تنفروشی و فحشا بیداد میکند و زن را در حد ارضا کردن شهوت مردها حقیر کرده است میخواهم تو از نگاه بد در امان باشی. میخواهم برایم بمانی و شاهبانوی خانهام باشی. باشی و سایهات مستدام باشد روی آشیانهمان. میخواهم بچهها دلشان قرص باشد به حضورت. دخترمان خوشحال باشد که تو هستی، که راه را از بیراهه برایش سوا کنی. میخواهم باشی و عاشقانههایت برای خودم باشد. خودخواهم؟! آری خودخواهم. شانهات را برای خودم میخواهم. تمام دلبریها و نازهای طنازانهات را برای خودم میخواهم و بس. بگذار بگویند امل و متحجرم. بگذار زنها لعن و نفرینم کنند و با دست تو را نشان بدهند و بگویند گیر چه گرگی افتاده! بگذار بگویند. تا تو کنارمی خیالی نیست. باکی نیست از حرف خالهزنکی آدمها. بگذار تا وقتی کنارمی هیچ کس جرئت نکند تو را نگاه چپ کند. بگذار همیشه رگ غیرتم برای حفظ کردن تو به جوش آید. من یک مردم. یک مرد ایرانی که قصه غیرتش را بارها و بارها خواندهای. تو قصه مردان جنگ را شنیدهای که برای حفظ ناموسشان چه غوغایی به پا کردند و کشتند و کشته شدند و همین شد آبروی کشور و آنها شدند اسطوره غیرت و ناموس.
بگذار دخترکمان عفیف بودن را از تو بیاموزد. بیخیال حرفهایی که میشنود و چیزهایی که میبیند. تو که توی خانه باشی و بالای سر دخترکمان، حتم دارم زبان تو که با مهر مادری درآمیزد برندهتر و کارسازتر از تمام آموزههای دیگر است.
تو بمان برای من و تاج سرم باش. بمان و سروری کن؛ و من پاییندم به این خطهای قرمز جذاب، و خوشحالم از حضور مرد زندگیام. سایهات از سر ما کم نشود حضرت یار!