پر رنگ شدن تم اجتماعی در فیلمهای سینمایی چند ساله اخیر به خودی خود اتفاقی مبارک است که اگر با واکاوی عمیقتر مسائل و نمود آیندهای روشن همراه گردد میتواند به حل مسائل و آسیبهای اجتماعی در ایران کمک رساند، اما اکنون تا این افق، راه طویل است. در عمدهی آثاری که اکنون شاهد آن هستیم دو ایراد اساسی وجود دارد که میتوان آنها را تنیده در هم و یکی پنداشت.
در این آثار شرایط اجتماعی-اقتصادی و به اصطلاح ساختاری جامعه تسلطی جبرگونه بر کنشگران دارند. به نوعی انسانها در برابر این شرایط اسیرند و هیچ راه گریزی برای برون رفت از بدبختی ندارد. افراد گاهاً با وجود اینکه میدانند بر طریقی اشتباه قرار دارند، اما چارهای جز تن دادن به اشتباه ندارد. این رویکرد انسان را به مثابهی موجودی بیاختیار و فاقد هرگونه توان دربرابر ساختارها قلمداد میکند، در حالی که چه بسیار انسانهایی که در فقر سربلند و عزتمندانه زندگی میکنند و تن به گناه که هیچ، مکروه هم نمیدهند.
با منطق فیلمسازان امروز اجتماعی هر فرد دچار فقر، بخواهد و نخواهد به اعتیاد، کارتنخوابی، دزدی، قاچاق و بیخانمانی دچار خواهد شد، بد اخلاق میشود، کودکانش را به کار اجباری وا میدارد و سرانجام خودش و خانوادهاش دچار فروپاشی میشوند.
همین جا ایراد دوم به فیلمهای اجتماعی را میتوان مطرح کرد. در این سینما انسانها غلوزنجیر شده بر ساختارهای اجتماعی، جز تباهی آیندهای ندارند، اما آیا انسان نمیتواند در اوج گرفتاری، برای بهبود شرایط تلاش کند و زندگی را بسازد؟ کم نبودهاند انسانهایی که در اوج نداری و سیه روزی، آنقدر تلاش کردند که نه تنها زندگی خود بلکه زندگی جامعه و کشورشان را تغییر دادند و امروز مردمان جهان آنها را اسوه خود میپندارند.
متأسفانه فیلمسازان ما نهتنها عقل آدمی را تنزل میدهند و آن را چون بردهای میپندارند که امیال کاملاً بر آن چیرهاند، بلکه انسان و روح او را آنقدر سکولار میپندارند که در آن جایی برای ایمان به خدا که میتواند در تنگناهای بسیار در دل انسان امید بتاباند و او را در برابر خطاها و بلایا صبور و مقاوم سازد، نیست.
بدیهیست که منظور من از نوشته فوق نفی تأثیر ساختارها نیست بلکه معتقدم در کنار ساختارها باید کنشگر صاحب عقل و ایمان را دید و با رسالت سینمایی در آن دمید تا مبتلای به ساختارهای فاسد نشود که هیچ بلکه علیه آن برانگیزد و تا حد امکان مبارزه کند که خداوند فرمود: «برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست.» اگر این نباشد صرف نشان دادن مشکلات و آسیبها در حالی که با صد برابر بدتر از آن در زندگی روزمره مواجه هستیم، فایدهای نخواهد داشت.