سرویس تاریخ جوان آنلاین: حزب توده ایران در زمره معدود احزاب پرقدمت و نسبتاً موفق در تاریخ سیاسی کشورمان به شمار میرود. این تشکل سیاسی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فعال شد و کارنامهای نمایان رقم زد. در مقالی که هماینک پیش روی شماست، شمهای از این کارنامه مورد بازخوانی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
همانگونه که در فوق بدان اشارت رفت، حزب توده ایران از معدود تشکیلاتی بود که از بدو تأسیس، توانست توجه بسیاری ازجمله جوانان را به خویش جلب کند. این تشکل پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ضربات فراوانی خورد و عملاً نتوانست به فعالیت خویش تداوم بخشد. با بالا گرفتن امواج انقلاب، بار دیگر سران خارجنشین این جریان به اندیشه بازسازی خویش و تجدید فعالیت افتادند.
حزب توده و فرآیند بازسازی تشکیلاتی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی
در سالیان اوجگیری نهضت اسلامی ایران، حزب توده که پایگاه اجتماعی خود را بهویژه در بین نیروهای فعال انقلاب و جوانان از دست داده بود، توانست با بهرهگیری از چهرههای ادبی و فرهنگی معروف در سالهای اولیه انقلاب تا حدودی اعتبار پیشین خود را به دست آورد و درواقع با اتکا به نیروهای کیفی و نخبگان و درمجموع روشنفکران و اهالی قلم در بین طیف تحصیلکرده جامعه طرفدارانی را برای خود دست و پا کند. شورای نویسندگان مرتبط با حزب توده که پس از انشعاب از کانون نویسندگان شکل گرفت تلاش حزب را در ایجاد مقبولیت در بین روشنفکران و تحصیلکردهها نشان میدهد. روشنفکران و اهالی قلم که نزدیک به ربع قرن در زندان سیاسی به سر برده بودند، در واقع سرمایه اصلی حزب به شمار میرفتند و در بالا بردن جایگاه حزب و ایجاد جذابیت برای آن نقش بسزایی داشتند و در سلسله مراتب حزبی هم جایگاههای بالایی را در کمیته مرکزی، هیئت سیاسی یا اجرایی به دست آوردند. هرچند اکثر آنها به دنبال انحلال حزب در دهه ۱۳۶۰ از حزب خارج یا اخراج شدند.
حزب توده و ۴ دوره فعالیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی
فعالیت حزب توده در نظام جمهوری اسلامی ایران شامل چهار دوره مشخص است؛ در دوره اول در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب، رهبری حزب توده با تمهیداتی به داخل کشور میآید.
دوره دوم که از سال ۱۳۵۸ شروع میشود، درواقع دوره تجدید سازمان حزب توده است و رهبری حزب توده به جذب گروهها و محفلها و افراد تودهای و متشکل ساختن آنها در چارچوب سازمانهای علنی و مخفی میپردازد.
دوره سوم یعنی سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ دوره اوج فعالیتهای حزب توده است. در این دوره حزب سازمان علنی و تشکیلات مخفی-نظامی خود را منسجم کرد؛ به فعالیتهای سیاسی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خود سروسامان داد و با تبلیغات وسیع تلاشکرد خود را به عنوان حامی استراتژیک خط امام معرفی کند و در این راستا علیه حزب دموکرات کردستان و دولت مهندس بازرگان موضعگیری و از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام حمایت کرد. حزب توده حتی ادعای مشارکت در دفاع مقدس را داشت، با خط بنیصدر به مبارزه تبلیغاتی پرداخت و حتی با ارائه برخی از اطلاعات درباره ضدانقلاب راست و چپ افراطی و مائوئیسم به نهادهای انقلابی سعی میکرد جای پای خود را در حکومت محکم کند. در این دوره، حزب توده تلاش زیادی برای دریافت مجوز فعالیت قانونی از وزارت کشور انجام داد و همزمان، مخفیانه در پی سازماندهی تشکیلات مخفی نظامی و جاسوسی برای شوروی بود.
در دوره چهارم یعنی سالهای ۱۳۶۲- ۱۳۶۱، در اثر پیگیری نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، اسرار ارتباط شبکه مخفی نظامی حزب توده با کا. گ. ب. (سازمان امنیتی شوروی) کشف میشود و حزب زیر فشار کنترلها و هشدارهای اطلاعاتی-عملیاتی قرار میگیرد. رهبری حزب با تدارکات دفاعی در ابعاد اطلاعاتی-سیاسی و تبلیغاتی تلاش میکند از زیر فشار خارج شود و از ارتباط مستقیم با شوروی خودداری و ارتباطات تشکیلات مخفی-نظامی خود را پیچیدهتر و مخفیتر میکند. با این همه با پیگیری و هوشیاری نهادهای اطلاعاتی اقدامات حزب خنثی و اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ دستگیر میشوند.
فعالیت پیدا و پنهان حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بنابراین حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شیوهای دوگانه در کنار فعالیت رسمی و علنی سازمان مخفی نوید را نیز راه انداخت و به احیای سازمان نظامی خود در ارتش پرداخت. حزب توده در اسفند سال ۱۳۵۷ پلنوم شانزدهم را در آلمان شرقی برگزار کرد و به تغییرات صورت گرفته رسمیت داد. در این پلنوم کیانوری به عنوان دبیر اول و حمید صفری به عنوان دبیر دوم انتخاب شدند. منوچهر بهزادی، فرجالله میزانی (جواد جوانشیر) و انوشیروان ابراهیمی دیگر دبیران حزب بودند. اعضای هیئت اجرایی نیز عبارت بودند از: احسان طبری، ایرج اسکندری، دکتر حسین جودت، غلامیحیی دانشیان، امیرعلی لاهرودی و محمدرضا قدوه. ترکیب هیئت اجرایی حزب توده پس از پیروزی انقلاب نشان میداد بخش اعظم آنها را زندان سیاسی و مخصوصاً افسران تودهای آزادشده تشکیل دادهاند.
در سال ۱۳۵۷ همراه با پیروزی انقلاب اسلامی در حزب توده نیز تغییرات مهمی رخ دادند. سرانجام پس از نزدیک به چهار دهه از تأسیس حزب توده جناح تندروی حزب بر جناح میانهرو غلبه پیدا کرد و نخستین پیامد آن تغییر رهبری حزب بود. پیش از دبیرکلی کیانوری، حزب توده از معدود استثناهای حزبی در ایران بود که شخصمحور نبود، اما با شروع هژمونی کیانوری حزب توده در استحالهای تدریجی به حزبی شخصمحور تبدیل شد. پس از انقلاب کمیته مرکزی حزب توده تلفیقی از کادرهای آزادشده از زندان و رهبران و کادرهایی بود که در آستانه بازگشت به کشور بودند. رهبران و کادرهای اصلی حزب پس از نزدیک به دو دهه از تبعید بازگشتند و حزب فعالیت خود را شروع کرد. درواقع سال ۱۳۵۸ سال تجدید حیات حزب توده است.
حزب توده در ۲۳ اسفند سال ۱۳۵۷ اولین شماره روزنامه مردم، ارگان مرکزی حزب را منتشر کرد. این نشریه ابتدا به صورت هفتهنامه منتشر میشد. حزب توده در شماره دوم «مردم» پایان انتشار نشریه نوید را که در طول چهار سال ۷۳ شماره منتشر کرده بود و نیز ادغام بخشی از سازمان چریکهای فدایی خلق در حزب توده را اعلام کرد. روزنامه مردم از اردیبهشت سال ۱۳۵۸ هر هفته سه شماره و از مهر سال ۱۳۵۸ هر روز منتشر میشد. نشریه سیاسی تئوریک دنیا هم از مهر سال ۱۳۵۸ منتشر شد. در سال ۱۳۵۸ اکثر سازمانهای قبلی وابسته به حزب توده با همان اسامی قدیمی یا با نامهای جدیدی شروع به کار کردند، ازجمله سازمان جوانان و دانشجویان دموکرات ایران، جمعیت ایرانی هواداران صلح، تشکیلات دموکراتیک زنان ایران، کانون دانشآموزان ایران و فرقه دموکراتیک آذربایجان به عنوان سازمان حزب توده ایران در آذربایجان. هفتهنامه مردم به زبان کردی هم در سال ۱۳۵۸ منتشر شد.
بازه زمانی فعالیت علنی حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی
حزب توده در سال ۱۳۵۸ با رأی مثبت به جمهوری اسلامی در انتخابات شرکت و برای مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی کاندیداهایی را از تهران و پنج استان دیگر معرفی کرد. همچنین با معرفی حدود ۱۰۰ کاندیدای مجلس شورای اسلامی و حمایت از بعضی از کاندیداهای سایر احزاب و نیز در انتخابات ریاست جمهوری با حمایت از دکتر حسن حبیبی شرکت فعال داشت.
حزب توده پس از پیروزی انقلاب در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱ به فعالیت مشغول بود و در این فاصله اتحادیه دموکراتیک مردم ایران را به رهبری محمود اعتمادزاده (م. بهآذین) ایجاد کرد.
حزب توده در دوره فعالیت خود به فعالیتهای گسترده در زمینههای رسانهای، تشکیلاتی، حزبی، مطبوعاتی و تبلیغاتی پرداخت و در قبال نظام جمهوری اسلامی گاه مواضع تأییدکننده و گاهی منفعلانه میگرفت. حزب توده سعی میکرد با همراهی و همسویی با نظام جدید از فرصتی که برایش به وجود آمده بود برای گسترش، نفوذ و تثبیت جایگاه خود استفاده کند و با استفاده از امکانات موجود بر فعل و انفعالات سیاسی کشور تأثیر بگذارد. حزب توده سعی میکرد با حمایت از جناح روحانی شورای انقلاب و نیروهای اسلامگرا، مکتبی، رادیکال، بنیادگرا، تندرو و آرمانگرا در برابر ملیگراها و لیبرالها موضعگیری کند و به این ترتیب خود را به نیروهای انقلابی نزدیک سازد. مخالفت با دولت موقت و افشاگریهایی که درباره بازرگان، بنیصدر، چمران، امیرانتظام، قطبزاده، مقدم مراغهای و احزابی، چون نهضت آزادی، حزب خلق مسلمان، حزب پانایرانیست، حزب زحمتکشان و امثالهم صورت میگرفت و نیز حمایت از نهادهای انقلابی از قبیل سپاه پاسداران و دادگاههای انقلاب تماماً در جهت تثبیت جایگاه حزب در نظام جمهوری اسلامی صورت میگرفت. حمایت از دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر سفارت امریکا و حمایت از دکتر حسن حبیبی در مقابل بنیصدر و سایر کاندیداها از مصادیق این جهتگیری است. قطعاً غلبه تفکرات جناح تندروی حزب توده به رهبری کیانوری بر تفکرات جناح میانهرو به رهبری اسکندری در این نوع موضعگیریها تأثیر تعیینکنندهای داشت. حزب توده در جهت نزدیک شدن به نظام جمهوری اسلامی و تثبیت موقعیت خود اقدامات زیادی را انجام داد؛ ازجمله حزب توده به کشف کودتای نوژه کمک کرد. همچنین در قبال ناآرامیهای مناطقی، چون کردستان و آذربایجان به حمایت از سپاه پاسداران و مواجهه قاطع با این شورشها پرداخت.
حزب توده و تشکلهای رقیب در دوران برقراری نظام اسلامی
حزب توده به مخالفت با گروههای چپی همچون کومله پرداخت و آنان را عوامل امپریالیسم و CIA خواند و برای توصیف آنان از تعبیر ضدانقلاب استفاده کرد. همچنین از توقیف نشریاتی، چون بامداد حمایت کرد. حزب توده در تشکلهای معارض با نظام زمینه انشعابها را فراهم کرد. ازجمله در برابر کانون نویسندگان با تشکیل شورای نویسندگان عدهای از نویسندگان معارض با جمهوری اسلامی را به صف نیروهای موافق و همسو با نظام وارد کرد. ازجمله در آبان سال ۱۳۵۸ پنج تن از اعضای کانون نویسندگان که به حزب توده تمایل داشتند نظیر سیاوش کسرایی، محمدتقی برومند، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و بهآذین به هیئت دبیران کانون نویسندگان این اتهام را وارد کردند که بعضی از سازمانها و احزاب مخفی در کانون نفوذ کردهاند و خواهان لغو ۱۰ شب شعرخوانی در زمین چمن دانشگاه شدند. این پنج تن به همراه افرادی، چون جلال سرفراز، هانیبال الخاص، محمود برآبادی، جاهد جهانشاهی، جمال میرصادقی، غلامحسین متین، هوشنگ ناظمی و رحیم نامور تلگرامی برای امام خمینی فرستادند و ضمن اعلام وفاداری به انقلاب به فعالیت دوره اخیر کانون نویسندگان اعتراض کردند. با برکناری پنج تن عضو معترض کانون نویسندگان آنان به همراه ۲۴ شاعر، نویسنده، کارگردان، مترجم، نمایشنامهنویس، پژوهشگر و... ازجمله بهاءالدین خرمشاهی، رکنالدین خسروی، احسان طبری، کامران فانی، بهزاد فراهانی، کیومرث منشیزاده، اسماعیل نوریعلاء، ناصر ایرانی، امیرحسین آریانپور، منوچهر شیبانی و... طی بیانیهای اعلام کردند بعضی از گرایشهای سیاسی قصد دارند شبهای کانون نویسندگان را صحنه تبلیغات خود و علیه انقلاب اسلامی ایران فعالیت کنند. در آذر سال ۱۳۵۸ در پی اخراج پنج عضو معترض از کانون نویسندگان روزنامه مردم نوشت: «به دنبال یک توطئه کانون نویسندگان ایران از محتوای مترقی خود تهی شد.» در پی این رویدادها در کانون نویسندگان انشعاب به وجود آمد و شورای نویسندگان با محوریت این پنج نفر شکل گرفت. در اسفند سال ۱۳۵۸ شورای نویسندگان و هنرمندان با ۶۰ امضا بیانیهای را صادر کرد. از بین پنج عضو اولیه انشعابیون کانون و تشکیلدهندگان شورای نویسندگان سیاوش کسرایی و محمدتقی برومند هفت سال بعد به عضویت هیئت سیاسی حزب توده درآمدند. حزب توده در مواجهه با مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی جانب حکومت را گرفت. همکاری یک حزب مارکسیست با حکومتی که گروههای مارکسیستی را سرکوب میکرد در تاریخ کمونیسم ایران و بلکه دنیا کمسابقه است. تعابیری، چون لیبرالیسم، امپریالیسم جهانی، گروهکها و امثالهم که در رسانههای حزب توده استفاده میشد، پس از انقلاب به صورت گسترده به کار رفتند و به صورت واژگان رسمی کشور درآمدند.
در حوزه سیاست خارجی هم حزب توده تمام تلاش خود را معطوف به نزدیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شرق، بهخصوص نزدیکی و دوستی با اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای سوسیالیستی کرد. با توجه به شعار «نه شرقی، نه غربی» که در سیاست خارجی به شکل موازنه منفی مورد تأیید تمام جناحهای جمهوری اسلامی بود، از نظر حزب توده چندان قابل قبول نبود و لذا در این زمینه سیاستی گزینشی و توجیهی را در پیش گرفت. ازجمله از تصرف سفارت امریکا حمایت کرد، اما در قبال اشغال افغانستان توسط قوای شوروی در پی توجیه مسئله بود.
در سال ۱۳۶۰ در پی برگزاری پلنوم هفدهم حزب توده در ایران و انتخاب کیانوری به دبیر اولی حزب کادرهایی که از بازگشت به ایران خودداری کردند کنار گذاشته شدند. درنتیجه حمید صفری، دبیر دوم جای خود را به فرجالله میزانی داد و منوچهر بهزادی هم به عنوان دبیر سوم انتخاب شد. در پلنوم هفدهم تعداد اعضای کمیته مرکزی از ۳۱ نفر به ۵۳ نفر افزایش پیدا کرد و همراه با اعضای مشاور به ۶۷ نفر رسید و به این ترتیب جایگاه کیانوری بیش از پیش مستحکم شد و مخالفان او کنار گذاشته شدند. اگر سال ۱۳۶۰ دوره تثبیت یا تقویت حزب توده و تحکیم موقعیت کیانوری بود، سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ را میتوان دوره فروپاشی حزب دانست. این حزب که در سال ۱۳۶۰ با همراهی و همسویی با نظام توانسته بود برخلاف سایر گروههای سیاسی به بقای خود ادامه دهد، در سال بعد دچار فروپاشی شد. مهمترین دلیل برای فراز و فرودهای حزب توده در دوران فعالیت نیمقرنیاش وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی و تأثیرپذیری از سیاست خارجی آن کشور بود. درواقع همان عاملی که موجب تقویت حزب میشد، نقطه ضعف آن هم به شمار میرفت و زمینه آسیبپذیری آن را فراهم میکرد.
دستگیری اعضای حزب توده
سرانجام با دستگیری رهبران و مقامات بالای حزب توده در بهمن سال ۱۳۶۱ و محاکمه آنان در اردیبهشت سال ۱۳۶۲ و اعترافات علنی آنان حزب توده غیرقانونی اعلام و منحل شد. دستگیری اعضای حزب توده با دستگیری و محاکمه آنها در رژیم شاه تفاوت عمدهای داشت و آن هم اینکه رهبران و مقامات اصلی بیشتری دستگیر شدند، زیرا اکثر آنان از خارج برگشته و مشغول فعالیتهای علنی شده بودند. تقریباً همه چهرههای اصلی و شاخص حزب در ایران دستگیر شدند و با اعترافات گسترده خود عملاً به موجودیت حزب در ایران خاتمه دادند. حزب توده در نیمه نخست سال ۱۳۶۲ از طریق کمیته برونمرزی به شکل بسیار محدودی در خارج از کشور به احیای خود پرداخت و در آذر سال ۱۳۶۲ پلنوم هجدهم در خارج از کشور برگزار شد. هنوز مدت کوتاهی از بازسازی محدود حزب توده نگذشته بود که اعتراضات، اختلافنظرها، تنشها و مشکلات درون حزبی حزب را دچار بحرانهای داخلی، انشعابها، جداییها و اخراجهای پیدرپی کرد و حزب توده اعضای خود را به نفع گروههای کمسابقهدارتر چپ از دست داد، بهگونهای که حتی بسیاری از چریکهای فدایی خلق اکثریت هم رودرروی حزب قرار گرفتند. در پی بحرانهای متعدد در حزب توده سرانجام حزب در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ به گروه کوچکی در خارج از کشور تقلیل یافت و عملاً در تاریخ معاصر تبدیل به یک خاطره شد. قابل ذکر است که فروپاشی شوروی و اردوگاه شرق در سال ۱۳۷۰ نیز نقطه پایان حیات حزب توده به مفهوم تاریخی آن بود، زیرا هویت این حزب با حیات اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست آن کشور گره خورده بود.
و کلام آخر
و سخن آخر اینکه حزب توده با جانبداریهای تاکتیکی خود از نظام جمهوری اسلامی نتوانست جایگاه خود را تثبیت کند و با دستگیری سران حزب و اعترافات آنها دچار سرنوشتی مشابه گروههای معارض شد و درواقع مصاحبههای تلویزیونی رهبران حزب توده خاتمه حیات رسمی حزب در ایران را اعلام کرد.