از بامداد روز جمعه خبر حمله موشکی به نفتکش ایرانی در دریای سرخ و ۶۰ مایلی بندر جده سعودی که بین ساعت ۵ تا ۵:۲۰ دقیقه انجام گرفت، منتشر شد. به شکل طبیعی همه توجهها به امریکا و تیم منطقهای آن جلب شده است، چراکه ترامپ با تقلای بسیار برای بهثمر نشاندن راهبرد جنگ نفتی با ایران ماههاست که شانس خود را میآزماید، ولی سعودیها هم که زخم آرامکو را بر تن دارند و میلیاردها دلار خسارت دیده اند، با اتهام به تهران، سعی کردند بر توانمندی انصارالله و ارتش یمن سرپوش بگذارند.
از همه مهمتر اینکه رژیم صهیونیستی با بحرانسازی منطقهای زنده است و از ابتدای تأسیس اینگونه تنفس کرده و همواره با کشاندن امریکا به جنگافروزی و بحرانسازی به منطقه غرب آسیا، امنیت خود را تضمین کرده است و امروز در رؤیای ائتلاف با سعودی و امارات و باند نقابدار حاکم بر برخی کشورهای عربی، امیدوار است تا پشت سر بحران آنها با تهران، نفس راحتی بکشد.
ولی اوضاع به گونهای دیگر در منطقه به پیش رفته و به جز مشکلات عدیدهای که ترامپ در داخل و خارج امریکا با آنها روبهرو است، از اینکه امریکا در غرب آسیا گرفتار هزینه و تلفات بیثمر بوده، به شدت پشیمان است و راهبرد رهاسازی متحدان خود را در دستور کار قرار داده، به طوری که به جز حاکمان عربی سعودی و امارات که خود را بی پناه یافته اند، اسرائیل نیز این رویکرد را خائنانه میداند. دستور کار ترامپ این است که طی مذاکره با انصارالله در اردن، اوضاع خود را کمهزینه نماید و سعودیها هم با واسطههای متعدد که آخرین مورد آن عمران خان است، روز شنبه در تهران برای خروج از باتلاق یمن و بنبست مهلک آن، شانس خود را آزمایش میکنند. اگر سعودیها عامل حمله به نفتکش ایران باشند، میدانند که شلاق پاسخ ایران دردناک است و اگرچه حاکمان فعلی ریاض، خشکسری از خود نشان دادهاند، ولی جسارت حمله به کشتی ایران را ندارند یا احتمال کمی در آن دیده میشود. تصویر کلان منطقه اینگونه است که بازنده اصلی و راهبردی در معادلات و رخدادهای غرب آسیا، رژیم صهیونیستی است و همانگونه که جراید صهیونیستی و مقامات مسئول آن تأکید کردهاند بعد از حمله به آرامکو و تصمیم ترامپ برای خروج از منطقه، این رژیم در مقابل تهران تنها خواهد ماند و اگر سعودیها هم برای نجات و موجودیت پادشاهی خود با تهران و سپس با انصارالله مذاکره و توافقی داشته باشند، این رژیم و تلاشهای چند دهه گذشته آنها با کشورهای عربی، بر باد خواهد رفت؛ لذا با اینکه باید تحقیقات در مورد عامل حمله به نفتکش ایرانی نهایی و اعلام شود، ولی صهیونیستها، اصلیترین طرف با انگیزه در این اقدام مجرمانه و تهدیدکننده آبراه حیاتی دریای سرخ هستند.
خصوصاً اینکه قایق جنگی آنها از پایگاه دریایی دهلک اریتره در مسیر این نفتکش و در همان ساعات حمله، تردد داشته و اطلاعات دریانوردی آن را ثبت کردهاند. به نظر میرسد که اولاً هر کشوری عامل این حمله بوده، مسئولیت کامل و همهجانبه آن و پیامدهای بعدی در واکنش ایران را متحمل خواهد شد و خدمه کشتی ایرانی برای جلوگیری از آسیب هرچه بیشتر به کشتی و آلوده شدن محیط زیست دریای سرخ، در بندر حدیده پهلو گرفته و محموله خود را تخلیه و تعمیرات آن را نهایی کرده و از محیط مذکور خارج شدند. ناامنی دریایی برای ناوگان ایرانی به معنی پذیرش ناامنی برای تمامی طرفهای دخیل در ماجراجویی حمله به نفتکش خواهد بود و پاسخ هوشمندانه آن را دریافت میکنند.