امیدی به پایان بیش از چهار دهه حسرت نیست، وقتی آقایان لزومی نمیبینند پاسخگوی مردم و افکار عمومی باشند و واقعیتها را بیان کنند!
روزها از تغییرات تازه نیمکت امیدها میگذرد و رئیس فدراسیون تازه حاضر به گفتن چند جمله کوتاه در خصوص امیدها شده، آنهم در نشست ستاد عالی بازیهای المپیک و پارالمپیک و نه برای شفافسازی در خصوص اتفاقات رخ داده و کم کردن دغدغه مردمی که برای پایان دادن به ناکامی عدم حضور فوتبال ایران در المپیک چشم به امیدها دارند! هرچند که همین چند جمله کوتاه که بیشتر به نبش قبر میماند و توجیههای غیرقابل قبول، نه دردی را دوا میکند و نه تأثیری در دغدغهها دارد.
امیدی به پایان بیش از چهار دهه حسرت المپیکی شدن فوتبال نیست، وقتی آقایان تحت هیچ شرایطی نه تنها خود را موظف به پاسخگویی به مردم نمیدانند، بلکه لزومی هم نمیدانند که واقعیتها را بیان کنند.
روزها از تغییرات عجیب و غریب نیمکت امیدها میگذرد و رئیس فدراسیون در نشست ستاد عالی بازیهای المپیک و پارالمپیک سکوت خود را شکسته و لب به سخن گشوده، اما نه برای شفافسازی در خصوص اتفاقات رخ داده و دغدغههای مردمی که ناامیدانه چشم به امیدها برای پایان دادن به ناکامی فوتبال ایران در راه صعود به المپیک دوختهاند، ناکامی که این روزها شرایط برای ادامه آن مهیاست. درست برخلاف جملات کوتاه و توجیههای غیرقابل قبول رئیس فدراسیون که در کمال ناباوری تأکید دارد که به این تیم بسیار امیدوار است، امیدواری زیادی که هیچ توجیه منطقی و قابل قبولی نمیتوان برای آن یافت!
اما چه انتظاری میتوان از رئیس فدراسیونی داشت که تا به امروز مهر سکوت بر لب زده و حالا هم که روزه سکوت خود را شکسته، حرفهایی را به زبان میآورد که با واقعیت منطبق نیست. اگر نخواهیم ادعاهای او را در خصوص مذاکره با یحیی گلمحمدی، حسین فرکی، امیر قلعهنویی، مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان برای به دست گرفتن سکان هدایت امیدها در راستای نارضایتی کمیته ملی المپیک که تأکید داشت مذاکرهای جدی در این خصوص نشده به چالش بکشیم، نگاهی گذار به حرفهای تاج در خصوص تغییرات تازه امیدها به خوبی نشان میدهد که نفر اول فدراسیون فوتبال لزومی به صادق بودن با افکار عمومی نمیبیند که ادعا میکند: «بعد از مدتی نظر کمیته فنی فدراسیون لزوم تغییرات در کادر فنی تیم امید بود و آقای استیلی در نهایت با نظر کمیته فنی فدراسیون فوتبال انتخاب شد.» حال آنکه بر کسی پوشیده نیست که در پی درگیریها و اختلافات مجیدی و استیلی بود که سرمربی امیدها عطای نشستن روی نیمکت امیدها را به لقایش بخشید، آنهم نه با ارسال استعفای رسمی به فدراسیون، بلکه با انتشار خبر جدایی در صفحه شخصی خود و فضای مجازی که اختلافات داخلی امیدها و بغرنج بودن اوضاع این تیم را به وضوح به تصویر کشید. درگیریهایی که کمی بعد نیز در رسانهها به شکلی زشت و با افشاگری ادامه پیدا کرد و این در شرایطی بود که موضعگیری فدراسیون تاج سکوت و بیتوجهی محض بود.
حالا جناب رئیس در چنین شرایط نابسامانی از امیدهای زیاد خود به موفقیت این تیم در راه کسب سهمیه حضور در المپیک میگوید و مدعی میشود که تغییرات صورت گرفته با نظر مستقیم کمیته فنی بوده است. حال آنکه ادعاهای تاج در خصوص تغییرات جدید امیدها هم مانند آنچه در خصوص روند انتخابی سرمربی تیم ملی که دستآخر به مجیدی ختم شد، نه قابل قبول است و نه پذیرفتنی که اگر غیر از این بود، کمیته ملی المپیک بعد از دیدن بازیهای فدراسیون برای انتخاب نفر اول نیمکت امیدها و بیتوجهی به مسائل منطقی و مشورتها، پای خود را از این داستان بیرون نمیکشید تا همدست نتایج احتمالی امیدها در آینده باشد. نتایجی که برخلاف ادعاهای تاج نمیتوان امید زیادی به آن داشت، وقتی واقعیت متفاوت از گفتههای رئیس فدراسیون را به وضوح میتوان دید. واقعیت تلخی که خبر از تکرار ناکامی در مسیر المپیک دارد، وقتی آقایان عین خیالشان نیست که اگر بود، بعد از تمام حاشیههایی که امیدها این مدت با آن دست به گریبان بودند خود را موظف به پاسخگویی میدانستند، اما چه لزومی به پاسخگویی است، وقتی میتوان با حرفهای غیرمنطقی تصویری غیرواقعی از آینده توصیف کرد. آیندهای که کوچکترین نگرانی بابت پاسخگویی در خصوص ناکامیهای احتمالی آن نیز ندارند.