سرويس بين الملل جوان آنلاين: بحبوحه جنگ داخلی سوریه و ظهور تکفیریهای داعش، به تکثر قدرت در سوریه انجامید. در حالی که دولت مرکزی دمشق، شهرهای وسیعی را در اقصی نقاط این کشور از دست رفته میدید، نبرد به دروازهای دمشق رسیده بود.
در این میان گروههای متعدد با مسلکهای متفاوت و گاه متعارض بر بخشهای مختلفی از سوریه حکمرانی مینمودند.
تکفیریهای داعش خلاف تشکیل داده و نیروهای باصطلاح ارتش آزاد در ادلب و سایر شهرها بر دامنه نفوذشان میافزودند. جبهه النصره، تحریر الشام، جیش الاسلام و دهها گروه خرد و درشت دیگر نیز مناطقی را تحت کنترل در آورده بودند. در شمال نیز نیروهای کُرد با خروج ارتش حکومتی نیمه خودمختار ایجاد نموده بودند.
سپتامبر ۲۰۱۵ را میتوان نقطهی عطفی در تحولات سوریه دانست. مداخله فزاینده محور مقاومت به رهبری ایران و حملات هوایی روسها در حمایت از دولت قانونی بشار اسد، معادله سوریه را دگرگون ساخت. تحولات فوق با حملات داعش به مواضع کُردها در شمال سوریه همزمان بود.
در این میان نامهای معروف از سردار سلیمانی خطاب به رهبر نظامی کُردها (مظلوم کوبانی)، در مقطعی اذهان عمومی را به خود جلب نمود. سردار سلیمانی در این نامه از آمادگی نیروهای تحت امرش برای حمایت از کُردها در برابر داعش سخن به میان آورده بود. رهبر نظامی کُردها، اما نامه را به سخره گرفته و از موضعی بالا از حمایت ایالات متحده آمریکا از شبه نظامیان کُرد خبر داده بود.
قریب به پنج سال پس از انتشار نامه یاد شده و با تثبیت قدرت بشار اسد بر اکثر نقاط سوریه، ارتش ترکیه و متحدینش به دلیل وابستگی شبه نظامیان کُرد به پ ک ک به شمال سوریه حمله کرده و خاک شمال سوریه را به توبره بستند.
نظامیان آمریکایی نیز در اقدامی آشکار و با پشتیبانی تلویحی از سیاست نظامی ترکیه، مبادرت به ترک خاک سوریه نمودند. حال این شبه نظامیان کُرد بودند و ارتش تا بن دندان مسلح ترکیه. ضعف و تنهایی مفرط کُردها در همان ابتدا موجب شد تا بر خلاف خواست اولیه دست نیاز به سوی دمشق دراز کرده تا با استقرار نیروهای دولتی در مناطقه مورد منازعه، عملا مصونیتی برای خویش ایجاد نمایند.
اکنون و با برآورد تحولات میدانی حاکم بر سوریه و در میانه جنگ یاد شده و آتش بس ۱۲۰ ساعته به نظر میآید که این جمهوری اسلامی است که به یگانه برنده منازعه حاکم بر سوریه تبدیل شده است.
نزدیکی عمیق حکومت بشار اسد با ایران برکسی پوشیده نیست. در این نوشتار برآنیم که نشان دهیم که نیروهای کُرد نیز زین پس بنا به قرائن متعدد به ایران متمایل شده و جایگاه تهران در معادلات شام بیش از هر زمان تثبیت خواهد شد.
خیانت آمریکا و چرخش استراتژیک کُردها
در خلال جنگ داخلی حاکم بر سوریه؛ کُردها همواره آمریکا را بسان متحد کلیدی خود در منازعه سوریه میپنداشته اند. با این حال آمریکاییها همچون عدم پشتیبانی از کُردها در فرایند استقلال اقلیم کُردستان عراق، بلافاصله با آغاز حملات ترکیه به شمال سوریه اقدام به خروج نظامیان شان از سوریه نمودند تا آنجا که دونالد ترامپ درگیری ترکیه با کُردها را بازی کودکانه خوانده و پ ک ک را هم ردیف داعش قلمداد نمود.
حملات شدید ترکیه موجب شد تا کُردها نه تنها رویای ایجاد کانتونهای شش گانه در عفرین، شبها، کوبانی، تل ابیض، قامشلو و حسکه را بر باد یافته بلکه با احتمال خطر پاکسازی قومی و تغییر بافت جمعیتی در منطقه نیز روبرو شوند. همین امر منجر شد تا بلافاصله با درخواست از نیروهای دولتی، زمینه استقرار آنان در برخی مناطق مرزی سوریه با ترکیه از قبیل عین عیسی، منبج و کوبانی را فراهم آورند.
سرعت تحولات فوق در شمال سوریه تا بدان جا پیش رفت که صدای کنگره آمریکا و متحدین این کشور در ناتو را نیز درآورد. امانوئل مکرون در سخنانی با انتقاد صریح از آمریکا؛ ایران، ترکیه و روسیه را برنده اصلی رخدادهای شمال سوریه قلمداد نمود.
چرا ایران برنده منازعه حاکم بر شمال سوریه است؟
برآورد مواضع کشورهای دخیل در بحران سوریه از ۲۰۱۱ تا به امروز گواهی میدهد که ایران از معدود کشورهایست که خواست حداکثری اش در خلال این بحران عظیم تامین گردیده است. حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه را میتوان آخرین تکه از تکمیل پازل سوریه در راستای تامین مصالح تهران دانست. برای این ادعا سه دلیل میتوان برشمرد:
الف) تداوم بحران امنیتی در ترکیه
از زمان تاسیس جمهوری ترکیه در ۱۹۲۳ تا به امروز، چالش مقابله با کُردها همواره بخشی از معضل امنیتی ترکیه محسوب میشده است. حضور ۱۵ میلیون کُرد در سوریه و تشکیل حزب کارگران کردستان در دهه هشتاد موجب شد تا در خلال چهار دهه اخیر دست کم چهل هزار تن به کام مرگ بروند. نگاهی به سکونتگاه کُردها و همجواری آنان با مناطق مرزی عراق و سوریه موجب تشدید این بحران شده است. تاسیس اقلیم خودمختار کردستان در شمال عراق بر دامنه این بحران افزود.
با آغاز بحران در سوریه، حزب اتحاد دموکراتیک موسوم به پی د به منزله شاخه سوری پ ک ک قدرت در شمال سوریه را از آن خود کرد. تاسیس ارتش نسبتا منظم از سوی یگانهای مدافع خلق و تسلیح روزافزون آنان موجب شد تا ترکیه دل را به دریا زده و با وجود هجمههای متعدد بر علیه کُردها دست به اقدام نظامی زند. تعارض بنیادین ترکیه با کُردهای سوریه تا بدان حد است که تداوم آتش بس ۱۲۰ ساعته دور از انتظار است. ترکیه خواستار ایجاد منطقهای حائل به عمق ۳۵ کیلومترند، منطقهای که در صورت موفقیت عملا قاطبه مناطق کُردنشین شمال سوریه را شامل میشود. از همین رو احتمال تداوم جنگ میان طرفین بیش از هر گزینه دیگری محتمل است.
تداوم بحران در شمال سوریه؛ به تشدید شکاف میان ترکیه و متحدینش در ناتو منجر خواهد انجامید؛ امری که ترکیه را بیش از پیش به سوی ایران و روسیه متمایل خواهد ساخت. سوی دیگر ماجرا آنکه ایزوله محدود گروههای تجزیه طلب در شماری سوریه در راستای مصالح تهران ارزیابی میشود. گروههای یاد شده آنچنان که از اسمشان برمی آید (روژوآ به معنی شرق کردستان) داعیه بر مناطقی از خاک ایران را نیز داشته و مهار آنان در راستای مصالح تهران است.
با این حال و با توجه به پیشینه مبارزاتی کُردها در سوریه، عراق و ترکیه، آنکارا از شانس بالایی برای تحقق نبردی آسان برخوردار نمیباشد. اشغال مناطقی در خاک سوریه، موجب گسیل بحران به درون مرزهای ترکیه (به دلیل سکونت کُردها در آن سوی مرز) نیز خواهد شد. از همین رو ترکیه وارد نبردی باتلاق گونه شده که خروج از آن کار سادهای به نظر نمیرسد. اهمیت مسئله از آن روست که ترکیه از جمله رقبای ایران برای تسلط بر منطقه تلقی میشود. درگیری ترکیه در بحران یاد شده توامان ضمن تضعیف موقعیت ترکیه در منطقه، زمینه را برای برتری موقعیت تهران در منطقه فراهم خواهد ساخت.
ب) نزدیکی مفرط اسد به تهران
از روسیه و ایران به عنوان دو قدرت حامی سوریه در خلال سالهای بحران این کشور نام برده میشود. با این حال نوع حمایت تهران از دمشق با نوع حمایت مسکو متفاوت میباشد. تهران به عنوان اولین حامی از همان ابتدا تمام و کمال به حمایت از لجستیکی، انسانی و اقتصادی از دمشق پرداخت و روسها چهار سال پس از آغاز بحران به میدان نبرد پا گذاشتند. روسها در خلال ماههای اخیر در پی نزدیکی مناسبات با ترکیه برآمده است. فروش تسلیحات اس ۴۰۰ به آنکارا و عدم مخالفت جدی با حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه از جمله موارد این گزاره میباشد. از سوی دیگر روسیه در پی وضع قانون اساسی جدید برای سوریه و دخیل کردن مخالفین اسد در قدرت در آینده است، امری که به مذاق بشار اسد خوش نخواهد آمد. به واقع مسکو بر آن است در پی خروج آمریکاییها از سوریه، خود را در جایگاه میانجیگر دولت دمشق و مخالفین قرار دهد.
این در حالی است که تهران ضمن عدم مشارکت در پروسه قانون اساسی آینده سوریه، تماما از بشار اسد و حکومتش دفاع کرده و اقدام نظامی ترکیه به شمال سوریه را محکوم نموده است. برآورد مواضع اسد در طول هشت سال اخیر نشان میدهد که او همواره ترکیه و قطر را در راس دشمنان حکومتش قلمداد کرده است. از همین رو مواضع دمشق در قبال ترکیه و قانون اساسی آینده این کشور به تهران بسیار نزدیکتر میباشد تا به مسکو.
دشمنی عمیق ایران با رژیم صهیونیستی (رژیم که جولان سوریه را در اشغال خود دارد) در کنار دوستی روسها با اسرائیلیها و قول همزمان روسها به کُردهای سوری مبنی بر تامین خواستههای آنان در آینده و در کنار دفاع بی امان ایران از مواضع دمشق در قبال کُردها، موجب خواهد شد تا بشار اسد بیش از پیش به تهران نزدیک شود. دست بالای نظامی روسها در سوریه و قدرت چانه زنی دیپلماتیک آنها موجب شده تا اسد موقتا در برابر خواست مقطعی آنان کُرنش نشان دهد، اما با اتمام جنگ داخلی و تثبیت موقعیتش، پروسه یاد شده اینگونه نخواهد بود.
ج) بی اعتمادی کُردها به قدرتهای فرامنطقهای
نگاهی به تحولات مناطق کُردنشین خاورمیانه در طول سه دهه اخیر گواه آن است که علی رغم حمایت قدرتهای بین المللی از آنان تحت عناوینی، چون حمایت از حقوق بشر، در بزنگاه ها، این قدرتهای بین المللی بوده اند که پشت کُردها را خالی نموده اند. سکوت آمریکاییها در برابر حملات سهمگین ارتش بعثی عراق در دهه هشتاد و نود میلادی بر علیه کُردها، عدم حمایت عملی از رفراندوم کردستان عراق و بیتفاوتی در برابر حملات ارتش ترکیه به عفرین و شمال سوریه تنها مصادیقی از صحت نظریه فوق میباشند.
با حمله ترکیه به شمال سوریه و خروج نظامیان آمریکایی از این کشور، روسیه تضمین نموده که حداقل مصالح کُردهای سوری را تامین خواهد کرد. با این حال نزدیکی فزاینده روابط پوتین با اردوغان و تمایل مسکو به کاهش روابط آنکارا با غرب، نمیتواند تضمین محکمی برای کُردها تلقی شود، بویژه آنکه روسیه جزو کشورهای منطقه نبوده و امنیت یا تداوم ناامنی در شمال سوریه، کمترین تاثیری در تامین منافع کرملین خواهد داشت.
طرح مبحث بالا از آن رو بود که نشان داده شود با خیانت آمریکاییها به کُردها و عدم اطمینان از ضمانتهای روسها و همچنین نگرانی از حملات سهمگین ترکیه و یا ارتش سوریه به مواضع کُردها، این جمهوری اسلامی ایران است که میتواند حامی تامین حقوق اولیه کُردها در سوریه باشد. روابط نزدیک تهران با اقلیم کردستان عراق و همکاری ایران با گروههای کُرد در عراق و ارتش سوریه در مبارزه با تکفیریهای داعش گواهی بر صداقت تهران در این زمینه است. در ابتدای نوشتار یاد شده به نامه سرلشکر سلیمانی به مظلوم کوبانی اشاره نمودیم. هم اکنون شرایط برای روابط نزدیک دو طرف مهیا میباشد. تجربه همکاری نیم بند ایران با پ ک ک در قالب مبارزه با داعش در عراق میتواند بیانگر تضمین منافع کُردها در صورت نزدیکی با ایران باشند. نکته حائز اهمیت دیگر آنکه، روابط حسنه تهران با دمشق، میتواند عاملی مهم در ایجاد آشتی ملی میان کُردها با دولت مرکزی سوریه تلقی شود.
مخالفت صریح ایران با حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه، هم مرزی مناطق کُردنشین سوریه با عراق و اقلیم کردستان (که هر دو از متحدین ایران قلمداد میشوند) بر انگیزهی کُردهای سوری برای نزدیکی به تهران خواهد افزود؛ مضافا اینکه این اقدام احتمالی، بسان اقدامی تلافی جویانه از سوی کُردها بر علیه آمریکاییها (بواسطه خیانت آنان در چراغ سبز نشان دادن به ترکیه) خوهد بود.