سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: تا پیش از شکلگیری و رسمیت یافتن سبک موسیقایی تحت عنوان موسیقی پاپ که با میدانداری برخی چهرهها و گروههای موسیقایی جدید شکل گرفت، فروش کاست یا فیلم اجراهای موسیقی مهمترین محل درآمد تهیهکنندگان فعالان موسیقی محسوب میشد، اما با ورود خوانندههای جدید به عرصه موسیقی پاپ و تغییر نیاز موسیقایی مخاطبان، نگاهها نیز نسبت به اجرای کنسرت در لایههای مختلف مدیریتی کشور و فعالان خصوصی این عرصه جدیتر شد.
در گذشته نه چندان دور این درآمد آنقدر کم بود که شکلگیری جریانی تحت عنوان مافیا جهت سوءاستفاده و بهرهکشی از موسیقی متصور نبود، اما امروزه با یک نگاه کلی مبتنی بر آمارهایی که به خاطر لو نرفتن درآمدهای فوق نجومی این حوزه که عمداً در موردشان شفافسازی نمیشود، سؤالات زیادی پیرامون افراد و جریانهای بهرهمند از این درآمد سرشار مالی در ذهن مخاطبان شکل میگیرد.
با نگاهی مبتنی بر آمار تعداد کنسرتهای برگزار شده طی سال گذشته، قیمت تقریبی بلیت، تعداد سانسهای برگزار شده در کنار بحث هزینههای دیگری از جمله اجاره سالن، هزینه ضبط و اجرا و دیگر موارد مشابه در مجموع ذیل عنوان «گردش مالی موسیقی» قابل تعریف و احصا هستند.
با اینکه در شهرهای مختلف کشور، کنسرتهای متعددی در سالنهایی با گنجایشهای مختلف برگزار میشود، اما مرکز اصلی و کانون توجه در این زمینه شهر تهران و سالنهای آن است. تقریباً هر روزه سالنهای بسیار بزرگی با گنجایش مخاطب از حدود ۲ هزارو ۵۰۰ نفر تا ۸۰۰ نفر مانند سالن وزارت کشور، تالار وحدت، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی، سالن مرکز همایشهای برج میلاد، اریکه ایرانیان و چندین و چند نمونه دیگر از جمله مراکزی هستند که ترافیک بالایی در کنسرتهای متنوع دارند.
بر اساس آماری که گفته شده در سال گذشته ۶ هزارو ۵۰۰ اجرا ذیل عنوان کنسرتهای مختلف روی صحنه رفته است. اگر میانگین تعداد مخاطبان هر اجرا را حدود هزارو ۸۰۰ نفر و متوسط قیمت هر بلیت را هم تقریباً ۶۵ هزار تومان در نظر بگیریم، به رقم ۱۱۷ میلیون تومان برای هر سانس اجرا میرسیم. از آنجایی که بحث مورد نظر ما در این گزارش پیرامون «گردش مالی» کنسرتهاست و نه صرفاً درآمد تهیهکنندگان و خوانندگان در همین رابطه و برای رسیدن به عددی دقیقتر لازم است اجارهبهای سالن، هزینه ضبط و اجرای موسیقی و برخی هزینههای مرتبط دیگر را محاسبه کرد. پس از محاسبه دادههای عددی و آماری مربوط به گردش مالی کنسرتهای موسیقی در سال گذشته به عدد بسیار هنگفت و عجیب هزار و ۵۰۸ میلیارد تومان میرسیم. بدون تردید یکی از مهمترین دلایل سیطره و چنبره دلالان موسیقی تحت عنوان مافیای موسیقی بر این عرصه هنری همین گردش مالی بسیار عظیم است که اتفاقاً در این رابطه کمترین انتفاع متوجه دولت و خود موسیقی است و بیشترین حظ را دلالان میبرند.
مدیر برنامههای یکی از خوانندگان مطرح کشور در رابطه با تعداد اجراهای یک خواننده میگوید: «در کشوری که دنیا فکر میکند در آن کنسرت برگزار نمیشود یا برگزاری کنسرت با محدودیت روبهرو است، ما توانستهایم در مدتزمان پنج ماه، حدود ۲۳۹ اجرا داشته باشیم.» از یک سو با کنار هم قرار دادن چنین اظهار نظرهایی که مبتنی بر واقعیات پنهان حوزه موسیقی و گردش عظیم مالی آن است به این نکته مهم میرسیم که چرا دستگاه متولی و مسئول در این عرصه نمیتواند یا نمیخواهد شفافیت عملکردی ایجاد شود.
از سوی دیگر متأسفانه به دلیل طراحی و اتخاذ برخی سیاستهای نادرست از سوی سیاستگذاران، موسیقی رفتهرفته به سمت مجلل شدن سوق پیدا کرد تا جایی که جمعی از علاقهمندان به این هنر که درآمد بالایی هم ندارند، عملاً از حضور در کنسرتها و برنامههای موسیقایی محروم شدند. عدم حضور مخاطبان عمومی متشکل از اقشار مختلف جامعه در برنامههای موسیقایی به یک شکاف جدید بین این هنر اصیل ایرانی و مخاطبان بالقوه داخلیاش تبدیل شده است که اولین آسیبهای آن متوجه خود موسیقی خواهد بود.