سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: قسمت دوم فیلم «ماجرای نیمروز» به مراتب از قسمت اول آن که جایزههای سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر را درو کرد، بهتر است.
شخصیتهای لازم قسمت اول، به خوبی در سری دوم وارد شدهاند. ماجرای قسمت دوم به حمله سازمان منافقین به ایران بعد از قبول قطعنامه از سوی کشورمان و پایان جنگ در مردادماه سال ۶۷ میپردازد، اتفاقی که منجر به انجام عملیات مرصاد گردید.
فضاسازی عالی فیلم که همیشه یکی از نقاط قوت فیلمهای محمدحسین مهدویان در مستندسازی وقایع به شمار میآید در کنار بازیهای قوی بازیگران آن، کیفیت «ماجرای نیمروز، رد خون» را دوچندان کردهاست، به خصوص بازی متفاوت هستی مهدویفر در نقش یکی از فریبخوردگان فرقه رجوی در جریان عملیات مرصاد که پیش از این بیشتر بازیهای او را در فیلمهایی از جنس سینمای بدنه دیده بودیم.
«ماجرای نیمروز، رد خون» از این جهت فیلم مهمی است که به یک واقعه مهم تاریخ معاصر کشور میپردازد. در طول تاریخ ایران انواع و اقسام خیانتها دیده شده، اما هیچکدام به اندازه خیانت رجوی و گروهش نبوده که در جریان جنگ به همکاری با دشمن بپردازند و دست آخر نیز به کشور خود حمله کنند!
صحنههای تکاندهنده قتل عام مردم به دست منافقین در غرب کشور و شهرهایی مانند اسلامآباد غرب در «ماجرای نیمروز، رد خون» تا سالها در ذهن مخاطبان باقی خواهد ماند. به خصوص سکانسی که منافقین در هنگام اذان مغرب به بیمارستان اسلامآباد غرب رسیدهاند و گروهی از آنها بصورت مختلط مشغول اقامه نماز هستند و همزمان گروهی دیگر مشغول قتل عام و تیر خلاص و همچنین آتش زدن جسدها هستند و نیروهای نظامی را نیز در سطح شهر، دار زدهاند. صحنههایی از گروهی که مدعی اسلام هستند و در سکانسهای پیش از آن با دستور مسعود رجوی و به پیروی از آنچه او عمل به اسلام و فرامین رسول خدا میخواند، آماده حمله به کشور خود میشوند!
چیزی که امروز تحت عناوین تکفیری مختلف که معروفترین آن داعش است زیاد میبینیم، گویا «داعش داشتیم وقتی داعش مد نبود!» با این تفاوت که با انجام موفقیتآمیز عملیات مرصاد، منافقین در تنگه چهار زبر زمینگیر شدند، ولی در کشوری مانند سوریه و عراق، داعش توانست جنایتها و تخریبهای گسترده خود را به شهرهای مختلف بکشاند. عملیات مرصاد در «ماجرای نیمروز، رد خون» به خوبی به تصویر کشیده شده و مهدویان کارگردانی موفقی در صحنههای مربوط به آن در حد بضاعت سینمای ایران بروز داده است، صحنههای مربوط به تار و مار شدن صفوف منافقین که اکثریت آن را زنانی تشکیل داده بودند که به دستور رجوی، از همسر و فرزند خود نیز دور شده بودند. صحنههایی غمانگیز از بخشی از تاریخ این کشور که مسعود رجوی با شستشوی مغزی زنان و دختران و جوانان ضمن به تباهی کشاندن جوانی آنها، جان بسیاری را بیهوده گرفت و خانوادههای بیشماری را گرفتار و داغدار کرد.
فیلمهایی از جنس «ماجرای نیمروز، رد خون» نیاز امروز سینمای ایران است تا نسل جوان چهره واقعی مدعیان حقوق زنان و حقوق بشر که امروز در فرانسه ژست آزادیخواهی به خود گرفتهاند را ببینند و بدانند که چه خطرهایی کشور را تهدید کرده و اگر مقاومت رزمندگان و شهدای وقایع مرداد ۶۷ نبود، شاید ما وضعیتی به مراتب بدتر از کشورهای درگیر جنگ داخلی منطقه و با خانوادههای داغدار بیشتری و همچنین دامنه تخریب گستردهتری در شهرهای کشورمان داشتیم.
منبع : ستاره سينما