کد خبر: 976640
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۳:۰۴
برای ضد ملی قلمداد کردن و توقیف یک فیلم مبنا قرار دادن همین متن مثلاً مدافعانه‌ای که یکی از سینمایی‌نویسان طرفدار فیلم خانه پدری نوشته کفایت نمی‌کند؟
جواد محرمی
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: سینمایی‌نویس دوآتشه‌ای که مخالفان فیلم خانه پدری را به بی‌سوادی متهم می‌کند و از اینکه فیلم از سوی برخی منتقدان ضدایرانی خوانده شده شکایت دارد، خود درباره فیلم می‌نویسد: «کیانوش عیاری در فیلمش از بسط دادن رگه‌های مختلف داستانی، در نهایت به لایه آخر می‌رسد که می‌تواند معنای استعاری هم پیدا کند و اسمش می‌شود «نهان‌روشی» و زندگی ریاکارانه قوم ایرانی!»

از زمان اکران «خانه پدری» و پیش از توقیف مجدد آن جامعه منتقدانی که نگاهی منفی به فیلم داشتند و لزوماً موافق توقیف آن هم نبودند تلاش کردند به جای ایراد از مؤلفه‌های ضدملی فیلم (فارغ از اینکه خانه پدری چه اندازه نسبت به هویت ایرانی اجحاف کرده است) بیشتر روی خشونت عریان و آزاردهنده فیلم تأکید کنند تا صاحب اثر را به رویکرد‌های ضد ملی متهم نکرده باشند، اما جالب است که هرقدر جلوتر می‌رویم، حرفی را که مخالفان فیلم نخواستند زیاد به روی فیلمساز بیاورند از لابه‌لای برخی نوشته‌های حامیان دوآتشه فیلم به شکلی صریح‌تر بروز و ظهور پیدا می‌کند.
همزمان با اکران خانه پدری عده‌ای از منتقدان به تعریف و تمجید‌هایی پرداختند که اغراق در آن غیرقابل انکار بود. اینکه فیلمساز یک شاهکار جهانی ساخته و نزدیک به ۱۰ سال به دلیل بی‌سوادی منتقدان در صندوقچه مانده است، ترجیع‌بند بسیاری از واکنش‌ها به اکران فیلم خانه پدری بود. اخیراً یکی از همین منتقدان درباره خانه پدری دست به قلم شده و با وجود آنکه در نوشته‌اش بار‌ها به نقد‌های نمادگرایانه حمله کرده و به نویسندگان چنین نقد‌هایی تاخته، خود ظاهراً بدون اینکه حواسش باشد دست به نقد نمادگرایانه فیلم زده است.

«نهان روشی» در زندگی ریاکارانه قوم ایرانی!
حسین معززی‌نیا منتقد همه چیز دانی که مخالفان فیلم را به بی‌سوادی متهم می‌کند در بخشی از نوشته‌اش در تناقضی عجیب صریحاً بر ایرانی‌ستیزی فیلم مهر تأیید می‌زند: «کیانوش عیاری در فیلمش از بسط دادن رگه‌های مختلف داستانی، در نهایت به لایه آخر می‌رسد که می‌تواند معنای استعاری هم پیدا کند و اسمش می‌شود «نهان‌روشی» و زندگی ریاکارانه قوم ایرانی. به این معنا که ما با وجود پنهان کردن چیزی ناخوشایند و متعفن زیر آراستگی ظاهری و آداب خوشایندمان، خم به ابرو نمی‌آوریم و نسل اندر نسل با حفظ آبرو به زندگی ادامه می‌دهیم.

این منتقد طرفدار فیلم خانه پدری می‌نویسد: «این مضمونی نیست که برای اولین بار در تاریخ، بر زبان عیاری جاری شده باشد بلکه مبحثی است اساسی و حیاتی که بسیاری از حکما و اهل فکر تاریخ ما درباره‌اش گفته‌اند و نوشته‌اند. «نهان‌روشی» یک خصیصه رفتاری مبنایی در تفکر و عمل ایرانی‌هاست و این حتی در شدت بخشیدن ما به معماری استوار بر «اندرونی» و «بیرونی» هم نمایان است. خانه ایرانی بیش از بسیاری از دیگر قومیت‌ها به این دوگانگی بها داده و به آن اعتبار بخشیده است. تلاش ما برای مدفون کردن آنچه ناخوشایند است و رنگ و لعاب دادن به ظاهر امور، یک رسم کهن است. خانه پدری درباره همین «زیرزمین» پنهان‌شده در ناخودآگاه ماست که دائم دورش حصار می‌کشیم و زنجیر بر درش می‌بندیم تا هیچ غریبه‌ای به آن سرک نکشد و فضولی نکند توی کارمان. درباره تناقض موجود در آن زیرزمین است که مزار آن مقتول را با فرشی تزئین می‌کنیم که خودش بافته. دل به هنرمان خوش می‌کنیم تا زشتی‌هایمان را بپوشاند.»

طرفدار فیلم خانه پدری نه تنها به ضد ایرانی بودن فیلم با اتهام‌زنی به آنچه وی از آن به عنوان «نهان روشی» یاد می‌کند به شکلی صریح اعتراف می‌کند که در بخش دیگری از نوشته‌اش بر آزاردهنده بودن فیلم تأکید دارد و آن را در سینما موضوعی عادی قلمداد می‌کند. «شکی نیست که شکل اجرای واقع‌گرایانه این صحنه در فیلم خانه پدری، فراموش‌نشدنی و دل‌خراش است و تماشاگر را تکان می‌دهد. اما حالا بحث بعدی آغاز می‌شود: فیلمساز چه قصدی از گنجاندن این صحنه در ابتدای فیلم دارد؟ آیا فیلم بدون این لحظه خاص و پرداخت مؤثرش می‌تواند به تأثیرگذاری‌های بعدی برسد؟ آیا فیلمساز با این تأکید می‌خواهد همدلی ما را با مظلومیت مقتول برانگیزد یا از نمایش خشونت، لذت سادیستیک می‌برد؟ آیا رویکرد کلی فیلم، هشدار به تماشاگر است یا دعوت او به ساده پنداشتن جنایت؟ مشکل، این صحنه بحث‌برانگیز نیست، بلکه مسئله این است که خانه پدری در مجموع، فیلمی آزاردهنده است. فیلمی که حال آدم را بد می‌کند. بله، این فیلمی است سخت و تلخ. فیلمی هولناک که خراش می‌اندازد بر ذهن تماشاگرش. اما پرسش این است که چه کسی گفته یک فیلم سینمایی همیشه وظیفه دارد ما را نوازش کند؟ چه کسی گفته فیلم‌ها همیشه قرار است به ما در باغ سبز نشان دهند و ما را با حال خوش، راهی خانه کنند؟»

سیلی جامعه ایرانی از خودی‌ها
به نظر می‌رسد که اذعان و اعتراف صریح یکی از سینه‌چاکان فیلم خانه پدری در عرصه نقد درباره این فیلم سندی درباره ماهیت این فیلم باشد. اما درباره کاری که فیلمساز غیرمنصفانه با ملیت ایرانی می‌کند می‌توان به یک قیاس متوسل شد. چارلز دیکنز در کتاب اولیور توییست از کاراکتر فاگین بار‌ها با نام یهودی یاد می‌کند، اما در ایران فهم و معرفت اجازه نداد در ترجمه و دوبله نسخه‌های مختلف این اثر کسی متوجه یهودی بودن کاراکتر خبیث و کثیف فاگین شود؛ کاراکتری که دیکنز اتفاقاً از روی واقعیت ساخته است.

اما فیلمساز محترم ایرانی پدری ایرانی را با همه شاخصه‌های ایرانی بودنش به تصویر می‌کشد که به مراتب رفتاری مشمئز‌کننده‌تر از فاگین دارد و سر تعدیل نشدن یک سکانس آن نزدیک ۱۰ سال است که پا پس نمی‌کشد و کلی هم ژورنالیست سینه‌چاک پشت سرش دارد. در واقع مرد ایرانی، خانواده و فرهنگ ایرانی آنقدر که از خودی‌ها سیلی خورده از بیگانه توسری نخورده است. آیا برای ضد ملی خواندن و توقیف یک فیلم مبنا قراردادن همین متن مثلاً مدافعانه که یکی از طرفداران فیلم نوشته است، کفایت نمی‌کند؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار