سرویس ورزشى جوان آنلاین: تماشای فوتبال دیگر لذتبخش نیست. ورزشی که عشق آن پیر و جوان و زن و مرد نمیشناسد، دیگر تماشایش لذتبخش نیست و دوستدارانش ترجیح میدهند به جای نشستن پای آن، به مرور خاطرات خود بسندهکنند!
درد دارد. حتی گفتنش درد دارد. اما کتمان واقعیت، تغییری در اصل ماجرا ندارد. سالهاست ترجیح میدهیم صدای گیرندههای خود را قطع کنیم. این نقص از ورزشگاه و گیرندهها باشد دیگر چه بهتر. تلاشی نمیکنیم و دستی به گیرندههایمان نمیزنیم برای برطرف کردن عیب و پخش شدن صدا. چراکه آنچه میشنویم نه فقط زیبا نیست، که شرمآور است و عرق به پیشانیمان مینشاند. هرچند داستان دیگر با به صدا درآمدن سوت بازی به نقطه پایان نمیرسد و بعد از آن باید شاهد عکس و تکه فیلمهای بعد از بازی باشیم. شاهد اتفاقات ناگواری که گاه به شکل خورد شدن شیشههای یک یا چند اتومبیل خودنمایی میکند و گاه خونین شدن سر و صورت یک تماشاگر. گاه هم کار چندان بیخ پیدا میکند و تعداد این سر و دست شکستهها زیاد میشود که اورژانس و پلیس محلی برای سرپوش گذاشتن بر ماجرا از جملاتی، چون «هرکس از کنار اورژانس رد شده و به حساب مجروحان بازی گذاشتند» استفاده میکنند.
در واقع سرمنشأ ادامهدار شدن مشکلات همین تلاشها برای وارونه نشان دادن واقعیت ماجراست که باعث شده اوضاع سال به سال بدتر شود به طوری که دیگر حالا شاید به بحرانیترین شرایط ممکن رسیدهایم که توهینها از حد گذشته و خانوادهها از روی سکوها به بدترین شکل ممکن مورد اهانت قرار میگیرند. اهانتی که، اما ترجیح میدهیم با آن نیز به شکلی برخورد کنیم که خود اهانتآمیز است. درست مثل روزی که برای گله از توهینهای مطرح شده به مادر سرمربی ماشینسازی روی مادر شهید بودن او تأکید شد. گویی که اهانت به بقیه مادران ایرادی ندارد حال آنکه مادر، مادر است و تحت هر شرایطی نگه داشتن احترام او واجب است.
اما آنچه این روزها در کنار رفتارهای توهینآمیز، ناهنجاریهای نکوهش شده روی سکوها، زد و خوردهای بیسابقه بیرون از ورزشگاه و وارد شدن خسارت به اموال مردم از جمله اتومبیلهای پارک شده در اطراف ورزشگاهها نگرانیها را بابت عدم نظارت روی سکوها به اوج رسانده، مسئله زیر سؤال بردن تمامیت ارضی کشور توسط تعدادی معلومالحال است که آب به آسیاب دشمن میریزند. شمال و جنوب هم ندارد.
اگر چه ناهنجاریهایی، چون زد و خوردها روی سکوها، خسارت زدن به اتومبیلهای پارک شده در اطراف استادیوم، شکستن صندلیهای ورزشگاهها و سردادن شعارهای توهینآمیز را هم نمیتوان پذیرفت و از کنار آن به سادگی گذشت. اما بدون تردید با این ناهنجاریها هم اگر بشود کجدار و مریز سر کرد، با مسئله تمامیت ارضی و شعارهای تجزیهطلبانه نمیتوان به هیچ شکل و با هیچ توجیهی مماشات کرد و آقایانی که تا به امروز جز سردادن شعار برای ایجاد آرامش روی سکوها کار مثبت دیگری انجام نداده اند امروز باید بابت این مسئله و بیتوجهی به آن پای میز محاکمه کشیده شده و پاسخگو باشند.
سکوهای ورزشگاه جایی است برای عاشقان فوتبال. جایی است که عاشقان فوتبال میخواهند ۹۰ دقیقه فارغ از تمامی مشکلات زندگی از تماشای یک مسابقه و رقابت تیمشان لذت ببرند. این سکوها جای افراد سودجویی که به هزار و یک دلیل جز تماشای بازی فوتبال پایشان به ورزشگاهها باز شده، نیست و باید خیلی سریع پای آنها یک بار برای همیشه از سکوهای ورزشگاه بریده شود تا کسی دیگر جسارت اهانت به خاک پاک ایران را به سرش راه ندهد!
آنچه طی هفتههای اخیر شاهد بودیم و از دیدن و شنیدنش به شدت خشمگین شدهایم و خونمان به جوش آمده سالهاست که به اشکال ممکن در برخی ورزشگاهها رخ داده، اما اهمال مسئولان این جسارت را به برخی داده تا حالا صراحتاً صدایشان را در گلو انداخته و توهمات وقیحانه خود را به زبان آورده و تمامیت ارضی کشور را زیر سؤال ببرند.
بدون تردید باید به جدیترین شکل ممکن با این تحرکات برخورد شود تا دیگر کسی به فکر سوءاستفاده از سکوهای ورزشگاهها برای فریاد زدن موهومات ذهنش نیفتد؛ و این نیست جز مسئولیت اول و آخر متولیان فرهنگی و ورزشی کشور. فوتبال به عنوان یک پدیده تاثیرگذار اجتماعی که به قول آقایان با هیچ پدیدهای قابل مقایسه نیست و باید از لوث وجود آدمهای بیاخلاق و فاسد و زیادهخواه چه در داخل زمین، چه کنار آن و روی سکوها و چه در ردههای تصمیمگیری پاک شود. آنچه امروز در ورزشگاهها شاهد آن هستیم ثمره وجود همین آدمها و میدان دادن بیهوده و چشمپوشی روی تخلفات گسترده آنهاست که باید جلوی آن گرفته شود.
فراموش نکنیم که در اوضاع بغرنج امروز، فوتبال میتواند به عنوان یک پدیده تاثیرگذار نقش قابل توجهی در آرامش جامعه داشته باشد؛ نقشی که متأسفانه با اتفاقات اخیر ورزشگاهها و البته شکستهای تیم ملی کاملاً وارونه در حال اجراست و کسی هم ظاهراً به دنبال اصلاح آن نیست، بنابراین بیراه نیست که این اتفاقات هر روز پر رنگتر از روز گذشته در حال تکرار است.
اتفاقاتی که به نظر میرسد اقدامی عاجل و محکم در برابر آنها باید صورت گیرد. اقدامی که حداقل از این فدراسیون و این متولیان فرهنگی آن، بعید به نظر میرسد.