کد خبر: 978282
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۶
نگاهی دیگر به رویداد‌های یک هفته گذشته
برخی بر ضرورت تعیین مکانی برای اعتراض و تلاش برای جدا کردن صف معارضان از اغتشاشگران تأکید کرده و آن را راهی برای جلوگیری از تکرار وقایع مشابه می‌دانند.
سرويس سياسی جوان آنلاين: این روز‌ها تقریباً تمام توجه رسانه‌ها به ماجرای بنزین و خساراتی که به دلیل آشوب‌ها متوجه کشور شده، معطوف است. سیل تحلیل‌ها در مورد دلایل انجام سهمیه‌بندی بنزین، تاثیر آن بر معیشت مردم و دلایل اقدام دولت و بدون برنامه بودن آن به سمت روزنامه‌ها سرازیر شده است. در کنار این شکی نیست که دخالت دستگاه‌های امنیتی خارج از ایران و به خصوص نفوذ منافقین و گروه‌های معاند در این اعتراضات امری بدیهی بوده و اغلب دستگاه‌های امنیتی نیز به آن اشاره کرده‌اند. در این میان برخی نیز بر ضرورت تعیین مکانی برای اعتراض و تلاش برای جدا کردن صف معارضان از اغتشاشگران تأکید کرده و آن را راهی برای جلوگیری از تکرار وقایع مشابه می‌دانند. سؤال این است که در میانه این جنگل پر هیاهو واقعیت بدیهی در مورد حوادث یک هفته گذشته چیست؟

حاشیه؛ نقطه جوش امروز جامعه ایران
نقطه مشترک اغتشاشات سال‌های ۹۶ و ۹۸ تمرکز بر مناطق حاشیه‌ای شهر‌ها بوده است. در تهران به غیر از برخی تحرک آشوب طلبانه در شرق تهران سنگین‌ترین درگیری‌ها در مناطق حاشیه‌ای تهران همچون محمد شهر، کرج، ملارد، شهریار و اشتهارد متمرکز بوده است. در شهر‌هایی همچون اصفهان و شیراز نیز تحرکات آشوب‌طلبانه در مناطق حاشیه‌ای متمرکز بوده است. خشونت اعتراضات به طرز فزاینده‌ای بالاتر از سایر نقاط بوده و بیشترین شهدای امنیت نیز از همین مناطق بوده است. این مسئله نشان دهنده این است که تغییری جدی در جهت دهی به هر گونه حرکت اعتراضی در ایران به وقوع پیوسته است.
نهاد‌ها و اتاق‌های فکری که در حال برنامه‌ریزی برای تحریک هر گونه آَشوب در ایران هستند در حال انتقال نقطه ثقل آغاز درگیری‌ها به سمت حاشیه‌ها و دهک پایین جامعه هستند. چرا چنین اتفاقی در حال رخ دادن است.

سیاست‌های اقتصادی اشتباه و محو طبقه متوسط
در طول ۲۰ سال گذشته عمده حرکت‌های براندازانه در ایران مبتنی بر تحرک طبقه متوسط در ایران بوده است، اساس این نظر نیز بر این مسئله استوار بوده که گسترش طبقه متوسط علاوه بر تغییر ساختار مشارکت مردم ایران در انتخابات‌های گوناگون و تحرک‌های اجتماعی به آلترناتیوی برای تغییر سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.

در گفت و گویی که سال ۲۰۱۵ میلادی باراک اوباما با فریدمن خبرنگار نیویورک تایمز داشت به همین نکته اشاره کرد و یکی از دلایل توافق با ایران را تلاش برای گسترده شدن طبقه متوسط در ایران برای فشار بر نظام جمهوری اسلامی و تغییر سیاست‌های به اصطلاح مخرب عنوان کرد، با این حال از زمان افزایش فشار‌ها بر ایران به خصوص سیاست صفر کردن فروش نفت و تحریم‌های خرد کننده و در سایه سیاست‌های غلط دولت، تغییرات جدی در ساختار جامعه ایران به وجود آمده است. بحران ارزی که از سال ۱۳۹۶ آغاز شد و منجر به افزایش چند ده درصدی تورم شد فشار سنگینی را بر اقتصاد ایران وارد کرد.
رشد منفی اقتصادی در سال‌های ۹۷ و ۹۸ عملا به شکاف گسترده درآمدی در ایران انجامیده است. نگاهی به شاخص ضریب جینی در ایران نشان می‌دهد شکاف درآمدی در ایران به شدت در حال افزایش است. در حالی که این شاخص در سال ۹۶ حدود ۳۶ /۰ بود در سال ۹۸ این رقم به ۴/ ۰ افزایش یافته که به معنای گسترش شکاف درآمدی در ایران است.

افزایش سنگین قیمت مسکن در دو سال اخیر منجر به مهاجرت بخش وسیعی به مناطق حاشیه‌ای شده که نمونه آن افزایش شدید کرایه مسکن در شهر‌های حاشیه‌ای تهران است. تمام این داده‌ها تنها یک معنا دارد؛ طبقه متوسط ایران به آرامی در حال محو شدن است و این به معنای این است که بخش زیادی از کنشگران سیاسی ایران جایگاه خود را از دست داده‌اند.
در نهایت برای روشن شدن اوضاع باید به آمار گسترش فقر مطلق در جامعه ایران اشاره کرد. طبق آمار‌های منتشر شده از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس نزدیک ۵۰ میلیون نفر از مردم ایران نیاز به کمک‌های معیشتی دارند و این به معنای این است که طبقه فقیر در جامعه ایرانی به شدت گسترش یافته است.

آمار‌ها چه می‌گوید
مشکل حاشیه نشینی در ایران محدود به دو سه سال اخیر نیست بلکه در سال‌های گذشته به صورت مرتب هشدار‌هایی در این زمینه مطرح شده است.
در ایران پدیده حاشیه‌نشینی از دهه ۴۰ شمسی و همزمان با اصلاحات ارضی آغاز شد و در ادامه و به دلیل مسائلی از قبیل تمرکزگرایی در حوزه‌های اقتصادی، رفاهی، خدماتی و سیاسی و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله، روند مهاجرت به شهر‌ها به عنوان مهم‌ترین عامل افزایش حاشیه‌نشینی ادامه یافت به گونه‌ای که هم‌اکنون بالغ بر ۷۳ درصد جمعیت کشورمان در شهر‌ها و مناطق حاشیه‌ای آن‌ها سکونت دارند که این میزان ۲۰ درصد بیشتر از متوسط جهانی است. بر اساس بررسی‌های به عمل آمده عوامل کششی در شهر‌ها مانند جاذبه‌های شغلی و رفاهی شهر‌ها سهم بسیار بیشتری را نسبت به عوامل رانشی مانند بلایای طبیعی و خشکسالی در مهاجرت‌های بی‌رویه به شهر‌ها دارا بوده است، به عبارتی حاشیه‌نشینی و فضا‌های غیر رسمی سکونتی، معلول بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی در سطوح کلان است.

در تاریخ ۹مرداد ۱۳۹۶ وزارت راه و شهرسازی ایران تعداد حاشیه‌نشینان در ایران را ۱۹میلیون نفر اعلام کرد، یعنی از هرچهار نفر ایرانی یک نفر در سکونتگاه غیررسمی سکونت دارد و حاشیه‌نشین است. عمده این جمعیت حاشیه نشین نیز در شهر‌هایی همچون مشهد، تهران و اصفهان متمرکز شده است. این حجم عظیم از حاشیه نشینی آسیب‌های فراوانی همچون گسترش استفاده از مواد مخدر، فحشا، جرائم مرتبط با سرقت و ... را منجر می‌شود.

حالا و با توجه به اتفاقات اخیر و افزایش سریع حاشیه نشینی به دلیل تحولات اقتصادی تاثیر حاشیه نشینی از مرحله تاثیر بر ساحت فرهنگ و مسائل اجتماعی گذشته و به مرحله تاثیر بر فرآیند‌های سیاسی ایران رسیده است. نمونه واضح چنین تاثیری را می‌توان در اعتراضات اخیر سال ۹۸ دید. خشونت بالای این آشوب‌ها نشان می‌دهد که سرمایه گذاری فراوانی روی این مناطق در حال انجام است و به دلیل اشتباهات دولت در سیاستگذاری‌های کلان اقتصادی دامنه آن به شدت گسترش یافته است.

تکثیر «جوکرها» در جامعه ایران
برای درک رفتار سیاسی مناطق حاشیه نشین در بزنگاه‌های این چنینی دیدن فیلم جوکر می‌تواند کمک مناسبی به مخاطب کند؛ یک درام اجتماعی که در سال ۲۰۱۹ اکران شد و روایتی از شورش فردی به حاشیه رانده شده در اجتماع در مقابل ساختار‌های جامعه است.

در قالب جوکر با شخصی آشنا می‌شویم که از نعمت داشتن والدین مهربان محروم بوده، از کودکی به او دروغ گفته می‌شده، در طفولیت مورد تعدی قرار گرفته و حتی ضربه مغزی شده، در دوران بلوغ به سبب همین تروما‌ها (ضایعه روحی) نتوانسته ارتباط و تعامل خوبی با دیگران برقرار کند و بر تنگدستی زندگی‌اش اضافه شده و بعد در ذهن خود به قهرمان توانگری با همه وعده‌های توخالی روتین سیاسیون، دلبسته و سرخورده شده و در نهایت دست اتفاق و فشار روزگار او را به سمت جنایت و سقوط به سمت رفتار عصیان‌گرایانه سوق داده است.

این شخصیت علاقه‌ای به رفتار هدفمند سیاسی ندارد و به شدت به انتقام‌های تکانه‌ای علاقه‌مند است. برای وی مهم نیست که شخص مقابل وی از چه راهی به ثروت رسیده بلکه صرف پولدار بودن وی می‌تواند انگیزه‌ای برای انتقام باشد. دقیقا بر چنین بستری است که سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه می‌توانند یک رفتار اعتراضی را به سمت یک آنارشی (هرج‌و‌مرج) همه جانبه سوق دهند که نمونه آن غارت بانک ها، مغازه‌ها و ضربه به تجهیزات عمومی است.
به طور حتم همه اتفاقات دو سال اخیر نیاز به یک مطالعه جامعه‌شناسی همه جانبه عمیق دارد، اما در این میان نمی‌توان شکی داشت که سیاست‌های اقتصادی دولت در به حاشیه راندن طبقه متوسط و افزایش شکاف طبقاتی نقش مهمی دارد. از یک طبقه به حاشیه رانده شده نمی‌توان انتظار داشت که در قالب یک فرآیند سیاسی به اعتراض بپردازد یا با مشخص شدن یک مکان خاص به دنبال رفتار‌های آَشوبگرانه نرود.

به نظر می‌رسد بهترین راه برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی تجدید نظر در سیاست‌هایی است که ثروت را به نفع طبقات بالای جامعه توزیع می‌کند. شاید اگر دولت به جای گران کردن بنزین سیاست دریافت مالیات را در پیش می‌گرفت هرگز شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم. هنوز راه برای تجدیدنظر باقی است، اما مسیر فعلی چیزی جز تکثیر جوکر‌ها در جامعه امروز ایران نیست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار