سرويس تاريخ جوان آنلاين: نظام جمهوری اسلامی از بدو استقرار، هماره در مواجهه با دشمنانی بوده است که منافع پیشین خویش را از کف داده بودند. با این همه این پدیده به رغم تنوع دشمنان، تا به امروز دوام آورده و انواع و اقسام ایذاها را از سر گذرانده است. داستان پر ماجرای این مقاومت جانانه، سوژه اثری است که هم اینک از آن سخن میرود. محمدحسن روزیطلب، مؤلف اثر تاریخی «صخره سخت» - که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشریافته- در دیباچه این پژوهش تاریخی چنین آورده است:
«حفاظت از انقلاب اسلامی از همان ساعات ابتدایی پس از تسخیر پادگانها و پاسگاهها در عصر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دغدغه اصلی انقلابیها تبدیل شد؛ انقلابی که سران کشورهای غربی که در گوادلوپ گرد هم آمده بودند نمیتوانستند تبعات آن را تحلیل کنند. سران حزب کمونیست شوروی نیز گرچه امید فراوانی به حزب توده و چریکهای فدایی خلق داشتند، اما سرویسهای اطلاعاتی آنان این جمعبندی را که رهبر انقلاب اسلامی و مشاور ارشدش مرتضی مطهری مخالفتی به سختی نه غربی با مارکسیستهای حاکم بر مسکو دارد، به آنها اعلام کردند. از سوی دیگر سلطنتطلبان و افسران ارشد رژیم پهلوی گرچه در امواج سهمگین مردمی مضمحل و سرگردان شده بودند، اما وجود شبکههای مسلح و میلیونها دلار پول سبب شده بود تا انقلابیون آنها را دشمن بالفعل انقلاب تازه به ثمر رسیده بدانند. گروهکهای چند ده نفره نیز در بدو پیروزی انقلاب توانسته بودند با استفاده از خروش مردم و نابودی ساختار نظامی به جذب نیروهای پاکباخته و انبار کردن اسلحه اقدام کنند. گروه فرقان شاخصترین این گروهها بود. نیروهای مذهبی که گرداگرد امام خمینی جمع شده بودند، روایتهای عجیبی از برخورد با سازمان مجاهدین داشتند و حتی پیش از پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن، مسئله حفاظت از امام خمینی مطرح شد. دو گروه چشم در چشم هم به خاطرات زندان اوین فکر میکردند. اعضای خط امام اجازه ندادند مجاهدین خلق گرداگرد امام خمینی حلقه زنند. استاد شهید مطهری در تماس با پاریس به سیداحمد خمینی گفت اگر مجاهدین خلق باشند ما نیستیم! در ادامه دغدغه نسبت به گسترش این سازمان سبب ائتلاف گروههای هفتگانهای شد که تقریباً تنها وجه اشتراکشان مخالفت و دشمنی با سازمان مجاهدین خلق بود. به هر روی انقلابیون در بدو پیروزی دریافته بودند نیازمند یک نیروی انتظامی برای برقراری نظم، یک گارد انقلاب برای بحرانهای منطقهای و شهری و یک سازمان اطلاعات حداقلی برای تمشیت امور ضد جاسوسی و نگهداری و بازیابی اسناد بهجا مانده از ساواک هستند، اما تشتت فراوان انقلابیون که در آنها از ابراهیم یزدی تا محمد منتظری یافت میشد، سبب شد تا تشکیل و راهاندازی همین نهادهای انقلابی ضروری موجب بحرانهای بزرگی شوند. از سوی دیگر سرنوشت ارتش که مهمترین منبع مشروعیت رژیم گذشته بود نیز به محل بحث و درگیری نیروهای مؤثر در انقلاب تبدیل شده و اتفاقاً چند روزی از پیروزی نگذشته بود که درگیری ارتش با تجزیهطلبان در سنندج به نشانهای برای سخت بودن کار حفظ نظام تبدیل شد.
آنچه در اثر «صخره سخت» میخوانید روایتی از نقشآفرینان تأسیسگر نهادهای امنیتی در انقلاب اسلامی است. در این روایتها تلاش شده است وجهه واقعی جدالهای درونی بر سر ایجاد نهادهای نظامی و امنیتی نمایش داده شود. البته بحث پیرامون خدماتی که این نهادها به انقلاب نوبنیاد اسلامی کردند در این مجال نمیگنجد که شهدای گلگون کفن این نهادها خود نشانه خدماتشان به امنیت و ثبات کشور است. همچنین در این کتاب گذری به درگیریهای مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی داریم، اگر چه شرح این بحرانها، رشادتها و فداکاریهای جوانان انقلابی پاسدار و ارتشی در پاسداشت تمامیت ارضی ایران اسلامی نیازمند دهها جلد کتاب است.»