سرويس تاريخ جوان آنلاين: حزب توده در عداد احزاب وابستهای است که در سایه انسجام تشکیلاتی و با سوءاستفاده از خلأ فرهنگی و سیاسی دوران ظهور خود، پا به عرصه نهاد و در مدتی نسبتاً طولانی، توانست این دو عرصه را از خویش متأثر سازد. در مقالی که پیش روی دارید، زمینههای پیدایش این جریان سیاسی و فرهنگی مورد بازخوانی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخپژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
شرایط انقلابی روسیه در اواخر دهه ۱۲۹۰ و آشنایی ایرانیان مهاجر با انقلاب بلشویکی روسیه و آرزوی آنان برای ایجاد تحول در جامعه سبب شد که خود دست به ایجاد سازمانهای سیاسی بزنند یا به سازمانهای سیاسی موجود ملحق شوند. تشکیل حزب توده نیز متأثر از اندیشههای چپ و در راستای تحقق همین آرزوها بود.
آغاز ماجرا با کمیته «اجتماعیون عامیون»
در سال ۱۲۷۹ برخی از مسلمانان قفقاز به رهبری نریمان نریمانف کمیتهای به نام «اجتماعیون عامیون» را تشکیل دادند و بعدها عدهای از مشروطهطلبان و آزادیخواهان آذربایجان، شعبههایی از این کمیته را در تبریز به وجود آوردند. حیدرخان تاریوردی افشار (عمواوغلی) هم عضو شعبه باکوی کمیته اجتماعیون عامیون بود. محمدامین رسولزاده، عزیز بیگوف، نریمانف و چاپاریدزه تشکیلات ناسیونالیستی جوانان ترکزبان قفقاز به نام «سازمان جوانان مسلمان» را تشکیل دادند و نشریه همت را به عنوان ارگان این تشکیلات به صورت تایپی منتشر کردند. این تشکیلات بعدها به نام «سازمان همت باکو» فعالیت میکرد. نشریه همت با سردبیری رسولزاده ارگان مخفی سازمان بود. بعدها نشریات تکامل، یولداش، قوچ و دعوت به عنوان ارگانهای رسمی این تشکیلات منتشر شدند. سردبیر این نشریات هم رسولزاده بود که در عین حال سردبیری نشریه تکامل را هم به عهده داشت. حزب سوسیال دموکراتهای مسلمان یا جمعیت همت در سال ۱۲۸۳ در باکو تأسیس شد. این حزب با حزب سوسیالدموکرات قفقاز و حزب سوسیال دموکرات روسیه ارتباط نزدیک داشت و اکثر اعضای آن را کارگران مهاجر ایرانی تشکیل میدادند.
گروه سیاسی ایرانی همت که در باکو مستقر بود، در سال ۱۲۸۳ شعباتی از این حزب را در تبریز، تهران و مشهد تأسیس کرد. این شعبههای محلی که قرار بود رابط میان بلشویکهای روسیه و طبقه کارگر ایران باشند، در ایران با اسامی مجاهدین و اجتماعیون عامیون فعالیت میکردند. در سال ۱۲۸۴ کمیته سوسیال دموکرات ایران یا اجتماعیون عامیون ایران به عنوان شعبهای از حزب همت تأسیس شد و در همان سال شعب خود را در تبریز و سپس در سایر شهرها تأسیس کرد. در همین سال شعبه فرقه سوسیال دموکرات یا جمعیت ایرانی مجاهدین توسط حیدرخان عمواوغلی و ابراهیم میلانی در تهران و مشهد تشکیل شد. به گفته کسروی یک سال پیش از مشروطه ایرانیهای مقیم قفقاز از روی مرامنامه سوسیالدموکرات روس تشکیلاتی به نام اجتماعیون عامیون را به رهبری نریمان نریمانف به وجود آوردند.
انجمنی سری به نام «مرکز غیبی»!
رهبران همت، مخصوصاً حیدرعمواوغلی با همکاری اعضای کمیته انقلاب انجمن ملی برای ایرانیان قفقاز و سپس ایرانیان داخل کشور حزب اجتماعیون عامیون را تشکیل دادند. ارمنیهای سوسیال دموکرات تبریز و نیز مسلمانان سوسیال دموکرات آن شهر هر یک تشکیلات خاص خود را داشتند و مسلمانان با نام کمیته اجتماعیون عامیون تبریز یا فرقه مدافع اسلام فعالیت میکردند. در تبریز افرادی، چون علی دوافروش، حاج رسول صدقیانی و علی مسیو عضو این انجمن بودند و اعضای آن مثل اعضای انجمنهای مخفی، فدایی نامیده میشدند. این حزب یک کمیته مخفی و سرّی کوچک هم داشت که توسط حیدرخان تشکیل شد و مرکز غیبی نام داشت. پس از وقوع انقلاب مشروطه سران این تشکیلات مرامنامه اجتماعیون عامیون قفقاز را به فارسی ترجمه کردند و انجمنی مخفی به نام «مرکز غیبی» را به وجود آوردند. کسروی اشاره میکند که بین مجاهدان قفقازی و مجاهدان مرکز غیبی تبریز اختلافاتی وجود داشته است.
احسان طبری سرآغاز تشکیلات مارکسیستی ایران را به انجمنهای غیبی سوسیال دموکرات (اجتماعیون عامیون) که در تهران، رشت و تبریز شعبه داشت برمیگرداند. مراکز یا انجمنهای غیبی هستههای فعال اجتماعیون عامیون و ملکالمتکلمین و سید جمال واعظ در تهران و ملکالشعرای بهار و ابراهیم میلانی در مشهد عضو آن بودند. انجمن محلی فرقه مدافع اسلام سوسیال دموکرات ایران در تبریز در سال ۱۲۸۷ به دفاع از مشروطه بیانیهای را صادر کرد. جمعیت یا فرقه یا کمیته سوسیال دموکراتهای ارمنی ایران به رهبری گریگور یقیکیان عمدتاً در بندرانزلی و رشت فعال بودند. مؤسس فرقه سوسیال دموکرات ارامنه تبریز هم آرشاویر چلنگریان بود. در طی رویدادهای پس از مشروطه و در مقطع استبداد صغیر رسولزاده به ایران آمد و با کمک مشروطهخواهان ایرانی، ازجمله سلیمان میرزا اسکندری، سید محمدرضا مساوات، سید حسن تقیزاده و حسینقلیخان نواب حزب دموکرات را تشکیل داد. ملکالشعرای بهار هم در کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» به اسامی فوق و نیز وحیدالملک به عنوان اعضای حزب دموکرات عامیون اشاره میکند.
اجتماعیون عامیون و تمرکز در «حزب دموکرات»
همزمان با فعالیتهای مجلس دوم تشکیلات اجتماعیون عامیون فعالیتهای خود را در حزب دموکرات متمرکز کرد. پس از شکست محمدشاه و فتح تهران همزمان با افتتاح مجلس دوم مرکز فرقه اجتماعیون عامیون ایران در قفقاز تمام شعب این فرقه را تعطیل کرد. از این پس تمام مبارزات پارلمانی این تشکیلات در حزب دموکرات ایران متمرکز شد. اعضای شاخص این حزب رسولزاده به عنوان تئوریسین حزب و تقیزاده از رهبران آن در مجلس دوم بود. رسولزاده که در سازماندهی حزب دموکرات و تهیه اساسنامه و مرامنامه آن با عمواوغلی و تقیزاده همکاری میکرد، از سال ۱۲۸۸ سردبیری نشریه «ایران نو» ارگان حزب را به عهده گرفت. حزب دموکرات در مجلس دوم ۲۸ نماینده و در مجلس سوم ۳۱ نماینده داشت. در سال ۱۲۸۹ حیدرخان عمواوغلی حزب دموکرات مشهد را تأسیس کرد و ملکالشعرای بهار به انتشار روزنامه نوبهار پرداخت. این روزنامه ناشر افکار حزب دموکرات است و لذا بهار به عضویت کمیته ایالتی حزب در خراسان در آمد. روزنامه نوبهار به مدیریت ملکالشعرای بهار پس از روزنامه ایران نو درواقع سخنگوی حزب دموکرات شد. نشریات مروج افکار حزب دموکرات در شهرهای مختلف با اسامی گوناگونی چاپ و منتشر میشوند، ازجمله شفق در تبریز، ایران نو در تهران، نوبهار در مشهد، صدای گیلان در رشت، قزوین در قزوین، فروردین در ارومیه و زایندهرود در اصفهان. محفل رسمی دموکراتها مجمع ادب بود.
پس از تعطیلی مجلس سوم و تشکیل کابینه مهاجرت در سال ۱۲۹۵ احزاب دموکرات و اعتدالیون منحل شدند. حزب دموکرات بار دیگر توسط افرادی، چون ملکالشعرای بهار تشکیل شد و روزنامههای ایران، نوبهار و زبان آزاد به عنوان ارگان حزب منتشر شدند. جمعی از دموکراتها هم با رهبری سید محمد کمرهای تشکیلات و دموکراتهای ضد تشکیلی را با روزنامه «ستاره ایران» به عنوان ارگان رسمی خود راه اندازی کردند. در مجلس چهارم جمعی از دموکراتها با ائتلاف با اعتدالیها حزب اصلاحطلب و جمعی هم حزب سوسیالیست (اجتماعیون) را به عنوان اکثریت و اقلیت مجلس راه انداختند.
فرقه عدالت از دیگر بسترسازان حزب توده
فرقه عدالت به رهبری غفارزاده در سال ۱۲۹۵ در باکو تشکیل شد. این حزب هم مانند حزب همت با حزب سوسیال دموکرات روسیه در ارتباط بود و روزنامه «حریت» را به دو زبان فارسی و آذری چاپ میکرد. اسداللهخان غفارزاده اردبیلی دبیر اول فرقه، میرجعفر جوادزاده خلخالی (پیشهوری) سردبیر حریت و احمد سلطانزاده (آوتیس میکائیلیان) تئوریسین فرقه هستند. شغل اکثر اعضای کمیته عدالت در باکو معلمی، کارگری صنعت نفت، روزنامهنگاری و امثال اینهاست. علاوه بر میرزا اسدالله غفارزاده اولین رئیس کمیته پیشهوری سایر رهبران آن عبارت بودند از حیدرخان عمواوغلی، سلطانزاده و دکتر سلامالله جاوید که همگی مدتها در روسیه زندگی کرده بودند. احسان طبری و ابراهیم اوف به نقل از پیشهوری سال تأسیس حزب عدالت در محله صابونچی باکو را سال ۱۲۹۶ و مؤسس آن را سوسیال دموکراتهای قفقاز میدانند. غفارزاده صدر حزب و ارگان آن روزنامه بیرق بود. فرقه عدالت مهمترین تشکیلات سوسیالیستی کارگران ایرانی شاغل در باکو به شمار میآمد. این حزب خواهان استقرار جمهوریت در ایران بود و حتی احمدشاه را هم به عنوان اولین رئیسجمهور ایران در نظر گرفته بود. کمیته عدالت باکو در سال ۱۲۹۷ به کنسولگری در باکو حمله کرد و آن را به تصرف خود درآورد و کنسول ایران، ساعد را فراری داد. سپس غفارزاده رئیس کمیته را برای تماس با میرزا کوچکخان به ایران فرستاد، اما او در راه آستارا به بندرانزلی به دست یکی از مخالفان خود که او را از باکو تعقیب کرده بود به قتل رسید و پیشهوری جانشین او شد که تا سال ۱۲۹۹ که کمیته عدالت به گیلان منتقل شد دبیر این کمیته بود.
اولین کنگره به نام «فرقه کمونیست ایران»
اولین کنگره فرقه عدالت با حضور نمایندگانی از قفقاز، آسیای مرکزی، آذربایجان و گیلان در بندرانزلی با نام کنگره فرقه کمونیست ایران برگزار و سلطانزاده بهجای غفارزاده که چند ماه قبل به قتل رسیده بود دبیر اول شد. این کنگره تز رادیکال سلطانزاده را که معتقد بود ایران پس از انقلاب مشروطه انقلاب بورژوایی را پشت سر گذاشته است و باید وارد مرحله انقلاب کارگری، دهقانی یا سوسیالیستی شود، پذیرفت و تز حیدرخان عمواوغلی را که معتقد بود اقتصاد ایران در دوران ماقبل سرمایهداری و دولت زیر سلطه فئودالهاست و باید به سمت انقلاب ملی حرکت کرد رد کرد. یک ماه بعد حیدرخان جانشین سلطانزاده شد و تز او مورد قبول قرار گرفت. الموتی مینویسد که: اولین کنگره حزب کمونیست ایران به ریاست آقازاده از اعضای قدیمی کمیته عدالت در بندرانزلی و به ابتکار کمیته عدالت ترکمنستان در تاشکند که پس از باکو مهمترین مرکز فعالیتهای کمونیستی آسیای مرکزی و قفقاز بود، برگزار شد. در این کنگره نام کمیته عدالت بهطور رسمی تبدیل به حزب کمونیست ایران شد و حیدرخان که پیش از آن بنیانگذار حزب اجتماعیون عامیون بود، به رهبری حزب کمونیست برگزیده شد. از دیگر رهبران حزب کمونیست میتوان به سلطانزاده، پیشهوری و کامران آقازاده اشاره کرد. پس از قتل حیدرخان عمواوغلی در مناقشات نهضت جنگل در سال ۱۳۰۰ کریم نیکبین دبیر اول حزب کمونیست شد و حزب به تهران انتقال پیدا کرد. نیکبین بعدها در تصفیههای استالین کشته شد و حسین شرقی هم که به زودی به دستور استالین به قتل رسید، جانشین او شد.
مهاجرت کمونیستها از شمال به تهران
پس از انحلال جمهوری گیلان که کمونیستها در تشکیل آن نقش اساسی داشتند، حزب کمونیست فعالیتهای خود را از شمال به نواحی داخلی، مخصوصاً تهران منتقل کرد. این حزب در سال ۱۳۰۴ کانونهایی را در شهرهای اصفهان، تبریز، مشهد، تهران، کرمانشاه، بندرانزلی و برخی از شهرهای جنوب تشکیل داد. برخی از ارگانهای این کانونها عبارتند از روزنامه حقیقت در تهران، صدای شرق در مشهد، پیکار در رشت، کارگران آذربایجان در تبریز، نصیحت در قزوین و بانور (کارگر) به زبان ارمنی در تهران. بعدها حزب کمونیست با کمک حزب سوسیالیست شورای متحده اتحادیههای کارگران را تشکیل داد.
در سال ۱۳۰۶ دومین کنگره حزب کمونیست ایران در ارومیه برگزار شد. به گفته احسان طبری پس از این کنگره نیکبین در روسیه سخنگوی حزب، مرتضی علوی مدیر مجله پیکار در آلمان و پیشهوری رهبر آن در تهران بودند. در این کنگره سلطانزاده مجدداً عضو شورای مرکزی حزب شد. او هم بعدها به دستور استالین کشته شد.
کمونیستها در دوران سلطنت رضاخان
در دوران سلطنت رضاخان، مخصوصاً از سال ۱۳۰۶ به بعد بسیاری از رهبران و فعالان حزب کمونیست و فعالان کارگری وابسته به آن به زندان افتادند. بعضیها در زندان مردند و بعضیها هم تا پایان سلطنت رضاشاه یعنی سال ۱۳۲۰ در زندان بودند. برخی از این رهبران و فعالان حزب کمونیست همراه با روشنفکران مارکسیست هوادار دکتر تقی ارانی موسوم به گروه ۵۳ نفر از بنیانگذاران حزب توده بودند.
حزب توده پس از شهریور ۲۰
در نخستین انتخابات آزاد بعد از سقوط رضاخان در سال ۱۳۲۱، حزب توانست به موفقیت چشمگیری دست یابد و هشت تن از نامزدهای آن از تبریز، اصفهان، گیلان و تهران توانستند به مجلس معروف و تاریخی چهارم راه یابند. در آن مجلس ۸۰ نفری، نمایندگان تودهای توانستند فراکسیون بانفوذی را تشکیل دهند. حزب توده در سالهای پس از جنگ جهانی دوم که اتحاد شوروی در صحنه بینالمللی حضور خود را اعلام داشت، توانست بهسرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در جنگ منافع شوروی سابق با جریانهای وابسته به بریتانیا و امریکا این دوران تاریخی را رقم زند. حزب پس از تأسیس، با استقبال روبهرو شد و توانست کارگران و دانشجویان و زنان را به سبکی نوین سازماندهی کند. بسیاری از روشنفکران نیز به سوی حزب جلب شدند. همسویی حزب با شوروی و دفاع آن از کمونیسم (گرایش استالینیستی) موجب خروج برخی مخالفان از صفوف حزب شد و پس از شکست فرقه دموکرات، انشعابی گسترده در حزب رخ داد و گروهی از روشنفکران به رهبری خلیل ملکی حزب را ترک کردند و بخشی از رهبران حزب به ناچار به خارج از کشور رفتند. محمدرضا پهلوی در بهمن ماه ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران مورد سوءقصد قرار گرفت. روایت رسمی این بود که یک متعصب مذهبی وابسته به حزب توده مسئول ترور بوده است. پس از آن دولت حزب توده را منحل اعلام کرد. بعد از این اعلان، حزب به فعالیت مخفی روی آورد و بخشی دیگر از رهبران حزب به خارج از کشور رفتند. نورالدین کیانوری در خاطرات خود گفته که توسط یکی از اعضا در جریان قصد فخرایی برای ترور شاه قرار گرفته و ضمن پیگیری ماجرا سیاست حزب و نظر کمیته مرکزی مبنی بر مغایرت رسیدن به «اهداف انقلاب از راه ترور» را به او اعلام کرده است. تاریخنگاران حزب توده، این جریان را یکی از عوامل توفیق کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قلمداد کردهاند.