سرویس حوادث جوان آنلاین: سارق آماتور با همدستی یکی از دوستانش گوشی گوینده رادیو و تلویزیون را سرقت کرد و به خانه برد، اما کنجکاوی نامزدش راز سرقتهای سریالیشان را بر ملا کرد.
به گزارش جوان، چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و از دو پسر جوان موتورسوار به اتهام سرقت گوشی گرانقیمتش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من گوینده خبر یکی از شبکههای تلویزیون و چند سالی است در صدا و سیما مشغول به کار هستم. ساعتی قبل همراه یکی از همکارانم در میدان آزادی برای رفتن به خانهمان سوار تاکسی شدیم. در صندلی عقب کنار در نشسته بودم و شیشه در هم پایین بود و من هم با گوشیام در حال بررسی پیامکهایم بودم که موتور سیکلتی با دو سرنشین به تاکسی نزدیک شد و ترکنشین آن در یک چشم بهم زدن دستش را به داخل خودرو آورد و گوشیام را قاپید. در حالی که شوکه شدهبودم فریاد زدم «آیدزد» که سارق صورتش را به طرف من برگرداند و مرا نگاهی کرد و بعد از محل گریختند.
با طرح این شکایت پرونده گویند صدا و سیما به دستور قاضی مدرس، دادیار دادسرای ویژه سرقت برای بررسی و شناسایی سارقان در اختیار تیمی از کارآگاهان پایگاهپنجم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات مأموران با شکایتهای مشابه دیگری روبهرو شدند که همگی حکایت از این داشت سارقان از چندماه قبل در مناطق مختلف تهران گوشی شهروندان را سرقت میکنند. بررسیها نشان داد مالباختهها در ایستگاههای اتوبوس، داخل خودروها پشت چراغ قرمز و داخل خیابانها زمانی که با تلفن همراه در حال حرف زدن بودند از سوی دو پسر موتور سوار هدف سرقت قرار میگیرند.
هوشیاری مأمور پلیس دست سارقان را رو کرد
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت افسر پرونده متوجه شد گوشی سرقتی گوینده رادیو و تلویزیون از سوی سارق روشن شدهاست و احتمال داد که سارق قصد دارد از این طریق از مالباخته اخاذی کند. بنابراین برای شناسایی سارق با گوشی زن جوان تماس گرفت، اما فردی که گوشی در اختیارش بود گوشی را خاموش کرد. پس از این افسرپرونده چندین بار با گوشی سرقتی تماس گرفت، اما موفق به صحبت نشد تا اینکه ساعتی بعد زن جوانی با شماره افسر پرونده تماس گرفت و از او سؤال کرد که چرا چند بار با گوشی نامزدش تماس گرفتهاست. در چنین شرایطی افسر پرونده از زن جوان خواست بدون اینکه موضوع را به نامزدش اعلام کند به اداره پلیس برود.
زن جوان پس از حضور در اداره پلیس وقتی فهمید نامزدش سارق است، گفت: مدتی قبل با نامزدم که همایون نام دارد آشنا شدم و قرار بود به زودی با هم ازدواج کنیم. مدتی قبل متوجه شدم او با دختر دیگری هم ارتباط داشتهاست و به همین دلیل به رفتارهای او مشکوک شده بودم تا اینکه آن روز نامزدم پیش من آمد و گفت این گوشی را تازه خریده است. همان زمان چند باری گوشیاش زنگ خورد، اما او رد جواب داد و در نهایت هم گوشی را خاموش کرد. من احتمال دادم دوباره با دختر دیگری ارتباط پنهانی برقرار کرده است و نمیخواهد در حضور من با او حرف بزند به همین خاطر وقتی او برای انجام کاری از خانه بیرون رفت گوشیاش را روشن کردم و با شمارهای که در گوشی ثبت شدهبود، تماس گرفتم که تازه فهمیدم تماس از اداره پلیس بوده و نامزدم سارق است و این گوشی هم سرقتی است و او به همین دلیل گوشی را خاموش کرده است.
بدین ترتیب مأموران با همکاری زن جوان مخفیگاه همایون را شناسایی و وی را دستگیر کردند. متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستی یکی از دوستانش به نام سیاووش اعتراف کرد و مأموران نیز سیاووش را دستگیر کردند. دو متهم روز قبل به دادسرا منتقل شدند و پس از اعتراف به دستور قاضی مدرس برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
گفتگو با یکی از متهمان
همایون شما در بازجوییها گفتی که سابقهدار نیستی، چه شد که سارق شدی؟
بله، من سابقه دار نیستم و اولین بار است که دستگیر شدم. واقعیتش بیکار بودم و برای اینکه هزینه عروسیام را تأمین کنم روی به سرقت آوردم.
قبلاً به چه کاری مشغول بودی؟
من پیک موتور کار میکردم، اما مدتی قبل به خاطر بدهی موتور سیکلتم را فروختم و بیکار شدم. از طرفی هم قرار بود با نامزدم ازدواج کنم و به پول نیاز داشتم که به سراغ سیاووش رفتم و از او خواستم برای من کاری پیدا کند که او هم گفت بیکار است و پیشنهاد داد با هم به سرقت برویم.
خبر داشتی نامزدت تو را لو داد؟
بله، آن روز وقتی مأمور پلیس زنگ زد و من گوشی را خاموش کردم نامزدم فکر کرد من با زن دیگری ارتباط دارم که با آن شماره تماس گرفته بود و اینگونه راز سرقتهای سریالی ما بر ملا شد.
شما که سابقه دار نبودی اولین سرقت را چطور انجام دادید؟
زمانی که من و دوستم تصمیم به سرقت گرفتیم چند روزی در اطراف تهران تمرین سرقت کردیم و بعد به داخل خیابان رفتیم. آن روز به یاد دارم در اولین سرقت گوشی زن جوانی را قاپیدم.
آنقدر ترسیده بودیم که پس از فرار گوشی سرقتی را در سطل زباله انداختیم، اما بعد کم کم گوشی قاپی برای ما عادی شد.
چند وقت است سرقت میکنید؟
از سه ماه قبل شروع کردیم و معمولاً هم هفتهای ۵ تا ۶ گوشی سرقت میکردیم و گوشیهای سرقتی را هم به مالخری در کرج میفروختیم.