کد خبر: 980022
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۳
ابوالحسن سلطانی‌زاده
سرويس سياسی جوان آنلاين: دیپلماسی یکی از پایه‌های قدرت نرم و یک اصل پایدار برای حل و فصل مناقشات بین‌المللی و منطقه‌ای محسوب می‌گردد.
در واقع دیپلماسی به معنای دانش و فن هدایت روابط خارجی و حل و فصل منازعات با استفاده از عوامل سیاسی، فرهنگی، روانی، حقوقی و تبلیغاتی می‌باشد و در این میان مهم‌ترین رکن دیپلماسی فرآیند مذاکره است.
در بررسی منظومه فکری مقام معظم رهبری یکی از کلیدواژه‌های پرتکرار و پرمعنا مفهوم مذاکره می‌باشد و این معنا و اهمیت آن زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس آن‌ها امریکا در طول ۴۰ سال گذشته برای رخنه و نفوذ در ساحت انقلاب اسلامی هیچ گاه از موضوع مذاکره غفلت نکرده‌اند و به همین دلیل نیز رهبر معظم انقلاب مذاکره با امریکا را روزنه‌ای برای نفوذ دانسته و بر هوشیاری و پرهیز مسئولان در برخورد با این مقوله تأکید داشته‌اند.

ایشان در همین رابطه در تاریخ ۱۲ آبان فرمودند: «مذاکره با امریکا هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد، با مذاکره نه تحریم‌ها کم می‌شود و نه فشارها. منع مذاکره با امریکا یکی از ابزار‌های مهم بستن راه ورود آنان به ایران عزیز است، جمهوری اسلامی ایران با منع مستدل مذاکره راه نفوذ و ورود مجدد امریکا به کشور را سد کرده است. آن‌ها نشستن مقامات ایرانی پشت میز مذاکره را به معنای زانو زدن جمهوری اسلامی می‌دانند و از اصرار بر مذاکره این هدف را دارند که به جهانیان بگویند فشار حداکثری و تحریم‌ها سرانجام نتیجه داد و ایرانی‌ها به زانو درآمدند.»

اکنون سؤال اساسی در تبیین این فرمایشات این است که چرا مذاکره مشکلات را حل نمی‌کند و این منع مستدل مذاکره چه مبانی و پایه‌ای دارد؟
در پاسخ به این سؤالات به نظر می‌رسد بهترین روش، پی بردن به مبانی معرفتی طرفین مذاکره می‌باشد. با اشراف به چرایی و چیستی و اهداف مذاکره‌کنندگان تفاوت جوهری و مبنایی این نگرش‌ها روشن می‌شود که در این تحلیل به اجمال به این مهم می‌پردازیم.

الف) مذاکره از نگاه امریکا و اروپا
۱ ـ مذاکره الزاماً برای به توافق رسیدن یا قانع کردن طرف مقابل نیست بلکه می‌تواند مذاکره برای مذاکره باشد و در خلال آن به اعمال فشار، وقت‌کشی و فرصت‌سوزی، تهدید و ایجاد انحراف در تمرکز و توجیه حریف پرداخت بدون آنکه اراده‌ای برای حل مسائل داشته باشید، در واقع در فرآیند مذاکره زمانبر بودن مذاکرات است که نتیجه دلخواه حاصل می‌شود نه رسیدن به پایان مذاکرات.
۲ ـ در مذاکره تبادل به معنای امتیازدهی در کار نیست و فقط باید امتیاز گرفت و هرگز نباید به حریف امتیاز قابل توجهی اعطا شود.
۳ ـ مذاکره موفق مذاکره‌ای است که رقیب را تا آخرین حد امکان به عقب برانید و در مقابل ذره‌ای از موقعیت خود عدول نکنید.
۴ ـ در مذاکره طول مذاکره اهمیتی ندارد حتی طولانی کردن آن مفیدتر هم است. با مذاکره می‌توان کلافی سردرگم از موضوعات متعدد که در ابتدا اصلاً مطرح نبوده ایجاد کرد و آن‌ها را به دور دست و پای حریف پیچید و با هر دور مذاکره این موضوعات را مطرح و محدودیت‌ها را بیشتر کرد.
۵ ـ در مذاکره، رقیب باید احساس کند که ادامه مذاکره برای او امتیازاتی خواهد داشت و از امتیاز دادن نباید خسته و ناامید شود. در این جهت می‌توان گاهی شبه‌امتیازاتی داد و از آن‌ها به عنوان نشانه‌های پیشرفت بهره‌برداری تبلیغاتی کرد، اما همین اندک امتیازات نباید راهبردی باشد.
۶ ـ در مذاکره، سایه فشار‌های امنیتی و تهدیدات روانی باید بسان چتری همواره بالای سر حریف قرار داده شود مثل سایه جنگ.
۷ ـ مذاکره یعنی تحمیل قاعده برد ـ باخت و هرگز برد ـ برد معنا ندارد.
۸ ـ مذاکره بدون پیش‌شرط معنا ندارد.
۹ ـ در مذاکره هرگز نباید بنا را بر اعتماد گذاشت و بر اساس حمله پیشدستانه باید حریف را در گوشه رینگ قرار داد.
۱۰ ـ مذاکره یعنی با کمترین هزینه، حریف را به زانو درآوردن.
۱۱ ـ در مذاکره حمایت از سیگنال‌های داخلی و جریان‌های همسو برای تحمیل پذیرش نرمش به رقیب یک اصل است.
۱۲ ـ در مذاکره، استراتژی حاکم، شراکت طرفینی نیست بلکه القای نرمالیزاسیون یعنی پذیرش هنجار‌های تعریف شده می‌باشد.
امریکا و اروپا معتقدند با همین اصول بوده که توانسته‌اند امپراطوری عثمانی یا شوروی سابق را از پای درآورند.

ب) مذاکره از نگاه جمهوری اسلامی ایران
۱ ـ در مذاکره، معامله بر سر حقوق و منافع ملی کشور هیچ معنایی ندارد بلکه صرفاً روشی است برای تأمین منافع ملی.
۲ ـ مذاکره باید صریح، شفاف، روشن و هدفمند باشد.
۳ ـ مذاکره باید معقول، سازنده، منطقی و بر مبنای احترام متقابل باشد.
۴ ـ مذاکره تحت فشار، تهدید و ارعاب هیچ گونه مشروعیتی ندارد و نباید یک طرف طلبکارانه و طرف مقابل، بدهکار قلمداد شود.
۵ ـ پایبندی طرفین به اجرای تعهدات ضامن حفظ هر گونه توافقی می‌باشد، لذا اجرای یکجانبه تعهدات یعنی نقض توافق.
۶ ـ مذاکره باید کم‌هزینه و پرفایده باشد.
۷ ـ شروع، گستره و پایان مذاکره باید معلوم باشد و نباید نداشتن محدودیت زمانی اصل باشد.
۸ ـ ماهیت و موضوع مذاکره باید صرفاً مسئله‌ای باشد که روی آن توافق شده است، لذا وارد کردن موضوعات دیگر یعنی پررنگ کردن حاشیه‌ها از متن.
۹ ـ مذاکره بر مبنای تعامل است و نه تقابل، بنابراین نباید به مبانی معرفتی مذاکره برای حصول توافق خدشه وارد کرد.
اکنون با ذکر مبانی معرفتی و تفاوت جوهری نگاه مذاکره‌کنندگان بهتر می‌توان به خوش‌بین نبودن پیر روشن ضمیر انقلابمان به مذاکرات برجامی پی برد زیرا ایشان مکرراً فرموده بودند که مشکل غرب با ایران اسلامی موضوعاتی نیست که با مذاکره حل شود بلکه آن‌ها با اصل وجودی انقلاب اسلامی مشکل دارند و به چیزی کمتر از اصل هدم انقلاب قانع نیستند و چه ژرف‌نگرانه فرمود خمینی کبیر که «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم این است که دشمنان ما تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند و به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی‌دارند مگر اینکه شما را از دین‌تان برگردانند» {صحیفه نور ج ۲۰ ص ۲۷۳}.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار