کد خبر: 980341
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۳
سرویس حوادث جوان آنلاین: دختر ۱۷‌ساله وقتی فهمید خانواده‌اش با ازدواج او با مرد ۳۵ ساله‌ای مخالف هستند مادرش را بی‌هوش کرد و پس از سرقت میلیاردی از خانه‌شان همراه مرد مورد علاقه‌اش به ترکیه رفت، اما چند روز بعد مرد شیاد از ترکیه گریخت و او را تنها گذاشت.

به گزارش جوان، چندی قبل مأموران پلیس با تماس تلفنی شهروندی در جریان سرقت میلیاردی از خانه‌ای در شمال تهران قرار گرفتند. مأموران دریافتند مرد صاحبخانه وقتی از سفر کاری به خانه‌اش بر می‌گردد، مشاهده می‌کند سارق یا سارقانی همسرش را بی‌هوش کرده و از گاوصندوق خانه‌اش پول، طلا و اموال گرانقیمت را سرقت کرده‌اند. بنابراین مأموران برای بررسی بیشتر راهی بیمارستانی شدند که زن صاحبخانه در آنجا بستری بود. مرد صاحبخانه به مأموران گفت: من تاجر فرش هستم و خانه‌ام در یکی از خیابان‌های شمال تهران است. چند روز قبل برای خرید فرش به تبریز رفتم و همسر و دختر خوانده‌ام در تهران ماندند. ساعتی قبل وقتی از سفر کاری به خانه برگشتم، دیدم وسایل خانه بهم ریخته است و همسرم بی‌هوش داخل پذیرایی افتاده‌است که او را به سرعت به بیمارستان منتقل کردم و پزشکان اعلام کردند اگر ساعتی دیرتر به خانه می‌رسیدم امکان داشت همسرم به خاطر ماده بی‌هوشی که به او خورانده بودند، فوت می‌کرد.

دخترم برای سرقت میلیاردی مرا بی‌هوش کرد
زن میانسال در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و شوهرم بچه دار نمی‌شدیم و به همین خاطر ۱۶‌سال قبل از شیرخوارگاهی دختر یک‌ساله‌ای را به فرزندی گرفتیم و اسم او را پونه گذاشتیم. من و پونه در این چند روزی که شوهرم مسافرت بود تنها بودیم تا اینکه ۲۴‌ساعت قبل پونه از من اجازه گرفت و به جشن تولد یکی از دوستانش رفت. چند ساعت بعد او در حالی که مقداری کیک تولد با خودش آورده بود به خانه آمد و گفت این کیک را دوستش برای من فرستاده است. با اصرار او کیک را با چایی خوردم که کم کم حالم بد شد و بی‌هوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه الان در بیمارستان به هوش آمدم که فهمیدم زمانی که من بی‌هوش بودم با کلید من در گاوصندوق خانه‌مان باز شده و تمامی طلاها، سکه‌ها و پول‌های خارجی که حدود یک‌میلیارد تومان ارزش داشته سرقت شده است.

وی در ادامه گفت: من احتمال می‌دهم پونه و پسر مورد علاقه‌اش این نقشه را طراحی و اموال ما را سرقت کرده‌اند. چون مدتی قبل پونه، مرد ۳۵‌ساله‌ای را به نام حسام که از طریق شبکه‌های اجتماعی با او دوست شده‌بود، برای ازدواج به ما معرفی کرد، اما وقتی شوهرم درباره او تحقیق کرد، فهمیدیم که او خلافکار است و همسرش را طلاق داده‌است و به همین دلیل با ازدواج آن‌ها مخالفت کردیم و الان فکر می‌کنم، حسام برای انتقام‌گیری دخترم را فریب داده و این نقشه را طراحی و اجرا کرده است.

فرار سارقان به ترکیه
با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور قاضی پرونده تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند.
بررسی‌های مأموران نشان داد پونه از مدت‌ها قبل با مرد خلافکاری به نام حسام ارتباط دارد و پس از این حادثه هم هر دوی آن‌ها به طرز مرموزی ناپدید شده‌اند. بنابراین مأموران پونه و حسام را به عنوان مظنونان سرقت تحت تعقیب قرار دادند، اما هر چقدر تلاش کردند ردی از آن‌ها نیافتند تا اینکه در تحقیقات تخصصی دریافتند دو متهم چند روز پس از حادثه به صورت غیر‌قانونی از مرز‌های غربی به کشور ترکیه گریخته‌اند.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه متهمان در کشور ترکیه از سوی پلیس اینترپل ادامه داشت به مأموران خبر رسید پونه به سفارت ایران در ترکیه رفته‌است و از آن‌ها خواسته او را به ایران برگردانند. بدین ترتیب پونه پس از بازگشت به ایران از سوی مأموران در فرودگاه بازداشت شد.

پسر مورد علاقه‌ام مرا در ترکیه جا گذاشت
متهم پس از دستگیری به مأموران گفت: مدتی قبل در فیسبوک با مرد جوانی به نام حسام آشنا شدم. او خودش را مهندس معرفی کرد و به من ابراز علاقه کرد و در نهایت وقتی فهمید پدر و مادرم پولدار هستند پیشنهاد ازدواج داد. حسام با حرف‌هایش مرا فریب داد به طوریکه من عاشق او شدم و تصمیم گرفتم هر طوری شده با او ازدواج کنم. وقتی موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم آن‌ها مخالفت کردند و من هم اصرار کردم، اما فایده‌ای نداشت. حسام وقتی فهمید پدر و مادرم مخالف هستند، پیشنهاد داد که آن‌ها را بکشیم تا اموالشان به من برسد. او می‌گفت با ثروتی که به من می‌رسد، می‌توانیم زندگی خوبی را در یکی از کشور‌های اروپایی آغاز کنیم و با آن ثروت به آرزوهایم برسم، اما من مخالفت کردم و در نهایت راضی شدم مادرم را بی‌هوش کنم و طلا‌های او را سرقت کنیم و با پولش به کشور استرالیا برویم. آن شب نقشه را حسام طراحی کرد و کیک تولد را با داروی بی‌هوشی که تهیه کرده‌بود، آلوده کرد و من هم به مادرم خوراندم. وقتی مادرم بی‌هوش شد در را باز کردم و حسام وارد خانه‌مان شد و با کلیدی که در اختیار مادرم بود گاوصندوق را خالی کردیم. ما چند روزی در یکی از شهر‌های شمالی مخفی شدیم و بعد دو نفری به صورت قاچاق به کشور ترکیه رفتیم. آنجا سه روز در هتل بودیم و قرار بود حسام کار‌های سفرمان به کشور استرالیا را انجام دهد که ناگهان ناپدید شد و تازه فهمیدم که او به خاطر سرقت اموال خانواده‌ام مرا فریب داده‌است. پس از این به سفارت ایران رفتم و موضوع را برای آن‌ها توضیح داد و کارکنان سفارت هم مرا به ایران برگرداندند.

در حالی که تحقیقات برای دستگیری حسام ادامه دارد، متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار مقام قضایی دادسرای ویژه نوجوانان و اطفال قرار گرفت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار