سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: متأسفانه کپیکاری سالهاست در رسانه ملی به یک رویه تبدیل شده است حتی برخی مدیران این رسانه که ادعای تولید ملی دارند وقتی به منصب میرسند عرصه را برای کپیکارها بیشتر از همه باز میکنند. اما مدتی است از شبکه نسیم مسابقهای پخش میشود که اگر حتی این برنامه کپی هم باشد ارزش تمجید را دارد.
از دیرباز در رسانه ملی مسابقات مختلف با اشکال گوناگون داشتهایم؛ مسابقاتی که شاید مشهورترین آنها مسابقه «محله» برای بچهها و مسابقه «هفته» برای بزرگسالان بود. در دهه ۷۰ هم مسابقه «راز سیب» با اجرای فرهاد جم تحولی در نوع مسابقات تلویزیونی محسوب میشد، اما همان زمان با وجودی که کمتر کسی ماهواره داشت رسانهها در نقد آن نوشتند این برنامه کپی از یک مسابقه خارجی است. مسابقه «بی کرایه» به تهیهکنندگی آرش گودرزی و اجرای محمد نادری که خلاقیتی جدید در اجرای مسابقات تلویزیونی است اگر مانند سایر مسابقات تلویزیونی کپیکاری هم نباشد باز هم قابل تقدیر است. «بی کرایه» جدا از اجرای خوب و توانمند محمد نادری عناصر زیادی برای دیدن دارد مهمترین آن مردمی بودن است برخلاف مسابقات رایج تلویزیونی که معمولاً سازمانها و ساختارها به صورت گزینشی شرکتکنندگان را به این مسابقات گسیل میدارند یا به صورت کلیشهای و خستهکننده از بازیگران و فوتبالیستها استفاده میکنند و خودشان سرگرم میشوند تا مردم، انتخاب شرکتکنندگان در «بی کرایه» مردم کوچه و بازار هستند. همانهایی که اغلب فقط از آنها اسمی برده میشود ولی در شادیها و منفعتهای سلبریتیها جایی ندارند.
ارزان و کمهزینه بودن «بیکرایه» آن هم در شرایط اقتصادی فعلی نیز یک عنصر مثبت دیگر است. فضای مسابقه یک تاکسی ون ساده است؛ هرچند سقف آن برای فضاسازی تغییر داده شده، اما انصافاً کمهزینه است. «بیکرایه» اقشار مختلف مردم را برای اولین بار به صداوسیما آورده است؛ از کاسب و خرده پا تا زن خانهدار به راحتی میتوانند در مسابقه مشارکت میکنند بدون اینکه دوربین مخفی برای خنداندن باشد یا طیف خاصی شناسایی شوند، مرد بیادعای بازنشسته که فرزندی معلول دارد بدون هیچ گزینشی و به شکلی مردمی در مسابقه حاضر میشود و از مشکلاتش حرف میزد. مسابقهای که شاید در بین آنها آدمهای اتوکشیده یا مسئول هم پیدا شود، اما برخلاف ساختار اکثر برنامههای تلویزیونی که سعی دارد ایرانیان را شمال شهرنشینان بیدرد نشان بدهند شرکتکنندگان این مسابقه همراه با حرفها و دردهایشان سوار تاکسی میشوند. نادری اجراکننده مسابقه و همان راننده تاکسی همان گونه که تهیهکننده مسابقه میگوید گزینه خوبی برای اجراست، چون مردم او را میشناسند و همین باعث میشود تا جلوی کلاهبرداریهای احتمالی در فضای حقیقی گرفته شود؛ یک بازیگر مشهور و محبوب به عنوان راننده تا حدی جلوی این سوءاستفادههای احتمالی را میگیرد. البته محمد نادری هم خوب با مردم ارتباط میگیرد و با شرکتکنندگان مسابقه که بدون هیچ آمادگی سوار تاکسی شدهاند برای برنده شدن همراهی میکند تا دست خالی پیاده نشوند. همزمان با نادری مخاطب هم همین انتظار را از مجری دارد که با آنها بسازد. از طرفی اینکه فردی نتواند از عهده سادهترین سؤالات بربیاید و بعد از آن به اسباب تمسخر دیگران تبدیل شود، ناراحتکننده است، اما نادری هوشمندانه فضا را چنان صمیمانه اداره میکند که مخاطب متوجه میشود هدف تنها مسابقه نیست بلکه ارتباط با مردم کوچه و خیابان است.
«بیکرایه» از نظر تیتراژ هم جالب عمل کرده و تیتراژ این برنامه نشان میدهد که یک ایده خام و رفع تکلیفی روی آنتن نرفته و برای شرکتکنندگان و مخاطبان ارزش قائل بودهاند. همچنین تنظیم سؤالات خاص برای هر قشر از جامعه که متناسب با سطح فکری و تحصیلی و سنی آنها باشد، نشان میدهد «بی کرایه» مثل برخی از برنامههای تلویزیونی نیست که چهار نفر یک کار کمهزینه ساخته باشند، بلکه سازندگان به وقت و نگاه مردم احترام گذاشتهاند. در کل و با وجود همه این مشخصهها میبینیم میتوان یک برنامه مناسب با هزینه کم در این شرایط اقتصادی برای مردم تولید کرد که مخاطبپسند هم باشد.