سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، ساعت۲ بامداد یکشنبه ۲۶آبانماه امسال مأموران کلانتری۱۵۶ افسریه با تماس تلفنی کارکنان بیمارستان بعثت از قتل مرد جوانی با خبر و راهی محل شدند. مأموران در بیمارستان با جسد مرد ناشناسی روبهرو شدند که با اصابت ضربه چاقو به ساق پایش به قتل رسیده بود. بررسیهای مأموران نشان داد پیکر نیمهجان مرد جوان ساعت۲۲ شب از سوی دو مرد پراید سوار به بیمارستان منتقل شده است که چند ساعت بعد وی به خاطر خونریزی شدید فوت میکند.
پس از اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی در محل به تحقیق پرداختند. تیم جنایی در بازرسی بدنی از مقتول با پیدا کردن کارت عابر بانکی هویت مقتول ۴۵ساله را به نام قنبر شناسایی کردند. یکی از اعضای خانواده مقتول به مأموران گفت: قنبر شغل آزاد داشت و به همین خاطر با افراد زیادی در ارتباط بود. روز قبل از حادثه برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت که الان متوجه شدیم او به قتل رسیده است.
مأموران در نخستین گام، دو سرنشین پراید که مقتول را به بیمارستان منتقل کردهبودند، شناسایی کردند که مشخص شد این دو مرد هنگام عبور از یکی از خیابانهای افسریه با پیکر خونین مرد جوان روبهرو میشوند و او را برای درمان به بیمارستان منتقل میکنند و هیچ دخالتی در مرگ وی نداشتهاند، اما از ترس اینکه مأموران به آنها مشکوک نشوند از بیمارستان فرار میکنند.
در گام بعدی مأموران دریافتند مقتول با افرادی در حوالی افسریه اختلاف داشته و چند باری هم با آنها درگیر شدهاست. بنابراین احتمال دادند که وی در درگیری با یکی از افراد محله افسریه به قتل رسیدهباشد و بنابراین به خانواده مقتول آموزش دادند تا اینکه مشخص شد قنبر چند روز قبل از حادثه با یکی از دوستانش که مرد ۳۸سالهای بهنام فردوس است درگیری داشته است. بنابراین مأموران پلیس دو روز قبل فردوس را به عنوان مظنون به قتل دستگیر کردند. متهم ابتدا در بازجوییها منکر قتل مرد جوان شد، اما صبح دیروز وقتی برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد به قتل قنبر اعتراف کرد. متهم به دستور بازپرس ویژه قتل برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با قاتل
در بازجوییها گفته بودی مقتول دوست شما بوده است، چه شد که او را به قتل رساندی؟
بله، مدتی قبل در مغازه موبایل فروشی یکی از دوستانم بودم که با مقتول آنجا آشنا شدم. در واقع او دوست مشترک من و دوست موبایل فروشم بود. من به رفتارهای او مظنون شدم که باعث درگیریهای ما شد.
چه رفتاری انجام داده بود که مستحق مرگ بود؟
پس از اینکه با او آشنا شدم با هم رفت و آمد خانوادگی پیدا کردیم که مدتی قبل به رفتارهای او مشکوک شدم و احتمال دادم با همسرم ارتباط دارد و همین موضوع باعث آزار من شده بود.
یعنی فقط با یک احتمال باید یک نفر را کشت؟
نه، من قصد قتل نداشتم و این حادثه اتفاقی بود و واقعیتش او پشت سر من حرف میزد که روز حادثه با او قرار گذاشتم تا در این مورد حرف بزنیم.
چه حرفی پشت سر شما زده بود؟
به خاطر همین موضوع ما چند باری دعوا کرده بودیم که به دوستانش گفته بود من فردوس را کتک زدهام و فردوس هر وقت مرا میبیند از ترس فرار میکند که پس از شنیدن این حرفها خیلی عصبانی شدم و با او قرار گذاشتم با هم حرف بزنیم که این اتفاق مرگبار رخ داد.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
شب حادثه وقتی یکدیگر را دیدیم به او گفتم واقعیتش را بگوید که با زن من ارتباط دارد یا نه که با هم درگیر شدیم و با چاقو به من حمله کرد. در درگیری کنار جدول پایش لغزید و زمین خورد و چاقو از دستش افتاد که چاقو را برداشتم و یک ضربه به پایش زدم. من قصد قتل نداشتم و یک ضربه زدم که او را بترسانم، اما متأسفانه فوت کرد.
چرا پس از قتل فرار نکردی؟
من فکر نمیکردم او فوت کردهباشد. پس از حادثه چند باری به صورت مخفیانه به در خانهشان رفتم و هیچ پرده سیاهی یا بنر تسلیتی در آنجا ندیدم که فکر کردم او زخمی شدهاست و به همین خاطر فرار نکردم تا اینکه وقتی دستگیر شدم فهمیدم او فوت کرده است.