سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: گمانم حدود یک ماه پیش بود که بحث محل سینمای رسانهها در جشنواره فیلم فجر بالا گرفت. جمعی از اهالی رسانه اعتقاد داشتند که پردیس ملت به دلیل وضعیت دسترسی و نداشتن آنتن دهی قوی و همچنین نبود فضای مناسب برای خبرنگاران، تناسبی با برگزاری جشنواره ندارد و باید محل سینمای رسانه به برج میلاد منتقل شود.
گروهی دیگر هم طبعاً اعتقاد داشتند که کیفیت سینماهای برج میلاد مناسب نیست و از طرفی شلوغی بیش از حد و عدم توانایی در کنترل ورود و خروج مراجعین و ورود افراد غیرمرتبط (به دلایل مختلف) و همچنین برگزاری جشنواره امسال در زمانی حساس باعث میشود که به برج میلاد همیشه بیش از ظرفیتش پر شود و مجال کار به اهالی رسانه ندهد. من البته با گروه اول هم راهتر بودم و اعتقاد داشتم که اگرچه میلاد صد در صد برای برگزاری جشنواره مناسب نیست، اما از ملت بهتر است.
بعد از آن کمپین درباره تقاضای بازگشت جشنواره به برج میلاد شکل گرفت و جمعی از اهالی رسانه که مستقیم و غیرمستقیم با رسانههای سینمایی مرتبط بودند_و من هم یکی از آنها بودم_ به این کمپین پیوستند.
بعد هم بعد از بحثهای مختلفی، درنهایت اسامی امضا کنندگان به همراه نامه در رسانهها منتشر شد. تا اینجای کار یک اتفاق خوب افتاده بود. اهالی رسانه بر اساس رسالتی که دارند تا مشکلات را رفع و اصلاح کنند دور هم جمع شده و تقاضایی را طرح کرده بودند. صد البته همانطور که گفتم جماعتی هم بودند که با دلیل اعتقاد داشتند ملت از میلاد بهتر است. نامه منتشر شد و خیلیها از جمله مسئولان جشنواره و مدیران سینمایی هم لابد این درخواست را دیدند و شنیدند. اما از اینجا به بعد وقتی با وجود استدلالها، مدیران جشنواره نتوانستند خواسته ما را عملی کنند تکلیف چیست؟
آیا باید همچنان بر درخواستمان اصرار کنیم و تا ته ماجرایی پیش برویم که لابد به ناراحتی و حاشیه خواهد رسید؟ یا باید به قانون تن دهیم و سعی کنیم با مجاب کردن مدیران، دست کم برای دوره بعد جشنواره فضای بهتری مهیا سازیم؟ اتفاقی که دبیر جشنواره هم به نوعی آن را تایید کرده و گفته که مجموعهای دیگر برای جشنواره در حال ساخت است. خبری که امیدوار کننده است و بی شک حاصل همین کمپینها و فعالیتهای صنفی شبیه این است. از این پس، اما بنده و خیلی از رفقای رسانهای معتقدیم اصرار و ایستادن بر این خواسته وقتی از سوی روابط عمومی و مدیریت جشنواره، رسما محل سینمای رسانهها اعلام شده است دیگر چندان منطقی و درست به نظر نمیرسد.
تا آنجایی هم که من رفقای رسانهای ام را میشناسم هیچ کدام هم اهل ارجحیت دادن منافع شخصی به منافع جمعی و گروهی نیستند. حالا هم اگرچه خواسته مان نابجا نبودهو از همان آغاز برای این خواسته دلیل داشتهایم، اما گمان میکنم وقتی مسئولان با توجه به جمیع جهات و بعد از شنیدن درخواست ما با کنار هم قرار دادن همه چیز به این نتیجه رسیده اند که امسال خواسته ما امکان عملی شدن ندارد، شاید بهتر است که مثل همیشه تن به قانون دهیم و تلاش کنیم تاپیگیر مطالباتمان برای جشنواره آینده باشیم.
حالا که به برگزاری جشنواره فیلم فجر نزدیک میشویم شاید بهتر آن است که از حواشی عبور کنیم و خود را برای برگزاری جشنوارهای باشکوه آماده سازیم. جشنواره که اگر در آن با جدیت حاضر شویم میتوانیم کمک حالی برای سینمای امروز باشیم. سینمایی که میتواند فکر بسازد، آدم تربیت کند و فرهنگ را رشد دهد.