کد خبر: 985208
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۱:۲۲
خصوصیات فرماندهی سردار سلیمانی در گفت‌وگوی «جوان» با یکی از همرزمانش
یادم است فرماندهان به اسارت درآمده تروریست‌ها خودشان اعتراف می‌کردند که فرق بین ما و شما در همین کادرپروری است. می‌گفتند ما نمی‌توانیم از دل مردم بومی نیروی مستعد برای خودمان تربیت کنیم، اما دقیقاً همین موضوع نقطه قوت شماست. خوشبختانه حاج‌قاسم آن‌قدر نیرو و کادر ساخته که تا قیامت در ثواب جهاد جبهه مقاومت اسلامی سهیم و شریک باشد
علیرضا محمدی
سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: هم‌صحبت ما یکی از همرزمان سپهبد شهید قاسم سلیمانی است که از دوران دفاع مقدس تا تشکیل نیروی قدس سپاه و سپس فرماندهی شهید سلیمانی بر این نیرو، سابقه آشنایی و همراهی با سردار سلیمانی را دارد. وی معتقد است اگرچه حاج‌قاسم معروف‌ترین چهره نظامی ایران در سراسر جهان بود و قابلیت‌ها و خصوصیات منحصر به‌فرد بسیاری داشت، اما نهایتاً او (چنانچه خود می‌گفت) یکی از سربازان جان بر کف ایران و ولایت بود که عمرش را وقف اعتلا و پیشرفت ایران اسلامی کرد. یعنی همان کاری که پاسدار‌ها و دیگر نیرو‌های نظامی کشورمان سال‌هاست انجام می‌دهند و با این تعریف، سردار سلیمانی‌های بسیاری چه در ایران و چه در محور مقاومت وجود دارند که جایگزین شایسته‌ای برای ایشان باشند. گفت‌وگوی ما با رحمان رضایی همرزم شهید سلیمانی زوایایی از خصوصیات فرماندهی این شهید گرامی را پیش روی‌مان قرار می‌دهد. با این توضیح که «رحمان رضایی» نام مستعار همرزم حاج‌قاسم است.

آقای رضایی آشنایی شما با سردار سلیمانی به چه زمانی برمی‌گردد؟
من ایشان را در بحبوحه عملیات بدر از نزدیک دیدم. اوایل بیشتر یک ارتباط کاری و همرزمی داشتیم. آن زمان بنده مسئول عملیات قرارگاه غرب کشور بودم که به منطقه هفت کشوری موسوم بود. جلسه‌ای در قرارگاه داشتیم که شهید سلیمانی هم آمد. یادم است بر اثر بمباران شیمیایی دشمن در عملیات بدر، چشمش آسیب دیده بود. بعد از آن هر بار که عملیات عمده‌ای در غرب کشور انجام می‌گرفت، مثل کربلای یک یا سایر عملیات از این دست، حاج‌قاسم به غرب می‌آمد و ایشان را ملاقات می‌کردیم. بعد از جنگ و تشکیل نیروی قدس سپاه، من در این نیرو بودم تا اینکه شهید سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس رسید و از آن زمان آشنایی و رفاقت ما بیشتر شد.

شما از بدو تشکیل نیروی قدس در آن خدمت می‌کردید؟
بله، در دوران دفاع مقدس بنده در قرارگاه برون‌مرزی رمضان خدمت می‌کردم. بعد‌ها هسته اولیه نیروی قدس از قرارگاه رمضان یا سپاه ۱۵ رمضان شکل گرفت. مدتی در عملیات این نیرو بودم تا اینکه شهید سلیمانی به فرماندهی آن رسید. در دوره فرماندهی ایشان یک سال را در همان واحد عملیات خدمت کردم و حدود سه، چهار سال هم مشاور ایشان بودم.

پس از نزدیک با شیوه فرماندهی ایشان آشنایی دارید، حاج‌قاسم چه داشت که نیروهایش این‌قدر شیفته‌اش بودند؟
حاج‌قاسم پدر نیروهایش بود. هر جایی که خدمت می‌کرد همرزمانش عاشق مرام و حُسن رفتارش می‌شدند. از نظر اخلاقی برجستگی‌های بسیاری داشت. روح انسانی بزرگش باعث جذب افراد می‌شد. بچه‌ها چه در لشکر، چه در نیروی قدس از نظر عاطفی به ایشان وابسته بودند. نیرو‌های نهضتی هم کاملاً به سوی ایشان جذب می‌شدند و روابط عاطفی داشتند.‌

می‌توانید مورد مصداقی از نحوه تعامل ایشان با نیروهایش بیاورید؟
یک مورد برای خودم پیش آمد. زمانی که سردار به تازگی فرماندهی سپاه قدس را برعهده گرفته بود، مشکلی برایم پیش آمد که با ایشان مطرح کردم. آن زمان رفاقت صمیمی با هم نداشتیم، چون تازه ایشان فرمانده نیرو شده بود، ولی مشکل من را مشکل خودش فرض کرد و با جدیتی خاصی برای رفع آن تلاش کرد طوری که اصلاً انتظارش را نداشتم. از دوستان و همشهری‌هایش که پرسیدم، گفتند این مسئله از خصوصیات حاجی است و در شهرشان کرمان طوری رفتار کرده‌اند که همه مردم ایشان را دوست دارند و خودشان را مدیون ایشان می‌دانند. در کار نهضتی (تعامل و برخورد با رزمندگان جبهه مقاومت) هم این‌طور بود و آن‌ها هم می‌گفتند حاج‌قاسم را پشتیبان واقعی خودشان می‌دانند.

حاج‌قاسم القابی داشت که بیشتر رسانه‌های غربی آن‌ها را به کار می‌بردند، «شبح فرمانده» یا مواردی از این دست، چطور می‌شود که دشمن این‌طور لب به تمجید از یک فرمانده ایرانی باز می‌کند؟
نکته‌ای را عرض کنم که ما نباید خیلی به حرف‌های آن‌ها اتکا کنیم و باور داشته باشیم. در بزرگی شهید سلیمانی شکی نیست، ولی اینکه آن‌ها به چه نیتی این حرف‌ها را می‌زنند باید روی این موضوع بیشتر فکر کنیم. شاید همین هیاهو و تبلیغاتی که آن‌ها می‌کنند این آفت را داشته باشد که دوستداران حاجی فکر کنند با رفتنش دیگر کسی نمی‌تواند جای خالی ایشان را پر کند. در حالی که فرماندهان و رزمندگانی هستند که شایستگی‌های بسیاری دارند و می‌توانند جای خالی حاج‌قاسم را پر کنند و ادامه‌دهنده راه ایشان باشند. چنانچه اکنون هم حضرت آقا سردار قاآنی را به فرماندهی سپاه قدس انتخاب کردند.

اما به هر حال دشمن حساب زیادی روی ایشان باز کرده بود و نحوه ترور ناجوانمردانه ایشان هم نشان می‌دهد که چقدر نام قاسم سلیمانی باعث وحشت‌شان می‌شد.
البته که حاج‌قاسم کابوس دشمن بود و در شجاعت و درایت و فرماندهی ایشان نکات بسیاری وجود دارد که می‌توانیم مثال بیاوریم. یکی از خصوصیات‌شان این بود که شخصاً در میدان نبرد حضور پیدا می‌کرد. من خودم این افتخار را داشتم که در میدان جنگ سوریه خدمت‌شان باشم. یک بار در معرکه نبرد به حاجی گفتم حالا که ما هستیم، بهتر نیست شما میدان جنگ را ترک کنید و در سطح کلان به فرماندهی بپردازید؟ خب او یک فرمانده عالیقدر و شناخته شده بود. می‌ترسیدیم اگر در میدان جنگ اتفاقی برایش بیفتد، باعث سوءاستفاده دشمن شود، اما سردار در پاسخ به من آیه شریفه قرآن را قرائت کردند به این مضمون که اگر قرار باشد مرگ من برسد چه در اینجا باشم یا در شهر نمی‌توانم از مرگ رهایی پیدا کنم. اتفاقاً یکی از دلایل کینه‌ورزی دشمن نسبت به ایشان، همین حضورش در بطن میدان نبرد بود. کاری که هیچ‌یک از ژنرال‌های امریکایی جرئت انجامش را نداشتند و ندارند. حاجی شخصاً در معرکه نبرد حضور می‌یافت و دشمن را به مبارزه می‌طلبید. جرئت و جسارت و شجاعتش مثل خاری در چشم دشمن بود.
 
 
آن‌قدر نیرو تربیت کرد که تا قیامت شریک جهاد مجاهدان است
چه استدلال و انگیزه‌هایی باعث می‌شد یک سرلشکر ایرانی آن هم فرمانده نیروی قدس شخصاً در معرکه نبرد حضور پیدا کند؟
یادم است در زمان جنگ نقل می‌شد وقتی از حضرت امام می‌خواهند به پناهگاه بروند، ایشان می‌پرسند مگر همه مردم پناهگاه دارند که من بروم؟ این استدلال رهبر همان انقلابی بود که حاج‌قاسم‌ها برای پیروزی و اعتلایش سال‌ها مجاهدت‌ها کردند. در طول دفاع مقدس هم بار‌ها و بار‌ها شاهد بودیم که فرماندهان لشکر و حتی بالاتر، شخصاً در خط اول نبرد حضور پیدا می‌کردند. دقیقاً حاجی برای حضور در میدان جنگ چنین استدلالی داشت. از طرف دیگر حضور ایشان در میدان‌ها باعث بالا رفتن روحیه نیرو‌های خودی می‌شد و در مقابل هم منجر به ضعف روحیه دشمن می‌شد. یادتان هست در نبرد آزادسازی حلب یک خبر دهان به دهان میان اردوی دشمن می‌پیچید و حتی در فضای مجازی هم مطرح شد؛ «حاج‌قاسم در حلب است». این جمله و بازتاب آن نشان می‌داد که دشمن چقدر از نفس وجود ایشان در هراس است. تنها سایه حضور حاجی بود که باعث می‌شد گشایش‌ها در نبرد‌های حساس رخ بدهد. این‌ها از خصوصیات فرماندهی ایشان بود که باعث می‌شد دوست و دشمن معترف به شجاعت و شیوه فرماندهی او باشند. خود امریکایی‌ها گفته بودند اگر ما یک نفر مثل حاج‌قاسم داشتیم، این همه متحمل شکست نمی‌شدیم.

مبارزه با تروریسم بخش مهمی از زندگی جهادی شهید سلیمانی را شامل می‌شود. جبهه‌ای که نبوغ حاجی بسیاری از گره‌هایش را باز می‌کرد، خود شما شاهد نبوغ نظامی ایشان در این جبهه بودید؟
نبوغ نظامی حاج‌قاسم مورد اعتراف دوست و دشمن است. من یک مورد را مصداقی عرض می‌کنم. در آزادسازی مرحله به مرحله سوریه قرار شد برویم و به مرز عراق بچسبیم. باید از جاده به سمت «تنف» می‌رفتیم و گمرک این منطقه را در دست می‌گرفتیم. در اینجا امریکایی‌ها راه ما را سد کردند و اولین درگیری با آن‌ها شکل گرفت، اما ما عقب‌نشینی نکردیم. همان جا (۳۰ کیلومتری تنف) اردو زدیم و بعد با ابتکار شهید سلیمانی قرار شد از راه بیابان خودمان را به مرز برسانیم. این کار سختی‌های خودش را داشت و اصلاً امریکایی‌ها فکرش را نمی‌کردند ما در بیابانی که شناخت خوبی روی آن نداریم پخش شویم و به سمت مرز برویم. خب آن‌ها که نمی‌توانستند کل آن بیابان را بمباران کنند، گیج شدند و توانستیم به هدف مورد نظر برسیم. از این موارد در زندگی جهادی و شیوه فرماندهی حاج‌قاسم بسیار وجود دارد.

تشکیل بسیج مردمی در عراق و خصوصاً سوریه یکی از یادگاری‌های حاج‌قاسم است، گویا ایشان به کادرسازی توجه زیادی داشتند.
در یک نگاه کلی، مجموعه سپاه به کادرسازی توجه دارد. چه در دفاع مقدس یا موارد دیگر، ما شاهد بروز و ظهور کادر‌ها و نیرو‌های نخبه بسیاری از دل سپاه و بسیج بودیم. حاج‌قاسم هم به نحو احسن این موضوع را دنبال کرد و گسترش داد. از میان رزمندگان ایرانی یا مجاهدان جبهه مقاومت اسلامی، سردار سلیمانی فرماندهی بود که نیرو‌های کادر و نخبه بسیاری را کشف و تربیت کرد. یادم است فرماندهان به اسارت درآمده تروریست‌ها خودشان اعتراف می‌کردند که فرق بین ما و شما در همین کادرپروری است. می‌گفتند ما نمی‌توانیم از دل مردم بومی نیروی مستعد برای خودمان تربیت کنیم، اما دقیقاً همین موضوع نقطه قوت شماست. خوشبختانه حاج‌قاسم آن‌قدر نیرو و کادر ساخته که تا قیامت در ثواب جهاد جبهه مقاومت اسلامی سهیم و شریک باشد. دوست و دشمن باید خیال‌شان راحت باشد که الان صد‌ها و بلکه هزاران نفر مثل حاج‌قاسم در ایران و در همه کشور‌های منطقه داریم.

شما سال‌ها شهید سلیمانی را می‌شناختید، تفاوتی بین روحیه و اخلاق حاج‌قاسم دوران جنگ و کسی که مشهورترین چهره نظامی منطقه و شاید جهان بود، می‌دیدید؟
کسی که نظر به بالا دارد و خدا را می‌بیند، پایین را نگاه نمی‌کند که سرش گیج برود! یک کوهنورد همیشه به بالا نگاه می‌کند. کسی خودش را گم می‌کند که از بالا به پایین نگاه کند. این حرف‌ها و هیاهو‌ها که بخشی از آن جنگ روانی دشمن بود، اصلاً در زندگی حاج‌قاسم نقشی نداشت. ایشان اصلاً متوجه این حرف‌ها نبود و دنبال این چیز‌ها نمی‌گشت. همان طور که خودش می‌گفت، سرباز جان بر کف ولایت بود و تا آخرین لحظه عمرش هم این خط مبارزه را ترک نکرد. او کسی بود که چند دهه لباس رزم را از تن خارج نکرد و عاقبت به همان چیزی که لیاقتش را داشت رسید و با شهادت پرواز کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار