سرويس تاريخ جوان آنلاين: بیتردید شناخت تاریخچه ورود سوسیالیسم به ایران و نیز فرآیندهای فرهنگی و سیاسی که در پی آن آمد، از سرفصلهای بازخوانی تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این پدیده در تداوم حیات خویش، در نحلههای متنوع اعم از مذهبی و سکولار، خود را نشان داد و تا هماینک نیز، در ادبیات سیاسی، ردی از آن وجود دارد. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول افتد.
شاید بتوان خط ورود سوسیالیسم به ایران را از منطقه قفقاز آغاز کرد. سرزمینی که از قرن نوزدهم با شکوفایی اقتصاد نفت و ذغالسنگ توانست سفره بزرگی را برای ملیتهای مختلف ازجمله ایرانیان بگستراند. هرچند سهم آنان تنها زندگی مشقتبار در محلههای صابونچی و بالاخانی باکو بود که با کمترین دستمزد به گذراندن ایام میپرداختند. از سویی دیگر، سایر کارگرانی، چون روسها، گرجیان و ارامنه نیز از میزان افزایش ساعات کار و درآمد خود رضایت نداشتند؛ درنتیجه زمینه جهت پیدایش اعتراضها در باکو آماده بود. ولیکن این حرکات میبایست از نظم سازمانی برخوردار میگشت تا کارگران به خواستههای ایشان جامه عمل بپوشانند. بدینترتیب، شعبهای از سازمان سوسیالدموکرات روسیه در منطقه مذکور ایجاد شد تا برنامههای خود را اجرا نماید، اما مسلمانان و بهویژه ایرانیان، آشنایی با این روند نداشتند. حال ضرورت وجود یک گروه مسلمان، بهمنظور حمایت از حقوق آنان، بیشازپیش احساس میشد چراکه با تمایلات سوسیالیستی پایهگذاران، نقش آنان صرفاً در قفقاز ختم نمیشد. ازجمله این تأثیرات را میتوان در برنامههای گروه اجتماعیونعامیون و فرقه سیاسی دموکراتعامیون مشاهده کرد که موجب تغییراتی در چشماندازهای اقتصادی-اجتماعی ایران شد. حال در بررسی مذکور، تلاشمان را بر روشنشدن این مسئله قرار میدهیم.
سازمان همت، اولین سازمان سوسیالیستی مسلمان
پس از تشکیل کمیته سازمان سوسیالدموکرات در باکو، رهبران آن به دلایل موانع زبانی و دینی، بیسوادی و پایین بودن سطح آگاهی و عدم آمادگی اجتماعی-سیاسی کارگران مسلمان به آنان توجه ویژهای نشان نمیدادند. اما دیرزمانی نگذشت که کمیته مذکور جهت لزوم تبلیغ در میان مسلمانان بهمنظور سوق دادن آنان به مبارزه با نظام تزاری و بهرهبرداری از امکانات بر کارگران مسلمان تمرکز یافت. درنهایت با تلاشهای انفرادی برخی از اعضای عادی و آذربایجانی حزب سوسیالدموکرات کارگری روسیه، در سال ۱۹۰۳ م. یک محفل بحث و گفتگو با نام «همت» تشکیل شد. این افراد، مسلمانانی روشنفکر و دارای تمایلات چپی بودند که به صورت مستقل از حزب مذکور عمل میکردند. حال آنان با پشتوانه تحصیلات به سبک اروپایی خود در پی بیدار ساختن جامعه قفقاز بودند. ویژگی دیگر اعضا، تمایز سیاسی و عقیدتی آنان از هم بود. افرادی همانند معصوماف و اسدالله آخوندوف و ... در کمیته باکوی حزب سوسیالدموکرات روسیه عضویت داشتند، اما افرادی نیز، همچون محمدامین رسولزاده و عباس کاظمزاده ضمن اظهار علاقه با برخی اصول مارکسیسم، پیوستگیای با حزب سوسیالدموکرات و کمیته باکوی آن نداشتند. درهرصورت، ایجاد گروه مطالعاتی «همت» بهمعنای آشنایی مسلمانان با اندیشههای سوسیالیستی بود که درواقع نخستین گام بهسوی تشکیل سازمان سوسیالدموکرات مسلمان در منطقۀ قفقاز جنوبی، به حساب میآمد.
گروه «همت» از سال ۱۹۰۴ م. شروع بهفعالیتهای تبلیغاتی خود در میان مسلمانان کرد. یکی از این اقدامات انتشار روزنامه مخفی همت بود. این نشریه از اکتبر ۱۹۰۴ م. تا فوریه ۱۹۰۵ م. در شش شماره با سردبیری محمدامین رسولزاده، انتشار یافت. مقالههای آن از نگاه مورخ شوروی، صمدوف، حامل مواضع مارکسیستی نبود. وجه اغلب آنان از استبداد و دیوانسالاری تزار، گسترش آموزش عمومی و بهبود وضعیت زنان و ... بود. بنابراین روزنامه کمتر به مباحث نظری و ایدئولوژیک میپرداخت. در سال ۱۹۰۵ م. گروه مطالعاتی «همت» تبدیل به یک سازمان شد. حکایت تمایزهای سیاسی و عقیدتی اعضا، دیگر در قالب رهبران سازمان «همت» شکل میگرفت. افندیف، برخی از رهبران بلشویک قفقاز همانند جاپاریدزه، استوپانی و استالین را در زمره رهبران ابتدایی این سازمان یاد میکند. اما برخی از مورخان به سبب ماهیت پیچیده همت و رابطه مبهم آن با سوسیالدموکراسی قفقاز، سایه رهبری بلشویکها را بر همت نمیپذیرند. در این سال نیز، دو نفر از اعضای توانمند حزب مذکور در کار سازماندهی، مشهدی عزیز بیگ اوغلی عزیزبگف و نریمان نجف اوغلی نریمانف به همت پیوستند. این افراد هرچند از اعضای ردهبالای حزب سوسیالدموکرات به حساب نمیآمدند، اما در اندک زمانی جزو رهبران همت درآمدند. آنان جدا از فعالیتهای تشکیلاتی، به ترویج برخی از اندیشهها و آرمانهای سوسیالیستی در نشریات چپی یا لیبرال میپرداختند. برای مثال میتوان به مقالات افندیف و نریمانف اشاره کرد که در نوشتههای خود «ترتیب تکامل اجتنابناپذیر» و «جبر تاریخی» را تحلیل میکردند. آنان بر این باور بودند که با نابودی نظام فئودالی، زمینه را برای بازی بورژواها در تبدیل جامعه کشاورزی به صنعتی آماده خواهند کرد و بهدنبال آن جنبش کارگری شکل خواهد گرفت. بدین ترتیب، در سال ۱۹۰۵ م. رهبران همت این افراد بودند: سلطان مجید افندیف، نریمان نریمانوف، مشهدی عزیز بگف، محمدامین رسولزاده، اسدالله آخوندوف، زینال زینالف و علی حسین رسولزاده. ولیکن آنان از یکپارچگی خاص سازمانی برخوردار نبودند و در مواقعی افزون بر تمایلات سوسیالدموکراتیکی ایشان، به شعارهای ملی و اسلامی تکیه میکردند که با گرایش مذکور تضاد داشت. با این وجود، به سبب مخالفت با سیاستهای تزاری، از سال ۱۹۰۷ م. پلیس درپی دستگیری اعضا برآمد که نتایج مثبتی نداشت؛ چنانکه در سال ۱۹۰۹ م. سازمان به انتشار اساسنامه خود در شهر گنجه پرداخت. در برنامه چندان ادعای سوسیالیستی دیده نمیشد و هدف اصلی را تحقق خواستههای دموکراتیکی همانند آزادی عقیده، بیان، مطبوعات، کسب حق اعتصاب و رأی همگانی، حفظ منافع و بهبود شرایط بینوایان، کارگران و کارمندان و... عنوان میکردند. البته این درخواستها یا جنبه آزادیخواهانه آن، در برنامه ۱۹۰۳. م سازمان سوسیالدموکرات کارگری روسیه جزو اهداف کوتاهمدت بهشمار میرفت که ابزار دستیابی به آن نابودی نظام تزاری و برپایی جمهوری دموکراتیک بود. بهعبارتیدیگر، این مرحله برای روسها مقدمه ظهور سوسیالیسم شناخته میشد؛ چراکه زمینه پیشرفت صنعتی و گسترش طبقه پرولتاریا را فراهم میکرد تا در پایان، با تسلط سرمایهداری بر جامعه به جدال طبقاتی ثروتمندان با کارگران دستپیدا نمایند. اکنون به رغم وجود این مضامین در اساسنامه سازمان همت، دستاورد چشمگیری را برای کارگران مسلمان قفقاز رقم نزد. اما با مطالعه مرامنامههای فرقه اجتماعیونعامیون و گروه سیاسی دموکراتعامیون، میتوان تأثیرگذاری آنان را در نوسازی اقتصادی-اجتماعی ایران مشاهده کرد.
جریان پیشرفت در ایران
پیدایش اجتماعیونعامیون و دموکراتعامیون در نقاط عطف حاکمیت مشروطه روی داد. اجتماعیونعامیون که خود را از مجاهدین میپنداشتند، در قبل از استقرار استبداد صغیر موجودیت یافتند. دموکراتعامیون، در ایام آغازین مجلس دوم با فعالیتهای سیاسی و ارائه برنامههای اصلاحات در ایران مقابل اعتدالیون، اهداف ایشان را در قالب یک انقلاب اجتماعی مطرح کردند. اهدافی که بیشتر در اولین کنگره اجتماعیونعامیون بیان شد و دارای دو ماده مهم در حوزههای اقتصادی و سیاسی کشور بود. تقسیم اراضی خالصه در بین رعایا و مخالفت با تشکیل مجلس سنا برای اجتماعیون بهمعنای تأیید حقوق رعایای روستایی و پایان زورگویی اشراف ملاک، حداقل در عرصه اقتصادی ایران بود. لکن چنین هدفی به مقدمهچینیهایی در این زمینه نیاز داشت. زیرا از دید مورخانی، چون شاکری، یزدانی، خسروپناه و آفاری و... اصل این دست از اندیشهها، به برنامههای سازمان سوسیالدموکرات کارگری روسیه بازمیگشت؛ با این تفاوت که مارکسیستهای آنجا در مشارکت روستاییان در انقلاب دچار تردید بودند. آنان تکیه اقتصاد روسیه بر کشاورزی را میپذیرفتند، اما رعایا را افرادی بیسواد میشناختند که از آگاهی اجتماعی و مسائل مملکتی بهدورند؛ ازاینروی، بهدنبال گسترش صنایع و افزایش طبقه کارگر بودند. اکنون، یکی از اعضای سازمان مذکور در جایگاه رهبران فرقه اجتماعیونعامیون بهشمار میرفت که حتی در زمان گروه دموکرات نیز، حضور فعال داشت. او نریمان نریمانف بود که تحصیلات عالیه خود را در روسیه گذراند و شاید در آن ایام با سازمان سوسیالیستی آشنا شده باشد. وی مقارن با تحولات ایران در منطقه حضور یافت و پیشنویسی برای برنامه اجتماعیونعامیون با ترجمه آذری از روی برنامه حزب سوسیالدموکرات کارگری روسیه تهیه کرد که قرار شد صرفاً اعضا به مطالعه آن بپردازند. از سوییدیگر، مرکز اصلی فرقه اجتماعیون در باکو بود و با تأسیس خود در سال ۱۳۲۳، از وجود سازمان همت نیز تأثیراتی میپذیرفت. گواینکه در خطوط بالا متذکر شدیم که نریمانف در این سال، از رهبران سازمان مذکور بهشمار میرفت. در این راستا، مورخانی مانند یزدانی امکان تأثیر از اساسنامه همت در برنامه مشهد اجتماعیون را در تراز یک همانندی توصیف مینمایند؛ چراکه در آنجا، صحبت از مصادره زمینهای خصوصی و دولتی و سپس تقسیم آن بین دهقانان پشتیبانی میکرد. اما در برنامه فرقه اجتماعیون سال ۱۳۲۵، بر تقسیم املاک سلطنتی و فروش اراضی اربابی بهواسطه تأسیس بانکهایی بدینمنظور، فصلی جدید را برای مردان سیاسی ایران رقم میزد. چنانکه در روزنامه صوراسرافیل از شماره ۱۷ تا ۳۰ بدین موضوع پرداختند و تلاش کردند تا بهطور مستقیم از رودرویی با اشراف و ملاکان پرهیز نمایند. ازجمله دلایل آنان وجود محمدعلیشاه بود که احترامی برای مشروطیت و مجلس قائل نمیشد و خود از سرآمدان این طبقه بهشمار میرفت. بدینسبب برنامه اجتماعیون دیری نپایید که با شکست روبهرو شد و این با آغاز استبداد صغیر، رسمیت یافت.
با اینحال، فرقه اجتماعیونعامیون هنوز فعالیت داشت تا هنگامیکه تهران با تلاش مجاهدین فتح شد و گروه سیاسی دموکراتعامیون تأسیس یافت. اجتماعیون روابط خوبی با آنان آغاز نکردند، بهگونهای که از یحیی دولتآبادی خواستند تا تقیزاده را به کاهش تلاطم انقلابی و رفتار محتاطانهتر دعوت نماید. ولیکن برای وی و همحزبانش چنین چیزی اهمیت نداشت و قصد سوءاستفاده از این فرقه، جهت بهواقعیت پیوستن آرمان دموکراتها را داشت. بهعبارتیدیگر، آنان در خط اقتصادی کشور از برنامه اجتماعیون پیروی کردند و حتی موادی را در حمایت از حقوق زارعین افزودند. در اینراستا، یک هدف سیاسی بهعنوان تکامل یا عبور از فئودالیسم و ورود به سرمایهداری در مرامنامه ایشان تعریف میکردند که بازوی اصلی آن وجود مجلس دوم بود نه مجلس سنا. بر این اساس، تأثیر سوسیالیسم در این گروه سیاسی جنبهای آشکارا داشت؛ چراکه رکن آن نابودی استبداد و برپایی نظام دموکراتیک بهشمار میرفت. اکنون این اتفاق رقم خورد، اما همچنان اعیان در کسوت مشروطهخواهان بودند و این برای دموکراتها، همان قالب اعتدالیون یا محافظهکاران را داشت. بهدنبال این موضوع، جدال دو گروه آغاز شد و با چاپ مقالههای تحلیلی در ارگان نزدیک به دموکراتها، ایراننو، مردم را به سمت یک انقلاب سوق میداد. اتفاقی که در نظر فرقه اجتماعیون مثبت ارزیابی نمیشد و صرفاً چهره دموکراتها را در وجه سیاسی و حزبی مطلق توصیف میکرد. بدینمنظور در نامهای به این روزنامه از منش تند آنان سخت انتقاد کرد و اقدامات ایشان را ضربهای به استقلال ایران میپنداشت؛ در پایان نیز به اعلان رسمی جدایی ایشان از دموکراتها پرداخت. بر این اساس میتوان گفت که این اظهارات، خبر از یک پارتیبازی میداد که مردم را دچار بحران میساخت. طوریکه از نظر دموکراتها تنها یک آگاهی اجتماعی و بهخطر افتادن منافع اشراف بهشمار میرفت. بدینلحاظ، از جنبهای، این مبارزه و طرح مباحث جدید در قالب یک گروه سیاسی در مجلس و جامعه درست بود لکن همچنان که ذکر شد، هدف دموکراتها با برنامه منتشر سال ۱۹۰۳ سازمان سوسیالیستی روسیه یکسان بود. بنابراین افزون بر این نقص، دموکراتها اهمیتی بر نقش روحانیون در عرصه حاکمیتی قائل نمیشدند و برای پیشرفت ایران، معنای ترقی روشنفکران اروپایی را تبیین میکردند. بدینمنظور خواهان حضور مستشاران خارجی در تمام ارکان بودند و در تحلیل این مسئله، مقالههای بسیاری را در سال اول و دوم ایراننو قلم زدند. سرانجام نیز با درستی پیشبینیهای فرقه اجتماعیون، دموکراتها دیگر مرحله جدال لفظی با اعتدالیون را پایان دادند و با آغاز مرحله ترور برای هر دو گروه سیاسی، شرایط جدیدی رقم خورد که پیشرفت کشور عملاً بیمعنا بود.
* کارشناس تاریخ معاصر ایران
پینوشتها در سرویس تاریخ موجود است.