سرویس سیاست جوان آنلاین: دکتر پرویز امینی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
جامعه ایران طی یک هفته (۱۳ تا ۲۰ دی) سه بهت و شوک اجتماعی را تجربه کرده است و هنوز به طور توامان در حال چالش روحی و ذهنی با آنهاست.
بهت اول مربوط به ترور شهید سلیمانی است که جامعه ایران را با همه وسعتش و جمعیتش در عین ناباوری به سوگ نشاند و ایرانی را در ماتم از دست دادن این پهلوان صحنههای سخت به ماتم فرو برد. قاسم سلیمانی واقعیتی بود که تجلی و تبلور همه اسطورهها و قهرمانان این سرزمین بود.
بهت دوم تشییع چند ده میلیونی شهید سلیمانی در ایران و عراق که این سوگ را به "حماسه" تبدیل کرد و برای اسلام و انقلاب و ایران افتخار و اقتدار آفرید. تنشهای اجتماعی را تا حد زیادی ترمیم، وحدت و انسجام اجتماعی را قوی تر، رابطه بین مردم و حاکمیت را منجسمتر و دارای احساس قدرت بیشتر و جبهه سیاسی_ رسانهای دشمن را در یک انفعال بی سابقهای فرو برد.
بهت سوم از بعدازظهر جمعه شکل گرفت و با اطلاعیه ستاد کل در اول صبح شنبه رسمیت یافت و آن عبارت بود از سرنگونی هواپیمای مسافربری به مقصد اوکراین با ۱۷۶ نفر جان باخته ناشی از خطای پدافند داخلی که ناگهان، چون آوار بر سر جامعه خراب شد و حماسه را به یک "فاجعه" تبدیل کرد و با مکتوم نگه داشته شدن و آدرس غلط دادن به رسانهها و سازمانهای تخصصی مثل سازمان هواپیمایی به فاجعه مضاعف و دردناک تبدیل شد. انگار زخمهای اجتماعی التیام یافته ناشی از برکت شهادت حاج قاسم سلیمانی، از نو سر باز کرد و فوران خشم و عصبانیت در افکار عمومی، رسانهها و گروههای اجتماعی به سرعت سرازیر شد.
اما اینجا پایان کار نیست. اینک بازسازی اعتمادِ افکار عمومی تا هر جا که ممکن است، نقطه اصلی کار است. هنوز میتوان این فاجعه را عمیقتر و یا تحمل پذیرتر کرد و این راه گشوده است.
در گام اول گفتگو مستقیم با مردم از سوی نظامیهای عالی رتبه در ارتش و سپاه و ستاد کل و بیان آنچه گذشته است، مانند آنچه سردار حاجی زاده کرد، ضروری است. سکوت وضعیت آزاردهندهای که به آسیب پذیری روحی و فکری مردم میانجامد.
گام دوم بررسی و مجازات قاصرین است. اگر بدون بررسی و بازخواست و محاکمه همه سطوح درگیر آن مانند قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه و کهریزک و. مشمول زمان شود و در نهایت ابهام این ماجرا در افکار عمومی باقی بماند، ضررها و خسارتهای آن بیشتر و بازسازی اعتماد مردم دشوارتر خواهد شد.
در گام سوم نیز باید به دنبال اصلاح زمینهها و عوامل نظامی و رسانهای بود که به این فاجعه منجر شد.
پیشاپیش نیز بدانیم افکار عمومی تقلیل این خطای پدافندی به اپراتور را نمیپذیرد و قربانی کردن آن پای خطای سیستمی را پس میزند و از آن به ضعیف کشی یاد خواهد کرد.