سرویس تاریخ جوان آنلاین: عالم دانشور آیتالله سیدهادی خسروشاهی به دلیل پیشینه و علایق خویش، با بسیاری از نخبگان نامدار دین و سیاست در جهان عرب آشنایی داشته و از ایشان خاطراتی شنیدنی دارد. «احمد بنبلا» چهره مبارز و نامدار الجزایر، در عداد این طیف از شخصیتهاست که اثری که از آن سخن میرود، حاوی خاطرات استاد از اوست. نویسنده در دیباچه این مجموعه خاطرات، درباره موضوع آن آورده است: با توجه به رابطه دیرینه با سازمان آزادیبخش ملی الجزایر و سابقه آشنایی با احمد بنبلا، گوشهای از خاطرات خود درباره زندگی، مبارزات و عقاید و اندیشههای وی در سه شماره از روزنامه اطلاعات منتشر کردم که مورد توجه اهالی تاریخ معاصر و علاقهمندان به شناخت زندگی و مبارزات شخصیتهای اسلامی قرار گرفت. اینک فرصتی پیش آمد که آن سه بخش منتشرشده را به ضمیمه ملحقاتی که شامل بخشهایی از مصاحبههای وی درباره ایران، انقلاب اسلامی و امام خمینی است، در اختیار عموم قرار دهیم. مطالب بخش ملحقات این کتاب، در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران توسط برادر محترمی ترجمه و به شکل رسالهای منتشر شده که نسخه کپیگرفتهای از آن در همان دوران توسط یکی از برادران در اختیار اینجانب قرار گرفت که فاقد نام ناشر بود و در بین اوراق اینجانب (آرشیو مربوط به الجزایر) محفوظ مانده بود که به علت اهمیت محتوای آن پس از تلخیص و ویرایش برای تکمیل خاطرات در آخر این مجموعه نقل میشود. لازم به یادآوری است علاوه بر خاطرات خصوصی و شخصی اطلاعات دیگری هم درباره احمد بنبلا و گفتهها و اندیشههای وی به مناسبتهای مختلف از سوی اینجانب که در آن ایام در خارج از ایران به سر میبردم، ترجمه و تهیه شد که به اداره مربوط در وزارت متبوع سابق، وزارت امور خارجه ارسال شده است که قاعدتاً و با تأسف همه آنها به بایگانی راکد سپرده شدهاند! و کاش همراه گزارشهای غیرمحرمانه و مفید دیگر سفرای ما در دیگر بلاد برای اطلاع عموم روزی منتشر شوند. البته در این میان، اینجانب به خاطر روحیه طلبگی گاهی گزارشهای خاصی بهطور مستقیم به حضرت امام خمینی (ره) یا ریاست محترم جمهوری وقت آیتالله سیدعلی خامنهای ارسال میکردم که ربطی به وزارت خارجه نداشت، چون در واقع اموری خارج از حوزه محل مأموریتم واتیکان بود. در بین آنها گزارش مشروحی درباره گفتهها و بیانات احمد بنبلا در ملاقاتی خصوصی با یکی از برادرانی است که سمت رسمی نداشت و به خواست بنده به دیدار وی رفته بود. چون این گزارش محرمانه به مرکز ارسال شده است، نشر آن بدون مجوز قانونی مقدور نیست، ولی نامهای غیرمحرمانه همراه آن گزارش به خدمت حضرت آیتالله خامنهای به عنوان ریاست جمهوری فرستاده بودم که نقل بخشی از آن در عنوان مقدمه این کتاب بیمناسبت نخواهد بود. در بخشی از آن نامه آمده است: «دو سال قبل ضمن ملاقات با شما صحبت از چگونگی ملاقات با بنبلا را کردم. گفتید چه مانعی دارد؟ اتفاقاً میتواند وسیله فشاری هم در دست ما باشد تا دوستان الجزایری کمی بهتر از این باشند. در دو سال گذشته ایشان دو بار درخواست دیدار مرا کردند، اما از برادران وزارت خارجه که کسب تکلیف شد، بهشدت با آن مخالفت ورزیدند (اداره سوم) و این چنین ملاقاتی را بین یک مقام رسمی! و بنبلا به مصلحت ندیدند که طبعاً نظریه آنها را علیرغم میل باطنی و اعتقاد شخصیام اجرا کردم تا روزی که دیگر مقام رسمی! نباشم و از نو یک طلبه آزاد قم شوم که در آن صورت انشاءالله برادران وزارت متبوع فعلی هم از ملاقاتها و تماسهای ما چندان نگران نخواهند شد! آنچه به ضمیمه ارسال میشود، نتیجه دیدار و گفتوگوی یک برادر ایرانی، غیررسمی از بنبلا در اوایل شهریور گذشته است، این برادر بهدقت سخنان بنبلا را در زمینههای مختلف به عربی یادداشت کرده بود و پس از مراجعت از سوئیس به توصیه اینجانب به عنوان یک ایرانی علاقهمند وی به ملاقات بنبلا رفت و این امر هیچگونه انعکاسی هم در هیچ جا نداشته است و نخواهد داشت و تنها این گزارش در این زمینه خدمت شما و رونوشت جهت شخص برادر دکتر ولایتی، وزیر محترم امور خارجه ارسال میشود.»