کد خبر: 987579
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۶:۵۰
موسی نجفی:
از مهم‌ترین موضوعات و در عین حال پیچیده‌ترین مسائل در سرنوشت ملل و به‌خصوص کشور‌های غرب آسیا، شناخت استعمار خارجی است چراکه این عامل در تمامی شئون زندگی مردم دخالت و تأثیر داشته و دارد. متن زیر یادداشتی از موسی نجفی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ادامه می‌خوانید.
سرویس اندیشه جوان آنلاین: از مهم‌ترین موضوعات و در عین حال پیچیده‌ترین مسائل در سرنوشت ملل و به‌خصوص کشور‌های غرب آسیا، شناخت استعمار خارجی است؛ چرا مهم‌ترین است؟
چون تقریباً این عامل (استعمار) در تمامی شئون زندگی مردم دخالت و تأثیر داشته و دارد. چرا پیچیده است؟ چون استعمار ماهیت پلید و مخربش را پنهان کرده و سعی می‌کند خودش را با قلم و تبلیغ و علم و هنر و سیاست و اقتصاد و فرهنگ، «وارونه» و مطابق منافعش معرفی نماید. استعمار هم مثل مقوله «قدرت» به دو بخش سخت‌افزار و نرم‌افزار قابل تفکیک است. با توجه به لباس میش درآمدن گرگی مثل ترامپ (البته با عرض معذرت از گرگ‌های جنگل) برای شناخت یکی از شگرد‌های بخشی از استعمار نرم، سری به تاریخ می‌زنیم.

یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ ایران علیه قدرت و نفوذ استعمار غربی، قیام تحریم تنباکو است که در اثر آن هیمنه بریتانیا با حکم آیت‌الله میرزا حسن شیرازی شکست و تحقیری سخت را به انگلیس تحمیل کرد، اما این راهبرد تاریخی بیداری اسلامی در مقابله با غرب ۱۵ سال بعد در مشروطه با ترور شخصیت‌ها و خط فکری به جا مانده از قیام تنباکو مورد انتقام واقع گشت و سفارت انگلیس مزورانه محل تظلم‌خواهی از نهضت مردم شد و عجبا که هم در آن زمان و هم در ازمنه بعدی مورخین خاص ابتدا «قبح» این کار را ریختند و سپس، استعمارگران به عنوان یکی از راه‌های نفوذ از آن استفاده نمودند. زشت نشمردن بست‌نشینی در سفارت خارجی نه آغاز دعوا و نه پایان ماجرا بود، بلکه حلقه‌ای از عادات و فرهنگ‌های نامطلوب و استحاله‌کننده هویت ملی را به همراه خود آورد. در این مورد می‌توان مثال‌های زیادی را برشمرد؛ مثل رجال وابسته به خارج، روحیات و سبک زندگی وابسته، شهرنشینی خاص و طرز لباس پوشیدن و ظاهر شبیه خارج، استفاده کردن و امتیاز دادن به کالا‌های خارج و بی‌مقدار شمردن تولیدات داخل و ده‌ها نکته ریز و درشت؛ اگر بخواهیم معدل این نکات را خلاصه کنیم باید بگوییم این کوره‌راه‌ها یا حتی راه‌ها کم‌کم به شاهراه نفوذ و وابستگی مبدل گشت و ملت زمانی چشم باز کردند که دیدند همه چیزشان را باخته‌اند.

شاید برای همین هم باشد که علمای بزرگ و رجال اصیل و با بصیرت ما وقتی بحث پناه بردن و بست‌نشستن در مراکز سیاسی اجنبی می‌شد اینگونه عصبانی گشته و مثل شهید آیت‌الله حاجی شیخ فضل‌الله نوری موقع پیشنهاد برای رفتن به سفارت اجنبی برای در امان ماندن از شر افراطیون مشروطه می‌گوید: من هرگز زیر بیرق کفر نمی‌روم.
از طرف سفارت دولت عثمانی پیغام آوردند که ما پرچم آن دولت را بیاوریم و در بالای بام منزل شما نصب کنیم که در این صورت با حمایت آن دولت، از خطر مصون خواهید ماند. شیخ در جواب فرمود: من زیر پرچم ولایت امیر مؤمنان (ع) زندگی کرده‌ام و هرگز زیر پرچم غیر امیر المؤمنین نمی‌روم.

پیشنهاد پرچم دولت روس یا هلند شد که بر فراز بام خانه شیخ نصب شود. شیخ فضل‌اللّه در جواب فرمود که من محاسنم را در اسلام سفید کرده‌ام و هرگز زیر پرچم کفر نمی‌روم؛ «وَلَن یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکفِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛ «خداوند هرگز راهی برای تسلّط کفّار بر مسلمانان قرار نداده است.»

من راضی هستم که صد مرتبه کشته شوم و زنده گردم و مسلمانان و ایرانیان مرا مُثله (قطعه قطعه) کنند، ولی به کفّار پناهنده نمی‌شوم.
در جای دیگری در تاریخ می‌خوانیم وقتی گروهی برای تظلم‌خواهی به کنسولگری روس در اصفهان پناهنده شدند، مرحوم آیت‌الله حاج آقا نورالله اصفهانی رهبر مشروطه‌خواهان اصفهان در انجمن ملی اصفهان طی سخنانی می‌گوید: رفتن این چند نفر بی‌شرف و بی‌غیرت به حمام مسلمین اشکال دارد. کاش مردم و مدیران کشور ما و به‌خصوص جوانان با عبرت گرفتن از تاریخ، عمق این سخن رهبری را درک نمایند که: جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر