کد خبر: 988714
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۰
خطبه فدکیه را باید شرح مبانی قیام حضرت زهرا قلمداد کرد و دانست حضرت همواره درصدد ارائه اسنادی بوده برای روشن نمودن حقیقت تا این درگیری به یک دعوای شخصی بر سر مال و اموال دنیا و یا حتی به یک جدال جناحی برای کسب کرسی قدرت تقلیل نیابد.
سید میثم میرتاج‌الدین
تاریخ همواره تلاش کرده حقیقت را آنچنان که به دست بشر بر صفحه زمان و مکان رقم خورده، بدون قضاوت و حتی کم و کاست و جهت‌دهی و سوگیری، چون پرده‌ای مصور بر پیش چشم امت‌ها بیاویزد. اما هرگز نتوانسته، چون ظرفیت نقل‌های تاریخی به اندازه‌ای نیست که بتواند تمام بار حقیقت را یک‌جا بر دوش کشد و از پیچ و تاب زاویه دید مورخان که از فرآیند جهان‌بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها و حُب و بغض‌ها و اراده‌ها متاثر است؛ عبور دهد و خالی از سوگیری ولو غیرمغرضانه به جهانیان عرضه کند. چه رسد به آنکه ما می‌دانیم بسیاری از مورخین مغرضانه تاریخ را نوشته و تحلیل کرده‌اند، چراکه همواره سلاطین و مسلطین بر کانون‌های قدرت و ثروت، جوهر و قلم برخی مورخین را زراندود کرده یا نقره کوبیده‌اند و سپس درو کرده آنچه کِشته‌اند.

همین است که در ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، برخی اساساً وجود درگیری میان جریان اهل بیت نبوت و جریان "نوباوگانِ تازه به دورانِ قدرت رسیده" را انکار می‌کنند و با زمینه‌سازی‌های بسیار در لابه‌لای تاریخ، همواره چهره حضرت صدیقه را به ضعف جسمی و مریضی تصویر می‌کنند تا جوابی آماده در آستین باشد برای آن‌ها که از عمر کوتاه دختر و پاره تن رسول می‌پرسند.

در مقابل برخی که نتوانسته‌اند اصل درگیری را بپوشانند و بر این برهه سخت و حساس بعد از رحلت رسول اکرم چشم ببندند و دهان‌شان را فقط به تعریف از سقیفه پر کنند؛ لاجرم از درگیری و ایجاد اختلاف میان اهل بیت و سردمداران سقیفه حرفی به میان آورده‌اند، اما عرصه درگیری را به یک دعوای شخصی و یا حتی جدال دو جریان برای تصاحب قدرت تقلیل داده‌اند. سپس با خیال راحت، باز صفحات کتب خود را اختصاص داده‌اند به جنگ‌های خلیفه با متنبیان و مرتدان که درواقع اهدافی جز تثبیت قدرت و زهرچشم گرفتن از هر نوع جریان مخالف و پرت کردن حواس عمومی و ایجاد اشتغال برای افکار عمومی نداشته است.

حال اگر فاطمه سلام الله علیه به عنوان رهبر جریان مخالف سقیفه که در حمایت از محور ولایت، خانه به خانه انصار را چرخیده، بخواهد حقیقت را چنانچه حضرت حق اراده فرموده به نسل‌های بعد برساند و سحر کلام مورخینِ وابسته را ابطال نماید، بایستی سندی از خود به یادگار بگذارد که، چون چراغی حقیقت‌افروز پیش چشم حق‌طلبان باشد.

همین است که ایشان از خطبه فدکیه کار را می‌آغازد و سپس درحالیکه خشم و غضب خود را از جریان خلافت سقفی به گوش و چشم جامعه آن عصر رسانده (به طوری‌که مورخین هم توانایی انکار و سانسور آن را نداشته‌اند) به شهادت می‌رسد و با تشییع شبانه و تدفین غیرعلنی، برای تمام تاریخ مساله می‌سازد تا حق و حقیقت لای اوراق مورخین گم نشود و همواره کسی از خود بپرسد چه شد که قبر دختر پیامبر، مخفی است؟

از این رو حتی می‌توان فهمید چرا خطبه فدکیه با شرح و بسط جهان‌بینی اصیل اسلامی و ایدئولوژی ناب وحیانی شروع می‌شود درحالیکه ظاهراً یک دفاعیه و صرفا مطالبه یک مِلک از دادگاه است.

در واقع خطبه فدکیه را باید شرح مبانی قیام حضرت زهرا قلمداد کرد و دانست حضرت همواره درصدد ارائه اسنادی بوده برای روشن نمودن حقیقت تا این درگیری به یک دعوای شخصی بر سر مال و اموال دنیا و یا حتی به یک جدال جناحی برای کسب کرسی قدرت تقلیل نیابد. در واقع ایشان با تبیین رویکرد توحیدی و خداشناسانه، جبهه درگیری حق و باطل را طرح می‌نمایند و به تمام تاریخ می‌گویند اگر همچون منی با همچون اشخاصی بیعت نکرده و به مخالفت برمی‌خیزد، چون اسلام اجازه‌ی چنین بیعتی را نمی‌دهد و خداوند از همه ما وعده ستانده که در برابر باطل شدن حق، سکوت نکنیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر