سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: چگونه است که بهجز دکتر محمدرضا فرهمند پژوهشگر و استاد فرهیخته دانشگاه و فرزند برومند شادروان ناصر فرهمند که پدر تئاتر نوین ایران نامگرفته در نگارشی با نام «اصفهان پایتخت تئاتر ایران» دیگر کسی پیدا نشده تا دیرینه ۴۰۰ ساله هنر و تکنیک نمایش در اصفهان را با وسعتی اینگونه به تحریر درآورد تا همگان بدانند بیش از یک قرن پیش نمایشنامههای ارزنده توسط اصحاب تازهکار این هنر با امکاناتی کاملاً محدود و پیشپاافتاده روی صحنه میرفته و ماهها علاقهمندان و مشتاقان را از سراسر کشور بهرغم رنج سفر به این دیار میکشانده است؟!
به هر حال آنچه اکنون میتوان استناد نمود بر اساس مدارک موجود در همین یک قرن اخیر است که به همت دکتر محمدرضا فرهمند از ذخایر میراث مستند پدر بهدستآمده که قطعاً بیبدیل هستند، اما قبل از آن هم شهر اصفهان که سپاهان و اسپاهان نامیده میشد پایتخت نمایش تماشاخانهای بوده، اما چون روایتهای مکتوب چندانی ندارد نمیشود به آنچه حاصل نقل به نقل و دهانبهدهان گذشتگان است استناد نمود که دیگر استانهای کشور و شاید تاریخ هنر نمایش در قاره اروپا نام اصفهان را با تئاتر کمدی و طنز بیشتر بشناسند تا اجرای نمایشنامههای جدی که محققان بزرگی، چون لئون میناسیان، دکتر پرویز ممنون و ناصر کوشان بهصورت پراکنده به آن اشاراتی داشتهاند و محمدرضا فرهمند در پایاننامه دکترای خود در این زمینه برای مطالعات تئاتری کم نگذاشته و تا حدودی توانسته حق مطلب را ادا نماید که خود فرزند پدر تئاتر همین شهر است و متقنترین مدارک موجود را از آرشیو تماشاخانه اصفهان که مرحوم پدرش یعنی ناصر فرهمند سمت استادی را برای همه طنازان این رشته ازجمله شادروانان ارحام صدر و مؤذن و همچنین تاریخهای شفاهی زنده هنر یعنی استادان غلامرضا بیات و صادقی را داشته، در اختیار بگیرد که نویسنده این مقاله نیز از خبرنگاران دهه ۴۰ بود تا بارها بتواند به مصاحبه با استاد ناصر فرهمند پرداخته و ارائه نقد و نظر پیرامون نمایشنامههای روی صحنه تماشاخانه اصفهان در جراید وقت بنماید.
بنابراین بیش از همه اشراف دارند و آگاهند که اولین نمایش تعزیه که در جهان اسلام و مذهب شیعه برگزار گردید در اصفهان و متعلق به دوران صفویه میباشد و میدان امام خمینی (ره) یا همان نقشجهان یکی از بزرگترین و منحصربهفردترین جایگاههای برگزاری تعزیهخوانی صحنهای در دنیای اسلام بود که چهارگوشه این میدان عظیم روزها اغلب پوشیده از چادر دستفروشان و شبها میدان بازیگران، شعبدهبازان، خیمهشببازان، بندبازان، درویشان و قصهگویان میشد که برخی دیگر از شیوههای نمایشی نیز در عهد صفویه بهویژه دوران شاهعباس در آن رایج و بیشتر در قهوهخانهها که محل حضور هنرمندان و شاعران بود برگزار میگردید که ازجمله میتوان به نقالی، پردهخوانی و تقلید یا همان اجرای نمایش اشاره نمود و نقل آن در کتاب «جغرافیای اصفهان» نوشته میرزا حسینخان تحویلدار در سنه ۱۲۹۴ هجری آمده است که سوای دیگر فرمهای نمایشی و صحنهای کمدی اصفهان قدیم میباشد و معروفترین آنها «روحوضی» با عنوان «حاجآقا سرمهای» بود که مستقیماً بر کمدی مدرن اصفهان تأثیر گذاشت و باعث شد کلمه «حاجی» و شخصیت آن بهعنوان یک کاراکتر تئاتر شناخته شود و در اکثر نمایشنامهها به کار رود. پسازآن نهال تئاتر حرفهای در این شهر میروید که قدمتی بیش از ۱۰۰ سال دارد تا مقام نخست کشور را به دست آورد و دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی هم اصفهان را پایتخت تئاتر ایران بداند زیرا با ترجمه و اقتباس از آثار نویسندگان اروپایی توسط فرنگرفتههای این شهر در سالنهای قدیمی که البته برای این کار ساخته نشده بودند به نمایش گذاشته میشد. آغازگر این هنر نو و مدرن در مرحله اجرا ارامنه محله جلفای این شهر بودند که از زمان صفویه ارمنستان را رها کرده و به این شهر و دیگر نقاط ایران کوچ نموده که از اول فروردین ۱۲۶۷ هجری شمسی برابر با بیستویکم تا بیستوهفتم مارس ۱۸۸۸ میلادی نخبه مردانی فرهنگدوست در محله جلفای اصفهان گرد هم آمدند و در سالن مدرسه ارامنه یک اجرای تئاتر اروپایی را روی صحنه بردند و پسازآن باشگاه تئاتر ارامنه تأسیس شد.
آثاری که بعد از اولین اجرا در این باشگاه به نمایش گذاشته میشد اکثراً کمدی تاریخیهای بود که حاصل این تلاش اولین بیانیه پیرامون نخستین سند موجود تئاتر اصفهان است. طی ۲۵ سال اول تئاتر محله جلفای این شهر ۶۴ نمایشنامه در آن به روی صحنه میرود که تاریخ این اجراها به سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۹۱۳ میلادی برمیگردد. بعدازآن نوبت هسته مرکزی شهر فرا میرسد تا خیابان چهارباغ آن صاحب اولین سالن تئاتر گردد و نمایشنامه رستاخیز اثر میرزاده عشقی با حضور خودش به روی صحنه برود که بیشتر به یک اپرای ایرانی شباهت داشت تا سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ شمسی را مزین به تئاتر با سناریوی ایرانی در اصفهان کند. محل اجرای این اپرا در نخستین سالن نمایشی ساحل زایندهرود یعنی هتل جهان یا همان گراند هتل اصفهان بود تا گروههای حرفهای تازهای پا به صحنه بگذارند و سالنهای مدارس کالج، ستاره صبح، سعدی و کاوه را همراه با ۱۰ محل فضای باز و تماشاخانه جنب تلگرافخانه و تئاتر پیروزی را به این هنر نو اختصاص دهند. پسازآن نوبت به اداره معارف آغازین یا همان فرهنگ دهههای گذشته و امروز آموزشوپرورش میرسید تا سالنهای چند مدرسه ازجمله دبیرستان سعدی را به این کار اختصاص داده و از مرحوم محمد میرزا رفیعی که در بین هنرمندان به دایی جان معروف بود بخواهند تا امور تئاتر را در این سالنها مدیریت نماید.
استقبال فراوان از هنرهای نمایشی، مردم اصفهان را به وجد آورد تا پا پیش گذاشته و سالنهای متعددی را برای اجرا آماده و راهاندازی کنند که تماشاخانه فردوسی از آن جمله بود. ادامه این مسیر به عهده مهدی روشنضمیر معروف به کارگری بود تا در پشت باغ هتل جهان تماشاخانهای با نام ستاره که بعدها اُلَمپ خوانده میشد ایجاد کند که ادامه آن به سال ۱۳۲۵ رسید تا میان گردانندگان یکی از این سالنها به نام سپاهان که متعلق به مرحوم محمدعلی کازرونی بود تضاد عقیده پیش آید و مدیر هنری آن یعنی ناصر فرهمند که خود از استادان فرهیخته نمایش کمدی بود تماشاخانه اصفهان را در میدان دروازه دولت و جنب کاخ شهرداری و در محلی که قبلاً سینما شاهپور نامیده میشد راهاندازی کند و علی صدری به همراه رضا ارحام صدر و سرمایهگذاری نصرتالله وحدت و علیمحمد رجایی تماشاخانه جدید سپاهان را در کوچهای از خیابان چهارباغ احداث نموده تا با تماشاخانه اصفهان به مدیریت ناصر فرهمند رقابت تنگاتنگ داشته باشد. تماشاخانه اصفهان توانست برنامه افتتاحیه خود را به اجرای نمایش «بینوایان» اثر ویکتور هوگو در سال ۱۳۲۵ شمسی اختصاص دهد که با اقتدار کارگردان نامی آن یعنی مرحوم ناصر فرهمند شهره عالم شد. استاد ناصر فرهمند در طی این سالها سالن تماشاخانه اصفهان را به کلکسیونی از نمایشهای متنوع و متعدد ارزشی ایرانی و خارجی مزین کرد و به پرورش صدها هنرمند متعهد پرداخت که امروز تعداد بهجامانده و فرهیخته از آنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند که دوران کهولت و بستری را طی میکنند. اما آنچه تئاتر و بهخصوص تماشاخانه اصفهان را از نظر جنبههای مثبت نمایشی در تاریخ هنر پایدار نموده است اجرای نمایشنامههای مطرح در آن میباشد که بعضی از آنها توانستند نقش اصلی را به هنرپیشگان اول خود بدهند که ازجمله میتوان به حضور امیلین ویلیامز هنرمند مشهور تئاتر انگلستان و تماشاخانه لندن اشاره کرد که در سال ۱۹۶۵ میلادی به تماشاخانه اصفهان آمد تا در نقش چارلز دیکنز بازی کند. ناصر فرهمند مدیر، کارگردان، نویسنده و بازیگر معاصر تئاتر اصفهان که در ضمن استاد دانشکده ادبیات این شهر هم بود و بهعنوان پدر معنوی نمایش در پایتخت تئاتر ایران شناخته میشد درحالیکه تصمیم ایجاد یک استودیوی فیلمبرداری را در سر میپروراند در تاریخ نوزدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۹ شمسی از یک خواب طولانی بیدار نشد و دارفانی را وداع گفت.
او که در سال ۱۲۹۷ شمسی به دنیا آمد و تمام عمر خود را وقف هنر نمایش و آموزش علاقهمندان به این حرفه کرد و به روی صحنه بردن تاریخ ایران را اولویت میدانست در سن ۵۲ سالگی مجموعه توأمان تئاتر و زندگی را ترک نمود که پس از درگذشت این هنرمند متعهد و فرهیخته، تماشاخانه اصفهان نیز تعطیل و ساختمان نوستالژی آن که اثری ارزشمند برای جامعه فرهنگ و هنر بود توسط همسایه دیواربهدیوار آن یعنی شهرداری تخریب شده تا به پارکینگ اتومبیلهای کارکنان تبدیل گردد که پسازآن هنر نمایش و تئاتر در اصفهان به قهقرا رفته و شهری که روزگاری با ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دهها سالن نمایشی تئاتر داشت امروز با بیش از دو میلیون جمعیت دریغ از یک سالن که بهطور متناوب فعال باشد.
*روزنامهنگار پیشکسوت