سرویس سیاسی جوان آنلاین: یک: اگرچه رفتار سفیر سوییس در ترتیب دادن شو با چند کارتن دارو، غیر حرفهای و حتی مشمئزکننده بود، اما به خوبی آن لایه درونی مبتنی بر نمایش اروپاییها را نشان داد. با وجود این که برجام، تلخیهای بسیاری را به بار آورد، اما دست کم این حقیقت را بیش از پیش عیان کرد که غربیها تا چه اندازه با آنچه در شعارهایشان طرح میکنند فاصله دارند.
دو: عبدالرضا همتی، رییس بانک مرکزی ایران گفته است واردات داروی ما دو هزار برابر واردات از کانال مالی سوییس است. سخن عبدالرضا همتی با توجه به آمار و ارقامی که ارائه شده کاملا مستند به نظر میرسد چرا که در ده ماهه امسال بیش از چهار میلیارد دلار دارو و ملزومات پزشکی وارد کشور شده در حالی که ارزش تقریبی اقلام دارویی که از کانال مالی سوییس وارد کشور شده دو میلیون و ۳۰۰ هزار یورو است بنابراین این کانال با این حجم لاغر، نیازی به شو، پارتی و مراسم رونمایی ندارد. سفیر سوییس صید لاغری را برای نمایش ترتیب داده است انگار ران ملخی را بگذاری وسط سفره و خبرنگار و فیلمبردار و مهمان هم دعوت کنی تا از شکاری عجیب و غریب رونمایی کنی.
سه: جهان ما از نمایش و شو رنج میبرد. رفتارهای ما به شدت نمایشی و متظاهرانه است و البته کارنامه غربیها در نمایش ترتیب دادن سیاهتر است. سفیر سوییس یا هر مقام مسئول اروپایی دیگری به خاطر آنچه که در برجام اتفاق افتاده یعنی عقب نشینی غیر قابل دفاع اروپاییها از تعهداتی که در برجام داده بودند و اطاعت از اراده آمریکاییها علی القاعده سرش باید پایین باشد، اما چون نمایش در دنیای ما به واقعیت و شو به حقیقت چربش دارد شاهد هستیم که سران اروپایی نه تنها عذرخواه و شرمنده رفتارهایشان نیستند بلکه از کوچکترین فرصتی برای قلب واقعیت و ترتیب دادن نمایش برای وارونه نمایی و گرفتن ژستهای انسانی فروگذار نمیشوند. اساسا انسانی که در قالب ذهنی مبتنی بر نمایش و تظاهر زندگی نمیکند با خود میگوید تحریم دارو با هیچ قاعده اخلاقی و انسانی سازگاری ندارد بنابراین حتی اگر به واسطه کانال من این تحریم مرتفع شده باشد - که البته در نمونه اخیر آنچه اتفاق افتاده با نیاز واقعی کشور، بسیار با هم فاصله دارد - باز نیازی به ترتیب دادن نمایش و گرفتن ژستهای آزاردهنده نیست، اما از یاد نبریم که ما در چه جهان وارونهای زندگی میکنیم.
چهار: سالها پیش با یک ایران کارگردان تئاتر مصاحبه میکردم که نزدیک به سه دهه در اتریش زندگی کرده بود. او در بخشی از این مصاحبه به واسطه همجواری و زندگی فرا توریستی با اروپاییها میگفت اتریشیها ضرب المثلی دارند که خوی نژادپرستی آنها را به خوبی نشان میدهد. آنها میگویند همه اتریشیها دوچرخه سوارند، نسبت به بالادستیها سرشان پایین است و نسبت به پایین دستیها در حال لگدپرانی. او در آن مصاحبه میگفت شاید اروپاییها در مجامع رسمی سخن از مذموم بودن نژادپرستی به میان بیاورند، اما وقتی به واسطه مستی، خود واقعی شان میشوند یا آن که در جایی قرار میگیرند که احساس میکنند غریبهای در آن جا نیست آن وقت میبینید در مهمانیها و مجامع چه حرفهای نژادپرستانهای را به زبان میرانند و اساسا حتی اگر آن کارگردان ایرانی چنین گزارشهایی را هم ارائه ندهد کارنامه اروپا در قرن گذشته پیش روی ماست که چطور همین مجامع به ظاهر مترقی چنان دور نازیها و فاشیستها جمع شدند که میلیونها انسان در جهان را به مسلخ و قربانگاه کشیدند.
پنج: اگرچه برگزیت زمزمههای فروپاشی اتحادیه اروپا را در گوش برخی به صدا درآورده واقعیت آن است که حتی اگر ظاهرا اتحادیه اروپا به فروپاشی نرسد جهان خیری از این اتحادیههای بی روح و فرمایشی نخواهد دید، اتحادیههایی که وحدت آنها مبتنی بر منافع ناظر بر مرزهای نژادی، قارهای و پیش فرضهایی از این دست است.