کد خبر: 989924
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۰
مردی که متهم است پسر معتادش را داخل خودروی پرایدش خفه کرده است، در بازجویی‌ها مدعی شد که قصد قتل نداشته و حادثه اتفاقی بوده است.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، ساعت ۲:۴۰ بامداد دیروز پسر جوانی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت پدرش در درگیری برادر معتادش را به قتل رسانده است. پسر جوان گفت الان جسد برادرش داخل خودروی پرایدی در خیابانی حوالی جنوب تهران است و او هم همراه پدرش در قتلگاه حضور دارند.

با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه راهی محل حادثه شدند و در صندلی جلوی خودروی پرایدی با جسد پسر ۲۸‌ساله‌ای به نام کامیار که طنابی به دور گردنش پیچانده شده بود روبه‌رو شدند و موضوع را به قاضی شعبانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی خبر دادند. بدین ترتیب بازپرس ویژه قتل همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل حادثه به تحقیق پرداختند. نخستین معاینات تیم پزشکی قانونی در محل حادثه حکایت از این داشت مقتول که آثار دفاعی در بدنش وجود دارد با طناب خفه شده است. پسر جوان گفت: ساعتی قبل برادرم که حال خوبی نداشت از ما خواست او را برای تفریح به شمال ببریم که داخل خودرو پدرم با برادرم درگیر شدند که در جریان آن برادرم به قتل رسید. متهم که مرد ۶۴‌ساله‌ای به نام یعقوب است در محل جنایت به قتل پسرش اعتراف کرد و مدعی شد که قتل عمدی نبوده و به صورت اتفاقی رخ داده است. صبح دیروز متهم برای بازجویی به دادسرا منتقل شد و دوباره به قتل پسرش اعتراف کرد و مدعی شد که در این حادثه پسر دومش دخالتی نداشته است. متهم در ادامه به دستور قاضی شعبانی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با متهم

پسرت معتاد بود؟
بله، او از شش‌سال قبل به مواد مخدر معتاد شد و مدتی بود کوکائین مصرف می‌کرد. البته او پسر خوبی بود، اما دوستان ناباب او را آلوده به مواد مخدر کردند.

به خاطر اعتیادش او را به قتل رساندی؟
من قصد قتل نداشتم و قتل پسرم اتفاقی بود. واقعیتش وقتی درگیر شدیم خیلی عصبانی شدم و طنابی که در دست خودش بود، گرفتم و به دور گردنش انداختم و پیچاندم. هر چند که اصل اختلاف ما همان موضوع اعتیادش بود.

چه اختلافی؟
او خیلی ما را اذیت می‌کرد و هزینه اعتیادش هم بالا بود. به طوریکه به گفته خودش هر وعده ۴۰۰‌هزار تومان هزینه مصرف کوکائینش بود. از طرفی هم من معلم بازنشسته هستم و خانواده فرهنگی و آبرومندی دارم، اما او با کارهایش آبروی ما را برده بود و باعث سرشکستگی ما بین بستگانمان شده بود.

شب حادثه چه شد که با هم درگیر شدید؟
من شهرستان بودم که خانواده‌ام زنگ زدند، کامیار آن‌ها را اذیت می‌کند و به همین خاطر شب حادثه از شهرستان به تهران آمدم و در خانه بودم که پسر کوچکم زنگ خانه را زد و گفت کامیار مقدار زیادی قرص خورده و شیشه‌های خانه را شکسته است و داخل کوچه داد و فریاد می‌کند. بلافاصله از خانه بیرون آمدم و با پسرم، او را سوار خودرو کردیم تا آرامش کنیم. دقایقی داخل خیابان دور زدیم که گفت او را برای تفریح به شمال ببریم. به طرف اتوبان کرج به راه افتادیم، اما نرسیده به کرج به او گفتم که خسته‌ام و برگشتیم که در راه خانه این اتفاق افتاد.

درباره نحوه درگیری که منجر به قتل شد توضیح بده؟
وقتی به او گفتیم به شمال نمی‌رویم ناگهان در خودرو را باز کرد و خودش را به داخل جاده انداخت که فکر کردیم فوت کرده است، اما وقتی بالای سرش رفتیم به ما خندید و گفت زنده است. دوباره سوار خودرواش کردیم که در میانه راه شروع به درگیری با من و برادرش کرد. او با چاقو و قفل فرمان به ما حمله کرد که عصبانی شدم و طنابی که در دست داشت از او گرفتم و به دورگردنش انداختم و کشیدم که ناگهان پسر کوچکم فریاد زد، برادرش را رها کنم و من هم او را رها کردم، اما کامیار خفه شده بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار