سرويس تاريخ جوان آنلاين: نگاه همهجانبه رهبر کبیر انقلاب اسلامی به کاستیهای رژیم پهلوی در همه عرصهها از جمله اقتصاد، در زمره علل موفقیت ایشان در این فرآیند به شمار میرود. در مقالی که پیش رو دارید، رویکردهای مبارزاتی امام خمینی در حوزه اقتصاد مورد بازخوانی قرار گرفته است.
زمینههای تاریخی پیوند مرجعیت با فعالان اقتصادی
اقتصاد ایران در طول تاریخ همواره بر کشاورزی و دامداری متکی بوده و هزینههای دولت اکثراً از حاصل دسترنج کشاورزان و دامداران تأمین میشد. این روند همچنان تا اواخر دوره قاجار ادامه داشت و حکومت هم گویی هیچ وظیفهای جز دریافت مالیات از مردم نداشت و درد و رنج آنها برایش بیمعنی بود. مردم برای رفع گرفتاریها و ناله و شکایت از حکام جور، جایی جز بیت مراجع و علما را نمیشناختند و آنان هم تا جایی که امکان داشت در برابر جور و ستم دربار و حکام مقاومت میکردند. روحانیت به دلیل آنکه پس از دوره صفویه، از طریق خمس و زکات و نذورات، استقلال مالی پیدا کرده بود، از همان زمان نوعی پیوند سیاسی- اقتصادی بین روحانیت شیعه و بازاریهای مسلمان برقرار شده بود. این پیوند در جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی به خوبی قدرت و تأثیرگذاری خود را نشان داد و در انقلاب مشروطه، در راه مبارزه با استعمار جلوه باشکوهتری پیدا کرد. بازاریها، تجار و بازرگانان مسلمان با حمایت مالی از نهضت مشروطه که به سردمداری روحانیت شکل گرفته بود، توانستند تحولات بعدی در تاریخ معاصر ایران را پیریزی کنند. نقش بیبدیل بازار در نهضت مشروطه و در نهضت ملی شدن صنعت نفت بر همگان آشکار است و نیازی به اثبات ندارد. در همه نهضتهای آزادیخواهانه ایران، نام بازار با مبارزان و انقلابیونی، چون فدائیان اسلام و بعدها جمعیت مؤتلفه اسلامی گره خورده و اکثراً خود بازاریها بنیانگذار این تشکلها بودهاند. با کنارهگیری روحانیت از سیاست در دوره مشروطه و گرایش قشر متنفذ مالک- تاجر به دربار که حاصل آن روی کار آمدن رضاخان در صحنه سیاسی ایران بود، پیوند روحانیت و بازار برای مدت کوتاهی آسیب دید.
پیدایش نفت در ایران و مبارزات همپای روحانیت و بازاریان برای استیفای حقوق ملت ایران
در سالهای اولیه قرن بیستم، کشف نفت در ایران فرصت بسیار مناسبی را برای توسعه اقتصادی کشور ایجاد کرد، اما ناکارآمدی حکومت تکصدایی و خودکامه رضاخان، عملاً طلای سیاه را به بلای جان ایران تبدیل کرد و حاکمیت همه درآمدهای حاصل از فروش نفت را صاحب شد و در سایه قدرت نظامی که در اثر قدرت اقتصادی پیدا کرده بود، همه آزادیخواهان و مبارزان را سرکوب کرد، اما نهضت ملی نفت به سردمداری آیتالله کاشانی، بار دیگر طبقات مختلف اجتماعی از جمله روحانیت و بازاریان را به هم نزدیک کرد و تلاش جهادگونهای برای ملی کردن نفت و خارج کردن آن از چنگال استعمار انگلستان که حاکم بیچون و چرای ایران بود آغاز شد. متأسفانه نهضت ملی نفت با وجود مجاهدتهای بسیاری از مردم به نتیجه نرسید و با روی کار آمدن مجدد محمدرضاشاه در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این سرمایه ملی عملاً در اختیار بیگانگان قرار گرفت.
کشاورزی و دامداری هم در پی اجرای قانون اصلاحات ارضی رو به نابودی نهاد، روستاهای کشور خالی از سکنه شد و کشاورزان و روستاییان زمینهای کشاورزی را ترک کردند و برای کارگری در کارخانهها و فعالیتهای ساختمانی رو به گسترش به شهرها مهاجرت کردند. به این ترتیب بافت سنتی کشاورزی به کلی از هم پاشید و کشاورزی نوین هم جای آن را نگرفت و کشور برخلاف سابق؛ در اقلام غذایی نیز به خارج وابسته شد. در دهه ۴۰، سهم نیروی کار روستایی از ۷۷ به ۳۲ درصد کاهش پیدا کرد و با اینکه ایران در رواج روند نوسازی خود قرار داشت، مردم به لحاظ معیشتی در تنگنای عجیبی گرفتار شدند. اصلاحات ارضی برای اقتصاد ایران جز وابستگی فاجعهآمیز، به ویژه در بخش کشاورزی ثمری نداشت و به رغم بالا رفتن ناگهانی درآمد نفت در دهه ۵۰، اقتصاد ایران در حال از همپاشیدگی بود.
نقش فعالان اقتصادی در نهضت امام خمینی
انقلاب اسلامی سبب جذب تمامی اقشار و طبقات اجتماعی به این فرآیند و وحدت همدلی و همگامی در بین آنها شد. از این رو در عین حال که انقلاب اسلامی صبغه پررنگ فرهنگی- دینی دارد، اما وجه اقتصادی و بیعدالتی اجتماعی نیز در آن نقش پراهمیتی دارد. در این شرایط، امام با یادآوری نقش ارزنده بازاریها در جنبشها و نهضتهای آزادیخواهانه و تحولات سیاسی معاصر و با برخورداری از تجارب تاریخی در نهضت مشروطه و نهضت ملی نفت، زمینه جذب هر چه بیشتر بازاریها و تجار و بازرگانان با روحانیت شیعه را فراهم و این تشکل سیاسی- اقتصادی را به سمت مبارزه با رژیم پهلوی هدایت کرد.
رونق اقتصادی در دهه ۴۰ این امکان را برای بازاریها فراهم آورد که بر حمایت خود از بنیادهای مذهبی در شهرهای بزرگ بیفزایند و در اواسط دهه ۵۰ این مؤسسات دینی به قدری قدرت داشتند که میتوانستند وعاظی را به اقصی نقاط ایران، روستاها و شهرهای دورافتاده و در شهرها به محلههای فقیرنشین اعزام کنند تا در ارتقای سطح بینش و آگاهی مردم بکوشند. بنابراین بازار از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، همگام با شروع نهضت امام نقش بیبدیلی در حمایتهای مالی از حرکتهای آزادیخواهانه، اعتصاب و بستن بازار و تقویت نهادهای مذهبی مبارز داشت. رژیم پهلوی توانسته بود با استفاده از ابزارهای سرکوبی، چون ساواک بر همه جا مسلط شود، اما قادر نبود بازار و مساجد را به صورت کامل کنترل کند، به همین دلیل هم بازار، کانون اصلی انقلاب شد. کمک مالی بازاریان در طول سالهای مبارزه و گسترش نهضت امام در سراسر کشور ادامه داشت و آنان در قالب ارسال خمس اموال خود برای امام و با کمک به مبارزان و خانوادههای زندانیان سیاسی در تسریع روند پیروزی انقلاب اسلامی سهم به سزایی ایفا کردند. البته کمکهای مالی بازاریها به انقلاب هرگز سبب نشد که امام حساب ویژهای برای بازاریان متمول باز کنند.
جمعیتهای مؤتلفه اسلامی، نماد همپیمانی بازار با نهضت اسلامی
بیشترین تأثیر را در شکلگیری و تقویت انقلاب اسلامی، طبقه متوسط شهری داشت که در دوران خفقان دوره رضاخانی کلاً از فرآیند توسعه کنار گذاشته شده بود و در پرتو رهبری و هدایتهای امام با دیگر گروههای اجتماعی همراه شد و برای پیروزی انقلاب از بذل مال و جان خود دریغ نکرد. این طبقه با روحانیت مبارز همراه شد و در مقابل رژیم پهلوی که بر تمام مراکز اقتصادی مهم و اصلی چنگ انداخته بود، به تشکیل نهادهای سیاسی و صنفی و به تقویت نهضت امام پرداخت.
پس از اعتراض امام به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ و مجبور کردن دولت علم به الغای آن، نهضت امام شکل علنی به خود گرفت. در این هنگام سه هیئت مذهبی تهران در مسجد امینالدوله، مسجد شیخعلی و هیئت اصفهانیها که عمدتاً متشکل از کسبه و تجار معتبر بود، به دستور امام با یکدیگر ائتلاف کردند و جمعیت مؤتلفه اسلامی مرکب از کمیته مرکزی، شورای روحانیت و کمیته نظامی تشکیل شد. اغلب اعضای کمیته مرکزی متشکل از افراد باسابقه فدائیان اسلام بودند، از جمله سیدعلی اندرزگو، مهدی عراقی، صفار هرندی، صادق امانی، محمد بخارایی، نیکنژاد، هاشم امانی، محمدجواد باهنر و عسگراولادی. جمعیت مؤتلفه اسلامی در تسریع نهضت امام و مدیریت بخشهای مختلف در روند انقلاب اسلامی یکی از تأثیرگذارترین تشکلها در تاریخ معاصر است که توانست بر پایه اعتقادات دینی و تحت رهبری امام، نقش عمدهای را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کند. جمعیت مؤتلفه اسلامی بسیار به روحانیت اعتقاد داشتند و پس از درگذشت آیتالله کاشانی به سوی امام آمدند و در بهار ۱۳۴۲ به فرمان ایشان تشکیل مؤتلفه را به وجود آوردند. آنان اعلامیههای امام را که از نجف میفرستادند، تکثیر و بین مردم پخش میکردند. اسناد باقیمانده از ساواک هم نشان میدهد خمس و نذورات و هدایایی که بازاریهای مسلمان و تشکلهای دینی برای امام میفرستادند، در پیشبرد انقلاب تأثیر اساسی داشتهاند. پس از قیام ۱۵ خرداد ۴۲، همراهی اقشار متوسط شهری و بازاریها با نهضت امام شکل منسجمتر و کارآمدتری پیدا کرد و با استفاده از تجاربی که در انقلاب مشروطه و نهضت ملی نفت به دست آمده بود، بستن بازار و اعتصابهای اعتراضی به یکی از اصلیترین ابزار مبارزه با رژیم پهلوی تبدیل شد. در ماههای آخر حکومت پهلوی بازاریها در شهرهای بزرگ کشور، با اعتصابات صنفی و بستن شریانهای اقتصادی، کمک زیادی به پیشبرد جریان انقلاب کردند. اعتصاب به عنوان یک تاکتیک مبارزه، مورد توجه گروههای مختلف اجتماعی ایران بود و امام از آن به عنوان یکی از کارآمدترین شیوهها استفاده بهینه کردند. ایشان در شهریور ۱۳۵۷، در پیامی که به مناسبت هفتم شهدای فاجعه ۱۷ شهریور فرستادند، فرمودند: «اکنون که یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما میگذرد، اکنون که یک هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چکمههای دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانک دست و پا میزند، اکنون که شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به درو کردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اکنون که با نفسهای آخر، حکومت فاشیستی نفسهای ملت را در سینه خفه کرده، اکنون که گورستانها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اکنون که دژخیمان شاه به عربده و پایکوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشستهاند، اکنون شاه میخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند. اکنون که عمّال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنهسازیهای مبتذل و اغفالکننده میخواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلت فعلی بیش نیستند، نسبت داده و خود را مقربالخاقان قرار دهند، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه میکنند، اکنون که از چهرههای کریه آزادیخواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.»
تدبیر رهبر کبیر انقلاب در اعتصاب کارکنان صنعت نفت
در پی اعتصاب کارکنان شرکت نفت، کمبود و بیبرنامگی در توزیع این کالای اساسی مشهود شد. به همین دلیل امام خمینی طی حکمی به مهندس مهدی بازرگان خواستار آن شد که هیئتی مرکب از وی و برخی دیگر - که نامشان در این ابلاغیه آمده است - بر فرآیند تولید و توزیع نفت نظارت کنند. بخشهایی از این حکم به شرح ذیل است:
«به طوری که مسبوق هستید کارگران و کارمندان محترم شرکت نفت به منظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران و به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زدهاند، اما دولت غاصب و غیرقانونی نظامی، با تهاجمات سبعانه خود و اِعمال زور و اِرعاب، میخواهد این اعتصاب را جهت ادامه غارت نفت بشکند؛ و همچنین در حالی که نفت و فرآوردههای نفتی برای مصارف داخلی تولید میشود یا موجود میباشد، از پخش آن در داخل جلوگیری نموده و سعی میکند تا ایجاد فشار، ناراحتیهای بیشتری را برای مردم فراهم آورد. برای مقابله با این برنامههای دولت غاصب و تأمین نیازهای مردم در داخله، تحقق شرایط زیر لازم است:
۱ ـ نظامیان و مأموران انتظامی از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه نکنند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری نمایند.
۲ ـ نفت و فرآوردههای نفتی فقط به اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج، تا سقوط رژیم غیرقانونی، جلوگیری کامل به عمل آید.
۳ ـ ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه میشود ندارند و از آن باید جلوگیری شود.
با توجه به مراتب بالا مقتضی است جنابعالی، که در اداره صنایع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب فراوان هستید، یک هیئت پنج نفری مرکب از حجتالاسلام جناب آقای حاج شیخاکبر هاشمی رفسنجانی و جناب آقای مهندس مصطفی کتیرایی و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمایید. این هیئت، تحت سرپرستی جنابعالی، مناطق نفتی را بازرسی نموده و در امر تولید نفت با احراز شرایط ذکر شده در بالا نظارت بنمایید؛ و ضمن ابلاغ مراتب تشکر ملت ایران از کارگران زحمتکش و کارمندان محترم، عده لازم را به بازگشت به سرِ کار و ادامه تولید نفت در حد مصارف داخلی دعوت فرمایید؛ و شرایط بالا را به کارمندان و کارگران تذکر بدهید که اگر دولت غاصب هر یک از شرایط بالا را نقض نمود جریان نفت بهکلی قطع گردد و به سایر اعتصابکنندگان ملحق گردند؛ و بدین ترتیب مسئولیت عواقب قطع نفت به عهده دولت غاصب و غیرقانونی خواهد بود. از مدیریت نفت نیز انتظار داریم که در این امر مهم و حیاتی و در این مرحله حساس کنونی با این هیئت همکاری صادقانه و همهجانبه بنمایند».
نقش بازاریان در مدیریت اعتصابات
در جریان اعتصابات هم مدیریت کار به دست بازاریها و تشکلهای مذهبی بود که با روحانیت و رهبری انقلاب رابطه بسیار نزدیکی داشتند. اعتصابات به قول مهندس بازرگان آخرین تیر در ترکش ملت و جلوه دیگری از وحدت مردم علیه رژیم شاه و یک حرکت رو به جلو بود که با مدیریت و درایت امام به تمام کشور تسرّی پیدا کرد. اولین کسانی که دست به اعتصاب زدند، معلمان و پس از آنها دانشجویان دانشگاهها بودند. دانشگاه تبریز در میان دانشگاههای سراسر ایران در این زمینه پیشقدم بود. کمی بعد اعتصاب به وزارتخانههای دولتی و بیمارستانها هم کشید و در ۴ تیر ۵۷ کارکنان بانک مرکزی ایران اعتصاب کردند. سپس کارمندان وزارتخانههای نیرو، دارایی، مخابرات، دادگستری و سازمان برنامه و بودجه به اعتصاب پیوستند. اعتصاب کارکنان شرکت نفت که دو روز پس از فاجعه ۱۷ شهریور آغاز شد، شریان اصلی حیات رژیم را قطع کرد. این اعتصاب به تدریج به کارخانهها، راهآهن و حمل و نقل عمومی هم کشیده شد. در این میان اعتصاب کارکنان گمرک که همیشه چندین برابر حقوقشان رشوه میگرفتند از همه جالبتر بود. اعتصاب کارکنان صنعت نفت با خشونت رژیم روبهرو شد، اما آنان باز هم به سر کار خود بازنگشتند، رویدادی که موجب خوشحالی و تحسین امام شد. ایشان در پیامی از این اقدام کارکنان صنعت نفت که موجب پیروزی انقلاب و سربلندی ملت شد، چنین یاد میکنند: «سلام من و ملت ایران بر کارگران و کارمندان شرکت نفت ایران! رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی که با اعتصاب پرارزش خود، روی ملت را سفید نمودید! اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش باارزش و کوبنده است؛ ارزشمند برای ملت غارتزده ایران که از جریان این طلای سیاه و مخزن پربرکت کشور که سالهاست خائنان به غارت دادهاند و نفتخواران به غارت بردهاند، جلوگیری کرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه قدرتتان منع نمودهاید؛ و کوبنده خائنانی که چوب حراجش را پشتوانهای برای بقای حکومت طاغوتی خویش و تخت لرزان شیطانی خود میدانند. هر ساعت اعتصاب شما خدمتی است به خداوند تعالی و به کشور اسلام...» و در جای دیگری چنین گفتند: «نهضت ما گرچه مرهون همه اقشار ملت است، گرچه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوانِ تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی بودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاص داشت و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم و تشکر میکنیم. شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم. من دعا به شما میکردم و میکنم.»
امام همچنین از سایر اقشار کشور که با اعتصابات سراسری و مستمر خود رژیم را از پا درآوردند، میفرمایند: «من از اعتصاب جمیع جناحها، فرهنگیان و بازاریان و اصناف، اعتصاب شرکت نفت و مخابرات و شرکت واحد و مطبوعات و اعتصاب سایر ادارات و مؤسسات دولتی [و]خصوصی که برای نجات میهن و برای خدمت به اسلام و مسلمین بوده است، تشکر مینمایم...»
و بدین گونه بود که در پرتو همدلی، وحدت و یکپارچگی ملت و درایت و هوشمندی حضرت امام، انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید.