۱- «پرتاب ماهواره ظفر از سوی ایران مغایر با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است. برنامه موشکی بالستیک تهران به ثبات در منطقه آسیب رسانده و امنیت اروپا را تحت تأثیر قرار میدهد.» این موضع رسمی وزارت امور خارجه فرانسه بعد از پرتاب ماهواره ظفر در هفته اخیر است. این نخستین بار نیست که مقامات دولتهای اروپایی همانند امریکاییها فعالیتهای متعارف جمهوری اسلامی ایران را مغایر با قطعنامه ۲۲۳۱ معرفی میکنند کمااینکه تاکنون بارها شورای امنیت سازمان ملل متحد با درخواست رسمی کشورهای فرانسه، آلمان، انگلیس و امریکا علیه آزمایشهای موشکی یا ماهوارهای ایران تشکیل جلسه دادهاند.
پیشتازی فرانسه در ماههای اخیر برای پوشش جای خالی ایالات متحده در برجام معنا دار است به طوری که بهار امسال جرارد آرود سفیر فرانسه در امریکا غنی سازی ایران را دارای محدودیت زمانی عنوان کرده بود: «اینکه گفته شود ایران بعد از انقضای برجام مجاز به غنیسازی اورانیوم خواهد بود، اشتباه است. ایران مجبور است طبق پیمان منع اشاعه و پروتکل الحاقی در شرایط نظارتهای شدید ثابت کند که فعالیتهای هستهایاش صلحآمیز است... بعد از برجام، هیچ بند زوالپذیری وجود ندارند. بنابراین هیچ دلیل قابل درکی وجود نخواهد داشت ایران بعد از برجام، اقدام به غنیسازی وسیع اورانیوم کند.»
۲- امریکا و اروپا در تفسیرهای موسع از مفاد برجام- قطعنامه ۲۲۳۱ بر «محدودیت فعالیت موشکی» و «محدودیت دائمی غنی سازی اورانیوم» متمرکز شدند و پس از آن تفسیرهای یکجانبه را به «برداشتن تحریمهای هستهای»، «بند غروب برجام»، «بازرسی از مراکز هستهای ـ. نظامی»، «حضور مستشاری ایران در سوریه» و «برداشته شدن تحریمهای بانکی ـ. تجاری» آن افزود و امروز «پرتاب ماهواره ظفر» را نیز به آن اضافه کردند.
توسعه هدفمند مصادیق نقض قطعنامه ۲۲۳۱ از جانب ایران، توسط کشورهای غربی از موارد دفاعی و موشکی به موضوعات تحقیقاتی و پژوهشی نشان میدهد که دامنه تفسیر موسع آنها از این متون به دلیل کمتوجهی دستگاه سیاست خارجه کشورمان به وظایف خود در این بعد، به طرز محسوسی در حال افزایش است.
امریکا و اروپا با دو هدف اصلی فعالیتهای متعارف ایران را مغایر با قطعنامه ۲۲۳۱ تفسیر میکنند؛ نخست آنکه کشورمان را همچنان برهمزننده صلح، ثبات و امنیت بینالمللی معنا کنند و قرار داشتن ایران ذیل فصل هفتم منشورسازمان ملل را (همانگونه که در متن قطعنامه ۲۲۳۱ هم لحاظ شده است) مشروعیت قانونی مجدد ببخشند.
به روز رسانی ادعای «نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایران» به بهانههای مختلف، با هدف «ایجاد رویه حقوقی» است، چرا که ایجاد رویه حقوقی نهایتاً به «توسعه تحریمها و افزایش فشارهای بینالمللی به ایران» منتهی خواهد شد. بر اساس حقوق بین الملل، ایجاد رویه حقوقی در عرصه بینالمللی، عرف بینالملل را شکل داده و تحقق چنین فرآیندی بستر حقوقی و قانونی لازم برای اعمال فشارهای جهانی به ایران را ممکن میسازد. بر همین اساس عکس العمل دستگاه سیاست خارجه جهت ممانعت از «ایجاد رویه حقوقی» در فضای جهانی یک اولویت مهم به شما میآید درحالی که بعد از گذشت چند روز از ادعای جدید فرانسویها درباره مغایرت پرتاب ماهواره ظفر به فضا، همچنان مسئولان وزارت خارجه نسبت به ادعای فرانسویها سکوت کردهاند.
۳- «مغایرت فعالیتهای ایران با صلح منطقهای» عبارت ثابت مقامات غربی در مواقعی است که تلاش میکنند رفتارهای ایران را مغایر قطعنامه ۲۲۳۱ معرفی کنند کمااینکه در ادعای جدید وزارت خارجه فرانسه این عبارت گنجانده شده است.
تحدید و تقلیل روح برجام به «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی» نخست منجر به فرافکنی از اهداف اصلی توافق هستهای مانند «برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی» میشود، عدم اجرای تعهدات امریکایی و نقض متن ـ روح برجام را توجیه میکند و ایران را همچنان الگوی تخریب صلح و ثبات منطقهای معرفی میکند که با تکرار چنین ادعایی ایران همچنان تهدیدی علیه جامعه جهانی معرفی میشود و ادامه پروژه ایرانهراسی را تداوم بخشند.
انتظار است در شرایطی که اروپا و امریکا تلاش میکنند با تفسیر موسع و یکجانبه برجام و قطعنامه محدودیتهای نظامی ـ منطقهای، اقتصادی ـ سیاسی و تجاری ـ دیپلماتیک گذشته علیه ایران را حفظ و آنها را توسعه دهد، مقامات داخلی هدف اصلی (روح برجام-قطعنامه ۲۲۳۱) را حفظ نه پذیرش حقوق عینی جامعه ایرانی در حوزه هستهای یا حتی «برداشته شدن تحریمهای ضدانسانی علیه ایران» بلکه حفظ ثبات منطقهای عنوان میکنند! و چنین منطقی منطبق بر «تفسیر» غرب از توافق هستهای و «روح» آن است. همانگونه که تیلرسون وزیر خارجه سابق امریکا میگوید: «انتظار داشتیم که برجام باعث ثبات منطقه شود ولی نشد» یا هدر ناوئرت سخنگوی سیاست خارجه امریکا بیان میکند: «اقدامات ایران ثباتزدا است و... ایران روح برجام را نقض کرده است.» رئیس جمهور کشورمان بارها عنوان میکند: «برجام توافقی به نفع امنیت و ثبات منطقه و جهان است» یا در دیدار دبیر کل سازمان ملل متحد مطرح میکند: «برجام میتواند الگوی خوبی برای صلح و ثبات در منطقه و جهان باشد.» تکرار بلاوجه چنین عباراتی به انباشت هزینههای حقوقی-سیاسی ناشی از توافق هستهای کمک میکند و میتواند فشارها را علیه حاکمیت جهت پذیرش برجامهای ۲ و ۳ به شکل تصاعدی افزایش دهد، چرا که چنین تفسیری از متن ایران را متعهد به خواستههای امریکا-اروپا نشان میدهد.