یکی از بزرگترین سرمایههای هر کشور آستانه تحمل و ضریب تاب آوری مردم آن کشور است. شکست یا پیروزی کشورها در مقابل تهدیدهای بیگانه در عصر جدید بیش از آنکه ناشی از توان مادی و تجهیزات و تکنولوژی نظامی باشد ناشی از تحمل و تابآوری مردم آن کشور است.
انسانها در طول تاریخ کهکشانهای متعدد ارتباطی را پشت سر گذاشته و در هر کهکشان ارتباطی افقها و چشم اندازهای جدیدی از فرصتها و تهدیدها فراروی ملتها پدیدار شده است. بعد از عبور از دو کهکشان «شفاهی» و «کتبی» و با اختراع رادیو دنیای انسانها وارد کهکشان رادیویی (مارکونی) شد. دنیای امواج و کهکشان رادیویی حدود یک قرن در انحصار استعمارگران بود و بیش از آنکه برای زندگی انسانها فرصت خلق کند بهعنوان ابزاری نو و فوقالعاده کارآمد برای ارعاب، زمین گیر کردن و به تسلیم کشاندن ملتها و کشورها در اختیار دول استعمارگر قرار گرفته بود. با ورود امواج رادیویی به زندگی انسانها، عملاً دنیای میلیتاریسم وارد عرصه جنگ و عملیات روانی شده و سلاح جدید عملیات روانی از طریق امواج رادیویی بهعنوان کارآمدترین، سریعترین، کمهزینهترین و پرفایدهترین سلاح نظامی، کشورها و ملتها را یکی پس از دیگری مرعوب و زمین گیر کرده و به سلطه بیگانگان گردن مینهادند.
پس از کهکشان رادیویی، کهکشان «دیداری یا تلویزیون» بر اهمیت عملیات روانی برای درهم شکستن اراده ملتها افزوده و کارشناسان و متخصصان عملیات روانی را وارد دنیای جدیدی از تئوریهای عملیاتی برای تسلیم ارادهها و تسخیر ملتها نمود. ورود تلویزیون به دنیای میلیتاریسم، عملاً جنگ را به میدان علایق و سلایق انسانها کشاند، تا جایی که تقی زادهها به تبلیغ تئوری غربیزه شدن (از موی سر تا نوک انگشتان پاها و فرنگی شدن) پرداخته و از سبک زندگی ملی و بومی به دیده حقارت و ننگ یاد میکردند تا جایی که سبک زندگی غربی (پوشش و لباس، گویش، خوردن، اخلاق و رفتار اجتماعی) الگوی جوانان شده و جوان و انسان مسخ شده ایرانی با افتخار از مدلها و الگوهای غربی تقلید میکرد.
در چنین فضایی، فرهنگ و تمدن ناب ایرانی از دو سو مورد هجوم و تاخت و تاز قرار میگرفت: از یکسو مردمی که با هدایت تقیزاده ها، تحت تأثیر فرهنگ بیگانه و سبک زندگی بیگانه، به هویت و اصالت ایرانی خود به دیده تحقیر نگریسته و از دیگرسو شاهان دو سلسله قاجار و پهلوی (بهویژه پهلوی که مانند مصطفی پاشا آتاترک در ترکیه مستقیماً از سوی غرب برای تغییر سبک زندگی مردم ایران و نابود کردن سبک زندگی ملی مأموریت داشت) تا توانستند به تحقیر و تغییر فرهنگ ایرانی همت گماشتند تا جاییکه خروجی این دو جبهه شکست و نابودی ارادهها و پایین آمدن آستانه تحمل مردم ایران و پذیرش عهدنامهها و قراردادهای ننگین گلستان، ترکمانچای و... و از دست دادن قسمتهای زیادی از سرزمین پهناور ایران در شمال، جنوب، شرق و غرب ایران بود. مسیر طراحی شده مسیر انحطاط اخلاقی و فرهنگی و تبدیل ایران به پایگاه اصلی فرقه ضاله بهاییت و مکمل رژیم صهیونیستی در منطقه و تبدیل جهان اسلام به گاوهای شیرده بود.
وقوع انقلاب اسلامی در ۴۱ سال پیش سبب به هم ریختن مهندسی ۴۰۰ ساله غرب و تبدیل ایران به پایگاه اصلی اسلام انقلابی و مقابله با برنامه مدون غرب شد. فرهنگ انقلاب اسلامی با تکیه بر پنج الگوی فرهنگی شیعی مشتمل بر «فرهنگ اسلام ناب محمدی»، «فرهنگ علوی»، «فرهنگ فاطمی»، «فرهنگ حسینی» و «فرهنگ مهدوی» بلافاصله سبب توقف و مقابله با تهاجم و شبیخون فرهنگی و تقویت هویت ایرانی و حرکت به سمت سبک زندگی ایرانی اسلامی شده و همین امر سبب افزایش معجزه آسای تاب آوری ملت ایران و پیروزی بر انواع فشارها، توطئهها و دسیسه ها: «توطئه گروهکها»، «جنگ تحمیلی»، «ترورهای کور و هدف دار»، «انفجارها و تخریب زیرساختها»، «محاصره نظامی»، «تحریم اقتصادی»، «ناتو و شبیخون فرهنگی»، «تحریم علمی و تکنولوژیک»، «کودتا»، «جنگ اقتصادی»، «مجموعه فشارهای شبکه گسترده نفوذی، بریده ها، وادادهها، روشنفکرنمایان، مرعوب شده ها، دلبستگان به فرهنگ غرب، فریفتگان و آلودههای به چرب و شیرین و آلاف و علوف غرب و...» و... شد. به این حجم از فشار نظام سلطه، فشار سهمگین امپراتوری رسانهای غرب، مراکز سایبری و شبکههای مجازی و اینترنتی را نیز اضافه کنید.
تاب آوری و تحمل ملت ایران بیشک در جهان امروز و در دههها و سدههای اخیر بی سابقه و بینظیر بوده و عصبانیت نظام سلطه و ائتلاف عبری، غربی، وهابی را در پی داشته است. به اذعان بسیاری از کارشناسان بینالمللی هیچ کشوری حتی تاب تحمل یک پنجم فشارهای مرکب و چند وجهی وارده بر مردم ایران را نداشته و قطعاً فشارهای به مراتب کمتر و حتی یک وجهی سبب سقوط کشورهای دیگر خواهدشد. این تاب آوری اعجازگونه و دشمن کش، محصول گرانسنگ و ارزشمند فرهنگ غنی و انسانساز انقلاب اسلامی ایران است. آن چیزی که بیش از هر چیز دیگر سبب عصبانیت نظام سلطه و مشخصاً امریکای جنایتکار، بهعنوان غول بی بدیل وحشی گری شده است، همین تاب آوری مردم ایران است. غرب حق دارد عصبانی باشد چرا که حاصل سه سال برنامه ریزی، سازماندهی، آموزش، مانور، تجهیز و شبکه سازی برای عاصی سازی و به میدان آوردن مردم علیه حاکمیت با بصیرت ستودنی و تاب آوری اعجازگونه مردم ایران به فنا رفته و ایرانیان صبور، بصیر و مقاوم، پاسخ همه شرارتها و فشارهای دشمن را در حضور حماسی خود در تشییع پیکر پاک سردار فاتح دلها و در راهپیمایی ۲۲ بهمن دادهاند؛ و اینک مردم ایران خود را برای تصویرگری تاب آوری دیگری در عرصه انتخابات آماده میکنند. تصور دشمن این بوده و هست که علاوه بر فشار خارجی، اوضاع نامساعد اقتصادی و معیشتی ناشی از سوءمدیریتها، اشرافیگری، فرصت سوزیها و سبک زندگی غلط برخی مدیران مردم را بی انگیزه کرده و میل به حضور در انتخابات کم رنگتر از گذشته خواهد بود، اما شواهد و قرائن بسیار بر این حقیقت دلالت دارد که نه تنها مردم نسبت به انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ پرشورتر در انتخابات حاضر خواهند شد بلکه با درس گرفتن از انتخابات گذشته، در انتخاب نمایندگان مؤمن، شجاع، غیور، صمیمی با مردم، امتحان داده، خوشنام، خوشسابقه، کارآمد، کاربلد، کارآزموده، باانگیزه، ضدفساد، بابرنامه، دشمنشناس، معتقد به استفاده از ظرفیتهای فراوان داخلی و... وسواس و حساسیت بیشتری به خرج خواهند داد. در انتخابات پیش رو، مردم دیگر فریب تصویرگری و شعارهای فریبنده و اغواگرانه اصلاحطلبان (با کارنامه منفی و ناامیدکننده شش ساله گذشته) را نخواهند خورد. مردم در حال حاضر مجلس ناکارآمدی را میبینند که متأسفانه یک سوم نمایندگانش به دلایل فساد اقتصادی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده و یک سوم دیگر که برای مجلس یازدهم ثبت نام نکردهاند هم اگر ثبت نام میکردند چه بسا که به همان دلایل اقتصادی ردصلاحیت میشدند. در چنین شرایطی مردم تصمیم خود را برای خلق حماسهای دیگر از به نمایش گذاشتن تاب آوری گرفتهاند.