سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: دیدم غالبِ کتابها رمانهای خارجی نویسندگان ناشناخته است؛ از ژانر وحشت و جنایی گرفته تا داستانهای ضعیف و قوی. این پرسش را بارها از خودم پرسیدم و با بزرگان این عرصه نیز طرح کردم که دلیل این گرایش بیمحابا به آثار خارجی نازل و کماعتمادی به آثار خوب داخلی چیست؟ بیشترین پاسخی که شنیدم علتش را ناشر و نویسنده میدانستند؛ ناشرانی که منفعتاندیشانه و تمامقد دست به ترجمه همهجور داستانی میزنند و توجهی حداقلی به آثار ایرانی دارند و نویسندگانی که کمفروشی میکنند. نوجوان پیشنهاد میخواهد، زمانی که دوستانش از کتابی صحبت میکنند و او برای جانماندن در بحث، باید آن را خوانده باشد و ناچار به آن چرخه وارد میشود. بیشترین تبلیغات و راحتترین شیوههای عرضه در اختیار آثار خارجی است. قصور نویسندگان ما نیز آن است که گاهی تن به قراردادهای مختلف داده و زمان کوتاهی برای آفرینش ادبی اختصاص میدهند و نتیجهاش آنی میشود که نه دلخواهِ مؤلف است و نه مورد قبول مخاطب.
در این میان کتابهایی منتشر میشود که نهتنها قدرت برابری با آثار خوب خارجی دارد، بلکه از آنجایی که برآمده از این سرزمین و برای انسان ایرانی است، از اولویت حمایت و ستایش بیشتری برخوردار است. به تازگی رمان نوجوان «رونی یک پیانو قورت داده» نوشته تیمور آقامحمدی از سوی انتشارات مهر (سوره مهر کودک و نوجوان) برای رده سنی بالای ۱۳ سال منتشر شده که من آن را به دلایل زیر پیشنهادی جدی برای نوجوان امروز میدانم.
شناختِ مخاطب
یکی از برگهای برنده این رمان، شناخت مخاطب و شخصیتهای داستانی است. راوی داستان دختری است ۱۴ ساله به نام رونی؛ دختری از جنس امروز. نویسنده بر آن بوده که شخصیتی بیافریند متعلق به این دوره و این ایام. از کتابها، فیلمها، آهنگهای مورد علاقهاش گرفته تا روابطش با جهان پیرامون (گروه دوستان، پدر و برادر کوچک، عمه، همسایه، استاد موسیقی و...). چیزی که شخصیتهای این کتاب را خاص میکند نه نام معاصر و امروز فضاها و اشیا، بلکه رنگ و بوی اکنونی آدمها و اندیشههایشان است، به طوری که ماجراهای این رمان را تنها آدمهایی از اکنون میتوانند اینگونه پیش ببرند.
طراحی داستان
جذابیت داستانِ «رونی یک پیانو قورت داده» علاوه بر انگشت گذاشتن بر خواست و هدف مورد نظر نوجوانان و شکلدادن اتفاقات و تلاش در پیش بردن و گشودن رازها، در طراحی داستان است، این طراحی به شکلی است که حتی شما با لو رفتن پایان داستان هم میتوانید به مطالعه آن بپردازید. رونی به یک جشن تولد دعوت شده، اما یک مشکل بزرگ دارد؛ سه سال است که نتوانسته در هیچ تولدی شرکت کند، دقیقاً از زمانی که مادرش درست روز تولد او از دنیا رفته. جزئیات طراحیشده داستان تغییرات را رقم میزنند. حالا آن اسب رام به یک گوزن خشمگین تبدیل شده. به مرور رازهایی از تولد آشکار میشود. رونی به عجیب و غریبترین جشن تولد زندگیاش میرود؛ جشنی که از شرکتکنندگانش خواستهاند با خود سنگ بیاورند! اهمیت جزئیات فراوان و تأثیر آنها در جلو بردن و شکل دادن داستان از نوعی حسابشدگی و طراحی برخوردار است. نویسنده بذری در این فصل میکارد و در فصلهای دیگر نهالی برداشت میکند. دقت این حساب و کتاب سبب درهم تنیدگی و رابطه ارگانیک بین اجزای داستان شده است.
ساختِ جهان ایرانی
برتری اصلی این رمان به آثار خارجی در این است که همه چیز به سمت ایران و انسان ایرانی میرود. رونی نه تنها میکوشد بر ضعف اصلی خود غلبه کند، بلکه به نوعی بلوغ میرسد. رویدادهای تلخ و سخت، او را در مسیر گذار قرار میدهد؛ از شخصیتی ضعیف به سوی انسانی قوی متمایل میشود. در فصلهای پایانی و با حضور آدمهای مختلف، رونی پی میبرد که دارد اتفاقاتی در زندگیاش میافتد، از بیهویتی و چندپارگی سلیقهاش در موسیقی به یک ثبات میرسد و میکوشد موسیقی ایرانی و کلاسیک اروپایی را فهم کند، آشفتگی و سرگردانیاش در مطالعه داستانهای خارجی به کتابهای درخور اهمیت ایرانی ختم میشود.