تمامی اتفاقات و حواشی یک دهه اخیر فوتبال کشور ثابت میکند که این رشته تأثیرگذار در تحولات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی باید توسط مدیرانی از جنس خودش، یعنی فوتبال اداره شود. مدیرانی که علاوه بر مقید و متعهد به نظام بودن کاربلد باشند و آشنایی کاملی با فوتبال داشته باشند، به قول معروف حداقل در طول عمرشان ضربهای به توپ زده باشند و عکسی با شورت ورزشی داشته باشند.
این روزها هرچه به ۲۵ اسفندماه نزدیکتر میشویم فضای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال به جای شفافتر شدن مبهمتر و مهآلودتر میشود. این روزها شنیده میشود که عدهای تحت حمایت برخی قصد حضور پررنگ در انتخابات و حتی پیروزی در آن را دارند.
حال سؤال اینجاست کسی که سابقه اجراییاش شهرداری یک شهر بوده و در نهایت به ریاست هیئت فوتبال استان مربوط رسیده و اتفاقاً فوتبال آن شهر و استان را حتی با انتقال یکی از پرسابقهترین تیمهای فوتبال کشور و آخرین قهرمان آسیا از ایران به خاک سیاه نشانده، چگونه توانایی اداره فدراسیون فوتبال کشور را دارد؟
یا اینکه باید پرسید چگونه کسی که به تجربه ثابت شده آستانه تحمل بسیار پایینی دارد و کارنامه عملکرد مدیریتیاش در فوتبال به مدیرعاملی محدود در یک باشگاه با هزار و یک حاشیه خلاصه میشود، میتواند از عهده مدیریت فدراسیون پرهیاهو و پرحاشیه فوتبال برآید؟
تمامی اینها باعث میشود شائبه مهندسی شدن انتخابات و حتی به تعویق افتادن آن بیشتر از هر زمان دیگر جدیتر شود.
در چنین شرایطی، اولاً باید تأکید کرد که انتخابات فدراسیون فوتبال قطعاً در زمان مشخص شده، یعنی ۲۵ اسفندماه برگزار شود تا جلوی سیاسیکاری و میدان دادن به آنهایی که قصد مهندسی این انتخابات را دارند گرفته شود. ثانیاً باید تأکید شود که فوتبال به مدیران اهل و کاربلدانی سپرده شود که دست دلالها و لابیگرها را از فوتبال کوتاه کنند.
بدون تردید چند گزینهای که این روزها برخی به شدت روی آنها مانور میدهند و به نظر میرسد از حمایتهای محکمی هم برخوردارند، به هیچ عنوان شایستگی رسیدن به این پست را ندارند. جالب اینکه یکی از آنها طی هفتههای گذشته چند بار قصد کنارهگیری از انتخابات را داشته که با مخالفت حامیانش روبهرو شده است. جالبتر اینکه سابقه شکست این کاندیدا در دورههای قبلی انتخابات باعث شده حالا با ترس از شکست دوباره قصد کنارهگیری داشته باشد. شاید روی همین اصل باشد که حامیان این کاندیدا با روی آوردن به گزینه دوم یعنی جناب شهردار سابق قصد دارند عرصه را برای انتخاب این یکی آماده کنند که در صورت موفقیت باید منتظر وقوع یک فاجعه دیگر در فوتبال کشور بود.
از تمام اینها که بگذریم به فعالیت گسترده تیم فعلی حاضر در فدراسیون میرسیم که حتی با تصور پیروزی قطعی افراد و عناصر خود و نواب رئیسشان را هم انتخاب کردهاند. عناصر معلومالحالی که خود به خود مشخص است فوتبال کشور را به چه سمت و سویی خواهند برد. هرچند که باید منتظر پاسخ تأیید صلاحیتها بود و دید که چه کسانی به میدان انتخابات وارد میشوند، اما آنچه مشخص است اینکه سرنوشت فوتبال امروز به دست خود فوتبالیهاست. کسانی که نباید رأیشان را بفروشند یا اسیر جوسازیها و بازیهای سیاسی شوند که اگر این اتفاق افتاد و فوتبال به دست نابلدان و کمظرفیتها افتاد، آنوقت باید فاتحه همین فوتبال محتضر را هم خواند و برای همیشه آن را فراموش کرد، چون در این صورت این فوتبال دیگر فوتبالی نیست که اختیارش در دست فدراسیون باشد و از جایی دیگر برایش برنامهریزی خواهند کرد، درست مثل برخی برنامهها که در چند سال اخیر با تمام وسواسی که به خرج داده شد به اجرا درآمده است.