کد خبر: 994673
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۳:۵۲
اشارات و نکته‌هایی به مناسبت انتشار اثر تاریخی- پژوهشی «روزگار قائم‌مقامی»
شیخ حسینعلی منتظری از روحانیون مبارز و یکی از شارحان تئوری حکومت اسلامی و ولایت‌فقیه است که در کوران حوادث، سرگذشت پرحادثه‌ای را تجربه کرد. یک روز فقیه عالیقدر لقب گرفت، چندی بعد به عنوان مرجع نسل انقلابی معرفی گردید و مدتی بعد در فرایندی شتاب‌زا، به جایگاه قائم‌مقام رهبری رسید، اما دیرزمانی نگذشت که سیر نزولی جایگاه اجتماعی‌اش آغاز گردید. مطرح شدن مفاسد سیدمهدی هاشمی که باند تبهکار او نزدیک به ۳۰ قتل نفس در پرونده داشت، نقطه آغاز نزول قائم‌مقام بود
نیما احمدپور
سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثری که مقال پی‌آمده به بهانه انتشار و معرفی آن به حضورتان تقدیم می‌شود، در پی آن است که پدیده انتخاب آیت‌الله حسینعلی منتظری را بازکاود. هرچند در سه دهه گذشته، در این باره فراوان گفته و نوشته شده است، اما از آن روی که این پژوهش با اتکا به واپسین منزلگاه‌های سخن و ادعا در این باره به نگارش درآمده، درخور تأمل و مطالعه می‌نماید. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

انتشار یک فایل صوتی جنجالی به مثابه دال مرکزی در گفتمان تخریبی علیه نظام اسلامی
اثر «روزگار قائم‌مقامی» در شرایط پس از انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری در دیدار با قضات منافقین معدوم در سال ۶۷ به نگارش درآمده است. هم از این روی به این اقدام بیت آقای منتظری در انتشار این فایل، نگاهی معنادار دارد. مقدمه‌نگار این اثر -که در عداد مؤلفان آن نیز هست- بر این باور است که سوژه قائم‌مقام سابق رهبری، همچنان تیری است در ترکش دشمنان انقلاب اسلامی که آن را در شرایطی حساس و تعیین‌کننده، به سوی نظام برآمده از آن پرتاب کنند. سهراب مقدمی‌شهیدانی در دیباچه خویش، انتشار این صوت را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران، اینگونه تحلیل کرده است:
«وقتی که به فاصله چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ایران و همزمان با سالگرد اعلان جنگ مسلحانه سازمان تروریستی مجاهدین‌خلق (منافقین)، فایل صوتی جنجالی مرحوم حسینعلی منتظری در حمایت از اعضای سازمان، توسط اعضای بیت وی در رسانه‌های معاند پخش گردید، کمتر کسی فکرش را می‌کرد که این فایل بتواند به دال مرکزی در گفتمان تخریبی علیه نظام اسلامی تبدیل شود و درنهایت در فضای رسانه‌ای انتخابات ریاست جمهوری محوریت یابد. انتشار این فایل صوتی بار دیگر بهانه‌ای شد که جامعه ایرانی به حافظه تاریخی خود از وقایع دهه شصت بازگردد و البته در این میانه نسل جوان به دلیل فقدان روایت‌های تاریخی شفاف و مستند، در تحلیل حقایق آن سال‌ها با نسل پیشین همراه نشد و همین ماجرا موجب شد که خدشه در حافظه تاریخی یک نسل حقیقت‌جو، به دغدغه اصلی طیفی از تاریخ‌پژوهان انقلاب اسلامی مبدل گردد. ایجاد تردید‌ها و پرسش‌های تازه و عدم توفیق رسانه‌های رسمی در ارائه پاسخ‌های قانع‌کننده، ضرورت بازخوانی مجدد تاریخ دهه شصت را نشان داد و نخستین جرقه‌های اقدام به تک‌نگاری در باب قائم‌مقامی آقای منتظری در همین زمان زده شد. اگرچه همه دلسوزان اذعان دارند که بازخوانی مقاطع چالش‌برانگیز تاریخ جمهوری اسلامی ایران، یکی از ضرورت‌های مغفول در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی است، اما مراعات جهات اخلاقی یا برخی ملاحظه‌کاری‌های سیاسی یا احیاناً در نظر گرفتن مصالح شخصی یا گروهی موجب گردیده که برخی حقایق تاریخی چنان که بایسته و شایسته هست، به گوش نسل‌های جدید و جوان نرسد».

منتظری به مثابه نمادی از جدا شدن برخی انقلابیون باسابقه از کاروان انقلاب
انقلاب و نظام اسلامی، لیستی دارد از جاماندگان از خویش. آنان که هریک تا دوره‌ای این حرکت الهی و مردمی را همراهی کردند و هریک به دلایلی از جمله ضعف در تشخیص یا گرایشات نفسانی و یا... از ادامه راه بازماندند. در دیباچه «روزگار قائم‌مقامی»، آقای منتظری در زمره این افراد قلمداد شده و در تشریح این فقره آمده است: «ماجرای تلخ جدا شدن برخی انقلابیون باسابقه از کاروان انقلاب اسلامی، عبرت‌آموز و پرنکته است. طبعاً روایت مستند آن می‌تواند در روشن شدن فضای غبار‌آلود ذهن نسل حاضر اثری عمیق بر جای گذارد. بررسی ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب اسلامی نیازمند طرح بدون تعارف پرسش‌های تازه و پاسخ‌گویی صریح و مستند به آنهاست. شیخ حسین‌علی منتظری از روحانیون مبارز و یکی از شارحان تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه است که در کوران حوادث، سرگذشت پرحادثه‌ای را تجربه کرد؛ یک روز فقیه عالیقدر لقب گرفت، چندی بعد به عنوان مرجع نسل انقلابی معرفی گردید و مدتی بعد در فرایندی شتاب‌زا، به جایگاه قائم‌مقام رهبری رسید؛ اما دیرزمانی نگذشت که سیر نزولی جایگاه اجتماعی‌اش آغاز گردید؛ مطرح شدن مفاسد سیدمهدی هاشمی که باند تبهکار او نزدیک به ۳۰ قتل نفس در پرونده داشت، نقطه آغاز نزول قائم‌مقام بود. او به‌زودی از مرجعیت مجاهدین اصیل تنزل کرد و کوتاه زمانی بعد به عنوان مدافع و پناهگاه اعضای سازمان منافقین و لیبرال‌ها و سکولار‌ها درآمد و در آخر، برخلاف مکتوبات صریح خود، به مخالفت با ولایت‌فقیه کشیده شد و با اعلان رسمی خروج از شرایط مرجعیت توسط جامعه مدرسین و انقطاع از اردوگاه انقلاب اسلامی، سرانجامی تلخ برایش رقم خورد».

حاشیه و متن داستان قائم‌مقامی رهبری
ماجرای قائم‌مقامی آقای منتظری از آن روی در خور خوانش می‌نماید که تنها مرور دقیق آن، می‌تواند رافع بسیاری از شبهات بعدی باشد. انتخاب قائم‌مقام رهبری اگرچه از اساس محمل قانونی نداشت، اما بر اساس یک دل‌نگرانی برای آینده انقلاب انجام گرفت. این در حالی بود که رهبر انقلاب و بسیاری از نمایندگان نامدار مجلس خبرگان به‌رغم محترم داشتن وی، او را واجد خصوصیات لازم برای تصدی این سمت نمی‌دانستند و با آن مخالف بودند. امام خمینی بعد‌ها و در پاسخ به استعفانامه آقای منتظری، صریحاً به این امر اذعان نمود. در مقدمه «روزگار قائم‌مقامی» در این باره آمده است: «جرقه مسئله قائم‌مقامی در ابتدا با یک دغدغه معقول زده شد و آن تدبیر برای آینده انقلاب و نظام اسلامی در فقدان امام خمینی بود، اما به نظر می‌رسد در مقام عینیت بخشیدن به این دغدغه، راه دقیق و درستی طی نشد؛ از یک سو در چنین امر مهمی هیچ استجازه‌ای از امام خمینی صورت نگرفت و از دیگر سو، نسبت به مخالفت‌های صریح امام در مصداق قائم‌مقام، بی‌توجهی صورت گرفت. خطای راهبردی دیگر، اصرار بر رسمیت بخشیدن به مسئله قائم‌مقامی، علی‌رغم عدم وجود زیر ساخت‌های قانونی آن بود که در منظر برخی خبرگان، نوعی بدعت سیاسی ساختاری محسوب می‌شد. نهادینه کردن شأن یک فرد مشخص در حد شأن یک نهاد سیاسی مقتدر فراقانونی، آن هم بدون پیش‌بینی در قوانین اساسی یا عادی و زمینه‌سازی اجتماعی برای رهبری کسی که هیچ تضمینی برای استمرار شرایط رهبری در وی وجود ندارد، ازجمله مسائل قابل توجهی است که بازخوانی پرونده قائم‌مقامی باید مد نظر قرار گیرد. عدم توجه به اعتراضات برخی علمای قم و تهران با مصداق انتخابی برای تصدی قائم‌مقامی نیز مسئله مهم دیگری است که قابلیت بررسی تفصیلی دارد. اینکه چه کسانی و چرا با انتخاب مرحوم منتظری به مخالفت برخاستند، هنوز به طور بایسته مورد بازکاوی قرار نگرفته است. در سه دهه گذشته، بحث قائم‌مقامی آقای منتظری به لطف تکاپوی پردامنه اعضای بیت وی و پشتیبانی تمام‌عیار رسانه‌های ضدانقلاب، همواره در محافل سیاسی مطرح بود و به دلیل فقدان روایتی جامع و مستند، طرفداران ایشان با رویکردی طلبکارانه به ترویج روایت یک‌سویه خویش دست می‌زدند. به‌راستی فارغ از این هیاهوی رسانه‌ای، واقعاً ماجرا چه بود؟ پیشینه جانشینی وی مربوط به چه دوره‌ای است و چه کسانی با چه اهدافی پیگیر و پیشگام آن بودند؟ با وجود مراجع بزرگی، چون آیات: خویی، مرعشی‌نجفی، گلپایگانی، قمی و دیگران، آیا مرجعیت آقای منتظری در فرایندی منطقی و مبتنی بر سنت‌های حوزوی مطرح شد یا تابعی از شرایط سیاسی و مرهون فعالیت‌های سازمان یافته انقلابیون بود؟ آیا قائم‌مقام رهبری از مفاسد برخی اطرافیان خود، خصوصاً سیدمهدی هاشمی شناخت دقیق و عمیقی نداشت یا آنکه قرابت، مانع از خرده‌گیری در مورد عملکرد آنان شده بود؟ چه عواملی موجب شد که قائم‌مقام رهبری در مقابل محاکمه قانونی برادر دامادش بایستد؟ اگر مفاسد مهدی هاشمی بر وی مخفی بود، از چه رو امام خمینی در دوران حضور در نجف اشرف، در ماجرای تحصن در کلیسای سن‌مری، از تعبیر سیدمهدی قاتل استفاده کرده بود؟ کدام جریان‌های سیاسی در باورسازی برای آقای منتظری نقش داشتند؟ هدفی‌ها، نهضت آزادی، سازمان منافقین و جریان پیمان، هرکدام در ذهنیت‌سازی برای آقای منتظری چه نقشی ایفا کردند؟ آیا مسئله قائم‌مقامی، امری قانونی بود؟ چرا در چنین مسئله مهمی از امام خمینی نظرخواهی نشد و از چه رو علی‌رغم اطلاع آقای هاشمی از عدم رضایت امام، وی بدین امر مبادرت ورزید و تلاشی برای پیشگیری از صورت قانونی پیدان کردن آن در مجلس خبرگان به کار نبست؟ پاسخ این سنخ سؤالات، امری سهل و ممتنع است؛ از یک سو با حجم انبوه تولیدات رسانه‌ای، و انتشار اطلاعات نادرست و غیردقیق توسط نزدیکان آقای منتظری، صحت‌سنجی محتوای گزاره‌ها با دشواری روبه‌روست و از دیگر سو، به دلیل عدم انتشار کامل اسناد مرتبط با پرونده، تحلیل ابعاد وسیع فعالیت شبکه اطرافیان قائم‌مقام مستعفی، با سختی همراه است».

جوهره یک پژوهش نوانتشار در باب قائم مقامی رهبری
همانگونه که اشارت رفت، «روزگار قائم‌مقامی» بر بنیاد واپسین انگاره‌ها و شبهات بیت آقای منتظری به نگارش درآمده است. این اثر بر نقد‌هایی که پیشتر منتشر شده است، مزایایی دارد که یکی از مؤلفان آن را به شرح ذیل برشمرده است: «آنچه در این نوشتار می‌خوانید، سرگذشت‌نامه اجمالی و سیر تاریخی ماجرای انتخاب و کناره‌گیری آقای منتظری از منصب قائم‌مقام رهبری است. ارائه تصویری شفاف از فرآیند استعفای قائم‌مقام رهبری، منوط به باز‌خوانی برخی وقایع مهم دیگر است که ماجرای سیدمهدی هاشمی، ارتباط پیچیده بیت آقای منتظری با نهضت آزادی و درنهایت مسئله حمایت‌های وی از سازمان مجاهدین‌خلق (منافقین)، از آن جمله است. گذشته از فصول سه‌گانه، مطالب مهمی در بخش ضمائم کتاب درج شده است که متن کامل رنجنامه آقایان روحانی، کروبی و امام‌جمارانی و نیز متن کامل رنجنامه سید احمد خمینی از آن جمله‌اند. نامه‌نگاری سیدمهدی هاشمی با برادرش سیدهادی و آقای منتظری، نامه سرگشاده محمد جعفری‌گیلانی به آقای منتظری و نیز نقد فقهی اظهارات جنجالی آقای منتظری در دفاع از اعضای سازمان مجاهدین توسط یکی از شاگردان وی، نیز در بخش ضمائم مندرج است. بخش اسناد و تصاویر نیز، به عنوان گزیده‌ای از بانک اسناد و تصاویر آرشیو نگارندگان، گویای نکات تأمل‌برانگیزی است که برخی از آن‌ها در هیاهوی رسانه‌ای جریان ضدانقلاب، کمتر مورد توجه جامعه حقیقت‌جوی ایرانی قرار گرفته‌اند. در این بخش تذکر نکاتی چند پیرامون این اثر خالی از لطف نیست:

۱‌- ایده و شالوده اصلی این نوشتار مدت‌ها قبل شکل گرفته بود و در برخی آثار پیشین نگارنده اجمالی از آن ارائه شده است. بعداً سرفصل‌های فراوان دیگری بدان افزوده شد و با همراهی و زحمات فراوان دوست ارجمندم جناب آقای محمدجواد فرج‌نژاد پس از تمهید مقدمات طولانی، متن حاضر به تحریر درآمد و فراروی خوانندگان گرانقدر قرار گرفته است. امید آنکه مقبول افتد و زمینه‌ساز تحقیقات تفصیلی گردد.

۲‌- این اثر ابتدا فراز و فرود جایگاه حوزوی و سیاسی آقای منتظری را مورد بررسی قرار می‌دهد، سپس موضوع مجاهدین‌خلق وارد می‌شود و به صورت تفصیلی به بررسی عملکرد سازمان و سرپل‌های ارتباطی آنان می‌پردازد و درنهایت تأثیر لیبرال‌ها (نهضت آزادی) بر شیخ حسین‌علی منتظری را مورد واکاوی قرار می‌دهد.

۳‌- در این اثر بنا به اقتضائات و محدودیت‌های مختلف، تنها به سه شبکه اثرگذار در بیت آقای منتظری اشاره شده، اما تحلیل شبکه انسانی مخالفان امام و انقلاب اسلامی منحصر در نهضتی‌ها و سازمان مجاهدین و باند سیدمهدی هاشمی نیست، بلکه سازمان مجاهدین انقلاب، پیمانی‌ها، افرادی، چون لطف‌الله میثمی و سایر جریان‌ها و چهره‌های سیاسی، هرکدام به نحوی در جهت‌دهی به آقای منتظری مؤثر بوده‌اند که در جای خود قابل بررسی تفصیلی است.

۴‌- برخی کارشناسان را باور آن است که ضریب دادن بیش از اندازه به نقش اطرافیان در فاصله گرفتن قائم‌مقام با انقلاب اسلامی، موجب کمرنگ ساختن نقش شخص منتظری در این ماجرا خواهد شد؛ حال آنکه درواقع اشکال اساسی به شخص ایشان متوجه است که علی‌رغم توصیه‌های مکرر همه دلسوزان و خصوصاً امام، نتوانست به مدیریت و پاکسازی بیت خود اقدام نماید و چنین سرگذشتی برایش رقم خورد. اگرچه این تحلیل در جای خود کاملاً دقیق و درست است، اما محور کار در این نوشتار تمرکز بر شبکه‌های اثرگذار بر فکر و سلوک سیاسی آقای منتظری است که ضمناً نافی تحلیل پیش‌گفته نیز نیست.

۵‌- در ابتدای کتاب، پیشینه تحقیق و سپس روزشمار جریان قائم‌مقامی درج شده است که در تنظیم ذهن مخاطب در مواجهه با اطلاعات فراوان متن، بسیار راه‌گشا خواهد بود. در بخش ضمائم نیز برخی تصاویر، اسناد و نامه‌های مهم ذکر شده است. رویه کتاب آن است که به صورت حداکثری توصیفی باشد و کمتر به تحلیل داده‌ها پرداخته شده است؛ لذا تقریباً تمام فرضیه‌ها و نتیجه‌گیری‌ها مستند به منابع تاریخی یا خاطرات شاهدان عینی است و از این جهت این اثر می‌تواند زمینه‌ساز تولید آثار تحلیلی دیگر گردد.

۶‌- مسکوت گذاردن ماجرای قائم‌مقامی توسط برخی رجال سیاسی (خاصه همشهریان آقای منتظری) که در جرگه انقلابیون شناخته می‌شوند، ازجمله مسائل اسف‌انگیز در بازخوانی این پرونده است؛ چه اینکه این عزیزان علی‌رغم اطلاع از کیفیت وقایع، و ضمن مشاهده فعالیت‌های تخریبی ضدانقلاب علیه امام، همچنان روزه سکوت گرفته و از پاسخ به تاریخ طفره می‌روند. امید آنکه روایت‌های مختلف شاهدان عینی در ویرایش‌های بعدی این اثر بازتاب یابد.
۷‌- ادبیات حامیان قائم‌مقام مستعفی، خصوصاً اعضای نهضت آزادی، بسیار متناقض‌نما و در نوع خود جالب توجه است؛ آنان از یک‌سو با وجود تصریحات مندرج در قانون اساسی، به انحای مختلف جایگاه قانونی «ولایت‌فقیه» را زیر سؤال می‌برند، اما در عین حال در زمانی که قانونی وجود نداشت، از ریاست دولت موقت توسط بازرگان استقبال نمودند و او را رئیس دولت موقت می‌دانند یا از قائم‌مقامی آقای منتظری حمایت می‌کنند؛ حال آنکه در قانون اساسی و سایر قوانین عادی اشاره‌ای به منصب «قائم‌مقام رهبری» وجود ندارد! در این نوشتار تلاش شده رویه متناقض حامیان آقای منتظری و شخص ایشان به صورت مستند مورد نقد قرار گیرد.

۸‌- در درج عناوین و القاب دقت فراوانی صورت پذیرفته و اغلب عنوان افراد نوعاً متناسب با مسئولیت هنگام واقعه درج شده است. با این همه ممکن است حق همه به طور بایسته ادا نشده باشد که پیشتر عذرخواهیم. در ذکر نام آقای منتظری -جز در موارد مندرج در نقل قول‌ها-، از کاربست عنوان «آیت‌الله» استفاده نشده و به جای آن از تعبیری مانند «آقا»، «شیخ» و «مرحوم» استفاده شده است. اگرچه اطرافیان ایشان، در سه دهه گذشته نام مبارک امام خمینی را نوعاً بدون هیچ لقب خاص یا نهایتاً با اضافه کردن «آقا» به‌کار می‌برند و طبعاً نباید این نحو تخاطب را غیرمحترمانه تلقی کنند، اما برای بستن راه بهانه‌جویی این طایفه، تذکر این نکته ضروری بود.

۹‌- در نگارش این اثر، در کنار اسناد و منابع مکتوب و مجازی، به تعداد زیادی از منابع شفاهی ارجاع داده شده که مستندات آن در آرشیو بنیاد تاریخ‌پژوهی موجود است. همچنین آخرین نوشته‌ها در مورد آقای منتظری ولو در وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز احصا، ذکر و نقد شده است. مع‌الأسف روند طولانی و فرسایشی دسترسی به آرشیو اسناد پرونده، موجب شد که تا پایان کار، این امکان برای نگارندگان وجود نداشته باشد لذا متن موجود تنها با تکیه بر اسناد منتشر شده به تحریر درآمده است. گفتنی است پاسخ به برخی پرسش‌های تاریخی تنها با دسترسی به اسناد خاص، امکان‌پذیر خواهد بود که امید است در آتیه با همیاری نهاد‌های ذی‌ربط این مهم تحقق یابد.

۱۰‌- در بازخوانی پرونده قائم‌مقامی آقای منتظری نباید از یاد برد که تقریباً همه تاریخ‌پژوهانی که در حمایت از ایشان قلم زده‌اند، به نوعی از مریدان و شاگردان اویند یا در جرگه ضدانقلاب نشان‌دار خارج‌نشین قرار دارند و تقریباً تاکنون هیچ تاریخ‌نگار بی‌طرفی در دفاع از وی مطلب ننوشته است. با این وجود، به دلیل عدم تبیین جریان‌شناسانه تولیدات تاریخی در باب قائم‌مقام مستعفی، این نویسندگان در مخدوش‌سازی حافظه تاریخی ایرانیان تا حدودی موفق بوده‌اند و این واقعیت موجب شد که در نگارش نوشتار حاضر، با وسواسی خاص، تقریباً نظرات همه حامیان آقای منتظری بررسی و ملحوظ گردد.

۱۱‌- در تدوین این اثر، مراعات انصاف علمی به عنوان یک اصل مد نظر قرار داشته و تلاش شد همه گزاره‌ها مبتنی بر مستندات یا نقل اقوال چهره‌های سیاسی مشهور، تنظیم گردد اگرچه معلوم نیست به طور صددرصد در نیل به این آرمان دینی توفیق یافته باشیم و طبعاً اشکالات احتمالی با تذکرات و نقد‌های عالمانه خوانندگان ارجمند مرتفع خواهد شد.

۱۲‌- این اثر پیشتر با عنوان «بحران قائم‌مقامی» آماده طبع شده بود که پس از اظهارنظر دقیق برخی اساتید، به «روزگار قائم‌مقامی» تغییر یافت. استدلال دوستان آن بود که اصل مقوله قائم‌مقامی و حذف آن برای نظام بحران ایجاد نکرد بلکه شخص قائم‌مقام بود که دچار بحران شد و ظرفیت لازم برای این فرایند را نداشت و به نوعی از آزمایش قائم‌مقامی سربلند بیرون نیامد.

۱۳‌- این اثر به آیت‌الله شهید محمدمهدی ربانی‌املشی و شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری تقدیم شده است. وجه مشترک هر دو شخصیت آن بود که تا هنگام حیات خود، وجودشان در پیشگیری از جولان بیش از حد عناصری، چون مهدی هاشمی بسیار اثرگذار بود و دیگر آنکه هر دو به دست منحرفین و منافقین حذف شدند؛ یکی توسط باند سیدمهدی هاشمی و دیگری توسط سازمان تروریستی مجاهدین.

۱۴- نوشتار حاضر پیش از انتشار در اختیار تعداد زیادی از اساتید و تاریخ‌پژوهان ارجمند قرار گرفت که از این میان، برخی عزیزان بر آن حاشیه‌نگاری نمودند. زحمات همه اساتید ارجمند در همراهی با این تحقیق، بایسته قدردانی ویژه است، خصوصاً آقایان حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر سیدحمید روحانی، دکتر مظفر نامدار، دکتر فیروز اصلانی، دکتر محمدحسن رجبی‌دوانی، دکتر حمیدرضا عسکری و جناب حسن ابراهیم‌زاده. امید آنکه این وجیزه که حاصل تکاپوی فکری سه ساله نگارندگان است، نزد مخاطبان ارجمند مقبول افتد و به لطف نقد و نظر‌های علمی خوانندگان فرهیخته، در ویرایش‌های بعدی تکمیل گردد. باشد که همگان مشمول عنایت ارواح قدسی امام عزیز‌تر از جان و شهیدان همیشه جاویدان قرار گیریم و همواره حامی حقانیت و حقیقت باشیم».
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار